👈اگر هم واقعا جدّی گفته شود عمق توهّم توطئه ای بودن اینها را نشان میدهد! اینکه چقدر اینها متوهّم اند. اینکه چطور دچار بیمار مهلک ادراکی شده اند.
✅سرّ مهلک بودن این سلاح مدرن ادراکی این است که خیلی ساده، همه فهم، عملیاتی و ابطال گریز است!
👈ذهن لشگریان جهل را به نوعی در برابر اشعه ی حقیقت ایزوله میکند! نه تنها آنها را شست و شوی مغزی داده و دیگر نمیتوان آنها را هدایت کرد بلکه حتّی نمیتوان در جدل ساکت هم کرد! زبانشان حتّی در زمان ظهور امارات حق باز هم دراز است!
⚪حقیقت آن است که جنود جهل توان بسیج گسترده توده ی انسانها را ندارد. انسانها همانطور که طبیعتی دارند که جهل بر آن سوار میشود فطرتی نیز دارند که با آن عقل را میتوانند ببینند.
✋مسأله آن است که وقتی جنود جهل با سلاح تبلیغاتی سنگین خود ولو به شکل مصنوعی بسیاری را فریب داده و خیلی داغ آنها را وارد صحنه های سیاسی ای میکند که آنها به خوبی میدانند این داغی آنها متناسب با مقدار دانش و علم آنها در این صحنه ها نیست مجبور میشوند به شکل غیر عادی برای داغ نگاه داشتن خود به هر چیزی چنگ بزنند!
👈وقتی انسان که فاعلی علمی است این چنین داغ به میدان آورده شده دیگر وقتی با امارات و علائم بطلان راه خود مواجه میشوند نمیتوانند از راه خود دست کشیده یا ساکت بمانند بلکه باید آن را از میان بردارند!
👈از طرفی توده ی مردم همانگونه که گفته شد صلاحیت علمی و بصیرت لازم در این وادی پر شبهه را ندارند لذا به شکل غیر عادی کلیشه ای به نام: «همه چیز کار خودشان است» برایشان قابل اتکاء میشود!
⛔آخر این را نگویند دیگر چه بگویند؟! مجبورند این را بگویند! میفهمی؟! مجبورند! چون توان فهم و تطبیق دادن دقیق مفاهیم و مقولات کلی بر وقایع خارجی را ندارند و از طرفی اینقدر داغ وارد میدان شده اند چاره ای جز چنگ زدن به این عروة الوثقی های ضلالت ندارند.
🔶اما باید در برابر این سلاح ادراکی کثیف چه کرد؟! راه های مختلفی است. راه منطقی، راه عملی، راه اخلاقی و راه سیاسی و حقوقی و مانند آن.
⚪اما از حیث منطقی باید به آنها فهماند که در بحث نمیتوان از گزاره های اثبات نشده ی ابطال گریز استفاده کرد! نمیتوان از قضایای جدلیّ الطرفین استفاده کرد. هیچ چیزی را نمیتوان از آنها نتیجه گرفت.
👈مثلا به آنها بگویید حرف تو مانند این است که کسی ادّعا کند در هر لحظه همه اجرام حجمشان دو برابر میشود! آیا میتوانی آن را ابطال کنی؟! اثبات هم نمیتوانی بکنی!
👈باید حرفی بزنی که قابل اثبات باشد. همینطور باید پیامدهای سنگین اجتماعی رواج چنین جملاتی را نشان داد! اینکه اگر این جمله را بپذیریم دیگر سنگ روی سنگ بند نمیشود! هر جنایتی رخ میدهد و با این جمله سر و تهش به هم می آید!
👈باید به اینها فهمانده شود که تو مدّعی هستی و تهمت میزنی و وظیفه ی توست که بیّنه ای بیاوری! آن کسی که منکر است که دلیل نمیخواهد! میتواند فوقش قسم بخورد که کار من نیست.
👈تو که مدّعی هستی دلیل باید داشته باشی! جای مدّعی و منکر را که نمیتوانی تغییر دهی!
🔹حکایت تو همان حکایت ملّا نصر الدّین است! میخ طویله ای را جایی کوبید و گفت وسط زمین است! یا حرف من را قبول کنید یا بروید زمین را متر کنید! در پاسخ شما ملّا نصر الدّین ها باید گفت نه حرفتان را قبول میکنیم و نه به خود زحمت متر کردن ادّعای گزافتان را برای نشان دادن بطلانش بر خود هموار میکنیم. مگر ما هم مانند شما دیوانه ایم؟!
👈اینها و شبیه آن پاسخهای منطقی از این شبهه است. اینکه قضیه ای اگر بدیهی نباشد برای اثباتش باید دلیلی اقامه کرد و صرف ادّعا صدق آفرین نیست!
⚪اما پاسخ عملی به این مغالطه چطور است؟! اینها در حالت خوبش لااقل دچار نوعی شکاکیت شده اند. فوقش بگویند شاید کار خودشان است! در اینجا به خاطر نامعقول بودن چنین شکاکیتهایی باید سعی کرد از شکاکیت آنها را بیرون آورد!
👈مثلا از جایی که متوجّه نشود ماشینش را پنچر کنید و بعد بگویید کار خودشان است!😊 اصلا به آنها بگویید اینکه فکر میکنی که کار خودشان است هم کار خودشان است! شاید اصلا تو خودشان هستی!
👈شاید هم خودشان در ذهنت یک تراشه ای کار گذاشته اند که فکر کنی کار خودشان است!