باسمه تبارک و تعالی (۲۴۷) «عمامه پرانی» «فتوکّل علی الله إنّک علی الحقّ المبین» «اللهم اغفر لقومی فإنّهم لا یعلمون» 🔵از صحن صاحب الزمان حرم حضرت معصومه سلام الله علیها به طرف حرم میرفتم. دیدم شخصی میان سال و محترم خودش را به من نزدیک کرد. به گمانم مسافر بود و اهل قم نبود. با محبّتی دلنواز گفت: «حاج آقا این روزها بیشتر مراقب خودتان باشید! ما هر چه داریم از برکت شماست!» 👈بنده هم تشکّر کردم؛ گویا به همین جریانات اخیر توهینها به لباس روحانیت اشاره میکرد. به همان شرذمة قلیلون فریب خورده و بعضا مغرض یا کینه داری که از بس شاذّند اینگونه در سیل محبّت مردممان به چشم می آیند! ✅گاهی چیزی به خاطر شدّت ظهور مخفی میشود و گاهی هم برعکس به خاطر شدّت خفاء ظاهر میگردد! ✅آری گاهی شاذّ بودن خودش باعث برجستگی میشود. تبار این نوع برجستگی را باید خوب درک کرد و آن را نوعی برجستگی روانی و نه واقعی دانست. ✅چون خیلی زننده و خلاف انتظار است برجسته است. گاهی نیز چون در عالم رسانه خیلی به چشممان می آورندش خیلی به نظر می آید. ✅فضای مجازی برخلاف عالم عینی قابلیت آن را دارد که یک چیز را هزار بار جلوی چشممان بیاورد و هزار چیز را یکبار هم جلوی چشممان نیاورد! همین باعث اشتباه ادراکی در ما میشود. جنگ ادراکی است دیگر! 💡با خود گفتم اگر این صحنه های معدود عمامه پرانی را همه میبینند خدایا چطور به اینها اینگونه صحنه ها را هم نشان دهیم! 👈چطور این سوز محبّت برادر عزیزمان را که با تواضعی لطیف میگفت: «هر چه داریم از برکت شما داریم» به دیگران نشان دهیم؟!