هدایت شده از به وقت دل | رحمت نژاد
دارم به این فکر می‌کنم که در آخرین روزهای عمرم، آن روزهایی که شاید هیچکس را به خاطر نیاورم، آن وقت هایی که حتی چشم‌های پدرم را نشناسم، تو را هنوز یادم هست؟ عشق تو را هنوز به خاطر دارم؟ هنوز با شنیدن اسمت اشک سیل می‌شود روی گونه‌هایم؟ سرانجام این محبت به کجا خواهد رسید عزیز دلم؟ آن قسمت روح و قلبم، که هیچ‌کس را یارای ورود به آن نیست، فراموشیِ نامت پُر خواهد کرد؟ یعنی می‌شود یک روز کسی بگوید «حسین(ع)» و من های های اشک نریزم؟ کاش قبل از آن روز، قبل از آنکه در این کالبد کوچک و حقیر، جای تو خالی بماند، من به آغوشت رسیده باشم... @be_vaghte_del313