نمیدانم تا بھ حال خوب بھ قد و قواره
دختر سھ سالھ نگاه ڪرده اید یا نھ ،
اینبار ڪھ بھ هیئت میروید، اطرافتان
سرڪ بڪشید ، یتحمل میبینید ڪھ
چندتاشان چادر مشڪے ڪوتاه و
ڪوچڪی سرشان انداختھ اند،
چاقدرے را گره ریز زده اند ، ودبا
دست های لطیف و پنبھ اے سعے
دارند آن خرده تارهای مویشان را زیر
روسری بپوشانند . چشم از پدر و
مادرشان برنمیدارند تا مبادا در
شلوغے آشنایے را گم ڪنند.
روضھ نمیخوانم .
میخواهم بگویم خوب نگاه ڪنید
ڪھ اگر جمعیت بایستد و بھ قصد
ترڪ هیئت راه بیوفتد ، چطور سریع
با قدمهای ڪوتاه خودشان را
میرسانند بھ پدرشان و سفت دستش
را میچسبند. شاید هم خودشان را
بالا بڪشند ، روی دوش سوار شوند
یا در آغوشے درمردمڪ شفاف
چشمهایشان چھ میبینید؟
اطمینان خاطر، سڪنے دل!
دنیا راهم آب ببرد جایشان امن است ،
بین دو بازوی پدر نشستھ اند .
بھ
چھ چیز فڪر میڪنے ڪھ
اینطور لب روی هم
میفشاری . بھ شب؟ بھ مسیر؟ بھ
ڪاروانے رو بھ شام؟ بھ گم شدن؟
جاماندن؟ افتادن ... من اما بغض
امانم را برید وقتے دیدم آنقدر
ڪوچڪند ڪھ در شلوغےها باید از
زیر دست و پا جمعشان ڪنے ...
میفهمے میخواهم چھ بگویم؟!
#محرم #ماملتامامحسینیم #عشقحسینعلیهالسلام #رقیهخاتون
#بهوقتشبسوممحرم۱۴۴۵
@be_vaghte_del313