- مشقا رو میز 🧐 واستا ببینم🤨 بازم که مشقاتو ننوشتی😡 اکبری! -بله خانوم🤓 - بلند شو اینو ببر دفتر بگو مشقاشو ننوشته. تکلیفشو معلوم کنن😠 -چشم خانوم -خانوم تو رو خدا. خانوم می نویسم. خانوم😫 - حرف نباشه! بیرون😡 این روزا شاید کمتر از این جنس ماجراها بشنویم. اما اون وقتا تا دلتون بخواد این صحنه تکرار می‌شد 🙁 مدرسه ما ولی از این خبرا نبود آخه مدرسه ما مدیرش بودن مامانجون به معلما می گفتن: «وقتی دانش آموز رو از کلاس بیرون می کنین در واقع دارین بهش می گین من توانایی مدیریت تو رو توی کلاس ندارم» اگرم بچه‌ای مشق ننوشته بود می بردنش توی دفتر. یه جای خوب براش آماده می کردن. یه خوراکی هم کنار دستش میذاشتن🍪 و می‌گفتن حالا بنویس. اگه جایی اشکال داشت کمکش می‌کردن و وقتی مشقش تموم می‌شد شاد و پیروز برمی‌گشت به کلاس.😉 مامانجون عصارهٔ مهربونی بودن البته با رنگ و بوی جذبه😍 برای شادی روحشون صلوات بفرستین.💫 @BehrouzTeam🌈🌤