📌خدا رحمتت کند عزیز که حتی در میدان نویسندگی هم می‌توان به شما استشهاد کرد! ☘ما معمولی‌ها که توفیق رویای صادقه نداریم، خواب‌هایمان بازتاب افکار و رویدادهای روزانه‌مان است. ☘دیشب خواب دیدم در میانه گفت‌وگویی با یکی از دوستان، برای کاربرد نادرست چند واژه و تکرار آن‌ها، به او تذکر دادم. ☘این اتفاق خیلی می‌افتد، مخصوصاً وقت‌هایی که مشغول برگزاری یک کارگاه نویسندگی می‌شوم. آخرینِ آن هم امروز بود که آن دوست عزیزی که اشکالش را گرفته بودم گفت: "آدم نمی‌تونه دو کلمه با تو حرف بزنه؛ همه‌ش باید بترسیم الآن از کجای حرف‌هامون می‌خواهی غلط بگیری". ☘کمی بزرگ‌نمایی کرد، ولی راستش این است که آری؛ اشکال می‌گیرم. اگر هم اشکال نگیرم، در درونم خودخوری می‌کنم. ☘القصه، دوستی که در خواب به او اشکال کرده بودم، در همان عالم رویا گفت: "تو هم وقت گیر آوردی؛ ما الآن وسط یه معرکه گیر کردیم و دنبال اینیم که زودتر به نتیجه برسیم، اون وقت تو به چند تا کلمه غلط یا خارجی اشکال می‌کنی". ☘بی درنگ به او گفتم: "معرکه‌ای که ما توش گیر کردیم سخت‌تره، یا میدان جنگ حاج قاسم تو سوریه؟" گفت: "خب معلومه". + مگه نشنیدی که حضرت آقا درباره حاج قاسم گفت: او فرماندهی جنگاور و مسلط بر عرصه نظامی بود، اما در میدان جنگ نیز حدود شرعی را کاملاً رعایت می‌کرد، تا به هیچ کس ظلم و تعدی نشود؛ آن‌هم درحالی که خیلی‌ها در عرصه نظامی اهل احتیاط و رعایت حدود شرعی نیستند (۱۸دی۹۸). ☘دوستم ساکت شده بود و گوش می‌داد. ادامه دادم: "حاج قاسم چون اهمیت و ارزشمندی حدود شرعی رو از عمق جان درک کرده بود، حاضر نبود حتی لحظه‌ای ازشون کوتاه بیاد. ما هم اگه حرف‌های آقا رو درباره زبان فارسی و حفظ و حراست از اون جدی بگیریم، در هیچ شرایطی از درست‌گویی و درست‌نویسی دست برنمی‌داریم". ☘بیدار که شدم، زیر لب گفتم: "روحت شاد حاج قاسم" و تصمیم گرفتم این خواب را بنویسم. در این ، شادی روح و هم‌رزمان شهیدش، مخصوصا شهید صلوات. مرتضی رجائی https://eitaa.com/joinchat/1379663915Ce68dbc3592