eitaa logo
بهتر بنویسیم
1.6هزار دنبال‌کننده
308 عکس
36 ویدیو
53 فایل
💡خیلی از ما نویسنده‌ایم؛ فقط باید تمرین کنیم تا #بهتر_بنویسیم.
مشاهده در ایتا
دانلود
شخصی نوشت: حالم دیگر بهم می خورَد از نوشتن و رنج بردن. مگر کلمات نیامده اند که احساساتِ دربند شده را رها کنیم و آزاد شویم؟ پس چرا تن به تکلّف دهیم و اسیرِ نوشتن شویم، حال که می توانیم این بارِ سنگین را زمین بگذاریم؟ دلم می خواهد هر چه شیطان درونم است رها کنم تا کلمات را بِدَرَند و لاشه ها بریزند روی کاغذ و مردار شوند و گند بگیرند. مگس ها بیایند و بعد هم کفتارها و لاشخور ها. عجب جشن باشکوهی راه بیافتد! جشن مرگ من جشن تمام شدنم
و من نیز نوشتم:👇
بار گران است، به هرکس ندهند. کاغذ «خلا» نیست که نوشتن بر آن تخلیه باشد. کاغذ، گنداب نیست که خط‌ها و نقش‌‌ها، کبره‌ای شود برای عیاشی مگس‌ها. کاغذ، مزبله سرگین‌کشان نیست که بخواهند هم خوراکشان شود و هم مدفنشان. کاغذ، غمخانه‌ای است برای رنجیدگان از تحجر. آنان که از هراس ساکتان می‌هراسند و از ناله دمادم خودخواهان، می‌نالند. کاغذ، کهفی است برای صاحبان محبت، شوریدگان تحول و شیفتگان پرواز. 🔸کاغذ مظلوم! چه رنج‌‌ها کشیده تا رسیده به زیر طاق تکبر من! مردار بود، اما عاشق حیات بود. به عشق رفعت، سبقت گرفت تا به تنه نهال رسید. ضعیف بود، ضعفش در شعف جوانی‌‌اش بود. با هر بادی، رقصی می‌کرد و با هر رقصی، برگی از روی شرمش می‌افتاد. تنومند شد. آن‌قدر که حامل شاخه‌های پرثمر شد. اما راضی نبود؛ چون از تکرار حمالی و جمود سخت‌سری‌، خسته شده بود. این شد که تنومندتر شد تا چشم طمّاعان را ربود. بریده شد، اما آماده شد برای آزمونی سخت‌تر. تکه‌تکه‌، قطعه‌قطعه برای خمیر شدن، برای کوفتیدن و لهیده شدن زیر چکمه‌های هیولاها و مشت آهنین دستگاه‌نماها‌، همه را پذیرفت که بشود حضرت «کاغذ». مقابل چشمان توی انسان. بشود سنگ صبور تو. قلب دوم تو... . حال می‌خواهی او را مزبله کنی!!! خدای جل و اعلی، به حسن صبرش، رنجش و قوامش، او را همنشین و هم‌صحبت «قلم» کرد. آری! همو که حق در قرآنش به نامش قسم خورد و فرمود: «و القلم». همو که خود را معرفی نمود با خطوط. و اما خطوط، همان‌ که زیر دست توی بشر، از خرچنگ و قورباغه تنزل پیدا کرد به کفتار و لاشخور! و این‌بار حضرت سبحان، به یادش قسم می‌خورد و می‌فرماید: «و ما یسطرون». این خطوط، همان معشوقی است که کاغذ سال‌ها برای به آغوش‌کشیدنش‌ سماغ مکید. و اکنون از تو می‌پرسم که چه می‌دانی از «کاغذ»! می‌پرسم که از قلم و مرکب و خطوط، بی ظرف و محمل، کِی سخن تراود! عمر آدم، بی قلب سلیم، کی سلامت بسَراید! از «والقلم و ما یسطرون»، بی «ن»، کی آیه‌ برآید! 🆔 @behtarbenevisim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فارسی زبان انقلاب است. روز پاسداشت را فقط گرامی نداریم؛ آن را جدی هم بگیریم. به قول حضرت آقا: "ادبیات [فارسی]، فقط یک سرگرمی و یک امر تشریفاتی و زایده‌ای در زندگی نیست؛ بلکه یک چیز ضروری است". (۱۳۷۰/۱۲/۰۵) 🆔 @behtarbenevisim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پروفسور اورتایلی مورخ برجسته اهل ترکیه : ‏زمانی که ایرانی‌ها شعر می‌سرودند، ملت‌های دیگر روی درخت زندگی میکردند ‏پدران ما از روی شعر ایرانی، تقلید کردند ‏زبان ترکی کاستی‌هایی دارد، آهنگین نیست و یکنواخت است و از فارسی برای رفع آن کمک گرفته است ‏به احترام شعر پارسی باید ایستاد 🆔 @behtarbenevisim
🔰 ویژگی‌های یک ( یا توییتری): ۱_ یادداشت شما، تعلیق نداشته باشد؛ یعنی جان کلام گفته شود و متنتان را معلق یا مردد به توضیحات دیگر نشود. ۲_ توجه به داشتن و ؛ وحدت موضوع یعنی داشتن یک فکر مرکزی و طواف تمام کلمه‌ها و عبارت‌های شما به دور آن فکر. انسجام متنی، یعنی هماهنگی همه عناصر متنی (مثل زمان، زاویه دید و حتی لحن نوشته) با هم در کلمه‌ها، ترکیب‌ها و جمله‌ها. ۳_ داشتن در ابتدای یادداشت؛ شما فرصت زیادی برای جلب توجه مخاطبتان ندارید. پس سعی کنید در همان ابتدای یادداشتتان با آوردن کلمه‌ها، ترکیب‌های جذاب، کنایه‌ها و موضوعات چالش‌برانگیز، نگاه خواننده را قفل کنید. ۴_ توجه به بار کلمه‌ها و ترکیب‌ها؛ هر کلمه‌ای جا و مکانی دارد. حُسن سلیقه در به‌کار بردن صحیح کلمات مثل موشکی نقطه‌زن است که عین‌الاسد را هم می‌تواند کور کند. ولی اگر به این مهم توجه نشود، واژه‌های شما مثل بمب‌های خوشه‌ای ماند که فقط بیابان‌ها و کویرها را سوراخ‌سوراخ می‌کند (اگر ساختمان‌های خودی را در هم نکوبد😱)؛ مثلا واژه‌های «قلدر»، «صورتی» برخلاف معنای حقیقی‌شان، بار معنایی منفی گرفته‌اند. پس عزیز! مراقب باش برای «ازدحامِ» اربعینی‌ها، واژه «شلوغی» به‌کار نبری. ۵_ نبود نیاز به بیان استناد و ذکر منبع؛ خوب یا بد، در یادداشت‌ صدکلمه‌ای فرصت برای ذکر منبع و آدرس‌دهی نیست؛ مگر آنکه خود فکر مرکزی، درگرو اشاره به منبع باشد؛ مثل برجسته‌سازی تناقض‌های خبری عنترنشنال😶‍🌫. ۶_ سادگی و صمیمی‌ بودن زبان یادداشت. ۷_ نقطه‌زنی و تاثیرگذار؛ خاطرتان می‌آید که توییت علی‌اکبر چگونه بازی جنبش MeToo بین بازیگران را گیم‌اور کرد. یک یادداشت نقطه‌زن می‌تواند حتی از ده‌ها موشک و بگیروببند، کارامدتر باشد. ۸_ درهم‌تنیدگی مدعای یادداشت (جمله‌موضوع) با جمله پشتیبان‌ها؛ برخلاف یادداشت‌های معمولی که باید جمله‌موضوع و جمله پشتیبان‌ها مستقل و مشخص باشند، در یادداشت صدکلمه‌ای، این دو درهم تنیده‌اند. بنابراین مدعای شما که دارای فکر مرکزی است، همان روح کالبد کلمه‌ها و عبارت‌پردازی‌های شماست. ۹_ سرعت؛ اگر برای حادثه حرم شاهچراغ و حماسه ‌ یک هفته بعد یادداشتی نوشتی، بهتر است منتشر نکنی، که پستوی ننه‌آ‌قا قبر مناسبی برای آن است.😏 ۱۰_ توصیه آخر: بر شما باد که در نوشته‌تان پرهیز کنید از: ❌«درازه‌گویی»، ❌«پرداخت‌های تکراری و کلیشه‌ای»، ❌«ابهام‌گویی»، ❌«آوردن کلمه‌های توهین‌آمیز» ❌و «توهین به فهم مخاطب؛ مثل "تردیدی نیست که"». 🔸هر فشنگی را برای سلاحی ساختند. باروت فشنگتان را با ویژگی‌های بالا بارور کنید. ✍️علی فراهانی https://eitaa.com/Fanus_AliFarahani ✍✍✍✍✍✍✍ یک نوشته آموزشی بسیار دقیق و کاملاً کاربردی. حتماً بخوانید و به کار ببندید. 🆔 @behtarbenevisim
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقای پویشی به نام راه انداخته برای . درباره بسترهای فعالیت در این پویش کمی توضیح دادم. گوش بدید صوت رو؛ اگه دوست داشتید عضو شید! 🔗پیوند گروه نویسندگی : https://eitaa.com/joinchat/805110265Cfd9c7c01e5 🔗پیوند کانال : https://eitaa.com/khatterevayat 🆔 @behtarbenevisim
این روزها فراوانی نوشته و در صفحه‌ها و کانال‌های نویسندگان آن‌ها منتشر می‌شود. حتماً شما هم دست‌کم چندتایی از این یادداشت‌ها را خوانده‌اید. برخی از این نوشته‌ها با بیانی ساده و روان حرف دل نویسنده را بازگو کرده‌اند، و برخی دیگر با عبارت‌پردازی‌های فاخر و انتخاب واژگان خاص، سعی کرده‌اند زیبایی تابلوی باشکوه را هرچه بهتر پیش چشمان خواننده بیاورند. با وجود تنوع سلیقه‌های نویسندگان و خوانندگان، شخصاً معتقدم نویسنده هرچه ساده‌تر بنویسد و نوشته‌اش هرقدر روان‌تر و به زبان خواننده نزدیک‌تر باشد، حاصل کارش زیباتر هم خواهد شد. برخلاف تصور عده‌ای، تلاش برای زیبانویسی خیلی وقت‌ها نتیجه عکس دارد؛ این را کسانی می‌دانند که تجربه زیاد نوشتن و زیاد خواندن را دارند. پس اگر شما هم دوست دارید در این روزها چیزی بنویسید و سهمی در داشته باشید، باور کنید روایت‌های ساده و بی‌تکلفتان خیلی جذاب‌تر و دلنشین‌تر است. امتحان کنید؛ ضرر نمی‌کنید! 🆔 @behtarbenevisim
یکی از های فضای مجازی برای نویسندگان، امکان پیوست یک یا به نوشته است؛ فرصتی که گاهی ممکن است به یک برای قلم نویسنده تبدیل شود. درست آن است که نوشته به تنهایی بتواند پیام نویسنده را به خواننده منتقل کند و عکس یا فیلم پیوست شده، تنها نقش تثبیت این پیام را در ذهن مخاطب داشته باشد. اما این روزها نوشته‌های فراوانی در فضای مجازی به چشم می‌خورد که ضعیف و سطحی و بدون یک پرداخت دقیق و هنرمندانه نوشته شده و همراه با یک عکس یا فیلم منتشر شده‌اند؛ گویا نویسنده دانسته یا نادانسته، قصد داشته عجله یا ضعف خود را با این پیوست جبران کند. سعی کنیم طوری بنویسیم که خواننده برای دریافت پیام ما به چیزی جز آشنایی با زبان و سواد خواندن نیاز نداشته باشد؛ آن‌وقت، زیبایی یک عکس یا فیلم می‌تواند اثرگذاری نوشته را چندبرابر و خواندن آن را دلچسب‌تر کند. 🆔 @behtarbenevisim
سلام علیکم. وقت شما به خیر. از شما دعوت می‌کنم تا با حضور در گروه ایتایی "کانون نویسندگان تربیتی-تبلیغی"، با صرف فقط چند دقیقه در روز، تجربه‌ها و توصیه‌های ارزشمند خود را درزمینه و با من و دیگر اعضای گروه به اشتراک بگذارید تا ما هم برای مبارزه فعال در مسلح شویم. وقت زیادی از شما نمی‌گیرد؛ با هدایت عکسی از بهترین نوشته و روایت روزتان به گروه یا نوشتن یک نقد یا پیشنهاد ذیل نوشته دیگران، کمک بزرگی به این جریان می‌کنید. حتی اگر این درخواست و چند خط نوشته بالا نتوانسته شما را برای حضور و فعالیت در این گروه متقاعد کند، به نظرم تحمل یکی دو روز زیست مجازی در گروه و تجربه حال و هوای آن آسیب چندانی به شما نرساند؛ ان‌شاءالله بعد از این مدت کوتاه، تصمیم به ماندن خواهید گرفت. خلاصه ما دست دعوت را به سوی تان گشوده‌ایم؛ لطفاً از راه پیوند زیر وارد گروه شوید. بسم الله...👇 https://eitaa.com/joinchat/2345402427C9c718687c3
📌روایت چیست و با ما چه می‌کند؟ 👤آزاده جهان‌احمدی؛ منتقد ادبی تعریف دقیق، جامع، مانع و شفافی از روایت در ادبیات فارسی نداریم. آنچه تحت عنوان تعریف روایت مطرح می‌شود، ترجمه از آثار غیرفارسی است که معادل‌یابی برای آن گاهی با دشواری همراه است... گریزی نداریم جز اینکه بصراحت اعلام کنیم ما هنوز نتوانسته‌ایم به نسبت مشخصی بین داستان و روایت برسیم. همان طور که نسبت روشنی میان روایت و خاطره و تجربه زیسته نداریم. گاهی رسمی و گاهی تلویحی به همه اینها می‌گویم روایت... آنچه تجربه زیسته ما در لحظه و از هستی می‌تواند داشته باشد؛ احساسی کاملاً درونی، شخصی و شهودی که غیرقابل انتقال می‌نماید، اما قرار دادن آن در زنجیره روایی امور دیگر، به ما این امکان را می‌دهد تا با آنچه در لحظه تجربه کرده‌ایم، فاصله بگیریم و آن را با واژه‌هایی که به شکل بالقوه قابل دسترس برای دیگران هستند، تفسیر کنیم و در اختیار آنها قرار دهیم. درواقع برای فهم آنچه در لحظه به مثابه تجربه زیسته بر ما می‌گذرد و یا دادن قالب و فرمول به آنچه در لحظه احساس می‌کنیم، ما آن امر زیسته تجربی را در زنجیره روایی وارد می‌کنیم، همین عمل ساده روایت کردن، ما را از سیطره آن امر زیسته رها می‌کند و در بطن امر قابل فهم مستقر می‌سازد. آنچه خاطره و تجربه زیسته را تبدیل به روایت می‌کند، نفوذ نوشتار است به لایه‌های عمیق زندگی، هستی و انسان و از این مسیر است که روابط انسان با ساحات گوناگون معنادار می‌شود. «مقوم روایت ایجاد تکانه در مخاطب برای گشودن نظرگاه جدید است». اما آنچه می‌بینیم روند عادی تجربیات نویسندگان است که تحت‌عنوان روایت در مسیر خط زمان نوشته و به عنوان روایت منتشر می‌شود... 🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️🔹️ اگر دوست دارید متن کامل مقاله را مطالعه کنید، به اینجا مراجعه کنید. ✍پ.ن: اگر بخواهیم بر پایه دیدگاه نویسنده نوشته بالا، مقوم روایت را "ایجاد تکانه در مخاطب برای گشودن نظرگاه جدید" بدانیم، وقتی می‌خواهیم چیزی را روایت کنیم باید دو نکته را فراموش نکنیم: یکی اینکه ما به دنبال ایجاد یک نظرگاه و زاویه دید جدید در مخاطب هستیم، دیگری اینکه برای این کار باید نوشته مان قابلیت ایجاد یک تکانه و تلنگر در مخاطب را داشته باشد. پس طولانی نویسی و گیج و سردرگم کردن مخاطب خسته و پرمشغله امروزی از نوشته مان، با دغدغه بالا تناسبی ندارد و در روند خلق روایت اخلال ایجاد می‌کند. https://eitaa.com/joinchat/2345402427C9c718687c3