🌐ترکیبات فعلی
🌳 کلمهها و ترکیبهایی در زبان فارسی «سینه به سینه» گشته و دست ما رسیده است اما برخی ناخواسته «کمر بسته»اند تا این ترکیباتی را که شاید کمتر این روزها در مکالمات مردم شنیده میشود، به دست فراموشی بسپارند، هرچند کسی هم این اتفاقات را «گردن نمیگیرد».
🌳 یکی از خصایص کم و بیش از یادرفته زبان فارسی، در ترکیبات فعلی آن متجلی میشد.
این ترکیبات فعلی اغلب به کمک عناصر مادی و ملموس ساخته میشد و این عناصر هر قدر به حیات انسانی و کارورزی او نزدیک[تر]، بهتر؛
در نتیجه اعضای بدن و اندامی که کاربرد بیشتری داشتند (مثل دست و پا و سر و چشم) و ابزار و مصالحی که در زندگی روزمره کارایی بیشتری داشتند (مثل تبر و تیر و تیشه و تیغ) و عناصر طبیعت که انسانها با آن سر و کار داشتند (آب و باد و خاک و آتش) و جانوران وحشی و اهلی که همبازی زمینی او بودند (مانند شیر و گور و گوسفند و مرغ) در ساخته شدن این ترکیبات دخالت بیشتری داشتند.
🌳 یک مثال سردستی از «شاهنامه» فردوسی میآورم تا حرفم را روشن کرده باشم...:
🌱«فریدون برآشفت و بگشاد گوش/ ز گفتار مادر برآمد به جوش/
🌱 دلش گشت پردرد و سر پر ز کین/ به ابرو ز خشم اندر آور چین/
🌱 چنین داد پاسخ به مادر که شیر/ نگردد مگر به آزمایش دلیر/
🌱 کنون کردنی کرد جادوپرست/ مرا برد باید به شمشیر دست/
🌱 بپویم به فرمان یزدان پاک/ برآرم ز ایوان ضحاک خاک».
میبینید تقریبا تمام افعال بهکاررفته ترکیبی است و با عوامل و عناصر مادی و ملموس ساخته شده است:
گوش گشاد کردن، دل پر درد گشتن، سر پر ز کین گشتن، به ابرو از خشم چین اندر آوردن. حتی در آنجا که به ظاهر نشانی از عنصر محسوس نیست، آنچه به ذهن متبادر میشود محسوس است؛ مثل «به جوش برآمدن» که از صفت آب، وقتی که گرما ببیند، گرفته شده است.
🌳 یا حتی اگر بخواهیم باریکنظری به خرج دهیم و مته به خشخاش بگذاریم، میتوانیم در ریشه پوییدن دقیق بشویم که از واژه «پا» درست شده است.
🌳 به مرور، هرقدر که ما از سرچشمه زبان فارسی دور شدیم، از این جوهره هم دور افتادیم.
مثلا به جای «گردن نهادن» گفتیم اطاعت کردن، به جای «چشم به راه بودن» گفتیم منتظر بودن و جای «دستگیری» گفتیم امداد و جای «چشمپوشی» گفتیم بیاعتنایی و جز اینها.
همه آنچه ما به عنوان خصیصه و جوهر نام بردیم و جذابیت زبان فارسی از آن میآید سبب محسوس شدن زبان و تصویری شدن آن میشود.
🌳 به یمن این ویژگی، زبان فارسی در عیار خود، هم چشیدنی است، هم شنیدنی و دیدنی، هم بوییدنی است و هم بسودنی. این آن گوهر گرانبهایی بود که ما کم و بیش از دست دادهایم.»
✍️ بخشی از پیشگفتار کتاب «ایوب»، نشر هرمس،
قاسم هاشمینژاد
#یادداشت_آموزشی
#نویسندگی
💠 بیایید
#بهتر_بنویسیم:
🆔
@behtarbenevisim