🔹
سایه ی سنگین شک...
🔹وضعیت کنونی کشور ما بی شباهت با سال ۶۶ نیست. در آن زمان نیز با وجود حمله های بی امان دشمن، سایه ای از شک بر همه چیز سنگینی می کرد. در مقاله ای شهید آوینی می فرمایند:
🔹شیوه ی کار اکیپ های گروه خبر شبکه یک گزارشی بود. در گروه خبر فیلم برداران بسیار خوبی بودند که ناگیز متناسب با آنچه تلویزیون از آنان می خواست گزارشی کار می کردند و روی به همان کلیشه های معمول آورده بودند. تلویزیون نیز درباره ی تاثیر آنچه که پخش می کرد نمی اندیشید، چرا که اصولا تلویزیون دچار روزمرگی است. فشار هایی که از طریق آنتن و ترکیب ناهمگون مخاطبین بر تلویزیون وارد می شود، هرگز اجازه نمی دهد که خودش را ارزیابی کند.
🔹گزارش هایی که از عملیات پخش می کردند، روی جنازه های سربازان عراقی و وسعت خاک فتح شده متمرکز بود و این جز آنکه بیننده را مشمئز کند و آتش نفرت از همه ی جنگ های عالم را در سینه ها دامن بزند فایده دیگری نداشت. ما در حال دفاع بودیم و ضرورت اقدام به دفاع در برابر تجاوز امری است که در فطرت انسان نیازی به اثبات ندارد. با این همه تبلیغات دشمن کم کم این سلاح را از ما گرفت و از سال ۶۶ به بعد دیگر هیچ کس جز آنان که از طریق دیگری به حقیقت رسیده بودند و اخبار را از طریق دیگری به غیر از رادیو و تلویزیون و روزنامه ها می گرفتند، از واقعیت اخبار جنگ اطلاعی نداشت.
🔹عملیات مرصاد نشان داد که مردم همچنان انقلابی و دوستار نظام برآمده از انقلاب اسلامی هستند. اما در اواخر سال ۶۶ چنان سایه ای از شک بر همه چیز سنگینی می کرد که ادامه ی همین وضع، اگر هم دشمن هیچ اقدام دیگری انجام نمی داد، به قبول قطع نامه می انجامید. جبهه ها خالی بود، با این همه تبلیغات رادیو، تلویزیون و روزنامه ها حکایت از آن داشت که پادگان ها دیگر جایی برای پذیرش داوطلبان جدید ندارند. در همان شرایط اگر تلویزیون حقایق را با مردم درمیان می گذاشت، همه به جبهه ها هجوم می بردند، اما تلویزیون خلاف این عمل می کرد.
🔹ما اجازه دادیم که دشمن حربه ی صداقت را از کف ما بگیرد. درست در هنگامی که تهران و قم زیر باران موشک های "اسکاد-بی" قرار داشتند، اعتماد مردم جلب رادیو بی بی سی شده بود. وقتی حضرت امام حقایق را با مردم در میان گذاشتند، شدت هجوم مردم به جبهه ها تا آنجا بالا گرفت که به راستی دیگر پادگان ها قابلیت جذب آدم جدیدی نداشتند. چهره ای که تبلیغات ما از دشمن ساخته بود، با حقیقت امر کاملا متفاوت بود. چنین تبلیغ می شد که سربازان عراقی ترسو هستند و به محض رودرویی با سربازان اسلام، می گریزند. اما چنین نبود. دشمن را هرگز نباید دست کم گرفت، حتی اگر ضعیف هم باشد. اگر دشمن را قدرتمند فرض کنیم برای مقابله با او خودمان را قدرتمند خواهیم ساخت، اما اگر دشمن را ضعیف بگیریم، نیازی به قدرت بیشتر احساس نخواهیم کرد و این حتی حتی بدون در نظر گرفتن عواقب آن، به مفهوم شکست است.
@behyaarstf_ir