هر که جز من بود از دیدارمان مأیوس بود همتم را رود اگر مى‌داشت اقیانوس بود رد شدى از بین ما دیوانگان و مدتى‌ست بحثمان این است: آهو بود یا طاووس بود؟ خواب دیدم دست هایم خالى از گیسوى توست خوب شد با عطر مویت پا شدم، کابوس بود عطر گیسوى رهایى آمد و آزاد کرد پادشاهى را که در زندان خود محبوس بود هر زمان از عشق پرسیدند، گفتم: آه، عشق… خاطرات بى‌شمارى پشت این افسوس بود @beytolghazal