جابر ابن عبدالله گفت که:
چون فاطمه، حسن را بزاد، امیرالمؤمنین علی را گفت: نامش بَرنه.(برایش نام بگذار)
امیرالمؤمنین گفت: ( من سَبق نبرم به نام نهادن او بر رسول)
رسول گفت: (من سَبق نبرم به نام او بر خدای)
خدای وحی کرد به جبرئیل که:( محمد را فرزندی آمده است. برو و سلام من رسان محمد را تهنیت بگو و بگو که: علی از تو به منزلت هارون است از موسی. تو نیز این فرزند را نام پسر هارون بَرنه.)
رسول گفت:(نام پسر هارون چه بود؟)
گفت:(شَبَر)
رسول گفت:(زبان من عربی است.)
گفت: (نامش حَسن کن.)
رسول موی سر حسن باز کرد و برابر آن نقره به درویشان داد.
📒کتاب قاف/ نويسنده یاسین حجازی/ انتشارات شهرستان ادب/ بازخوانی زندگی پیامبر از سه متن کهن فارسی
🆔
@bibliophil