✍ این پول را بده به آقاسیدمحمدحسین تا بچه‌ات خوب شود! نجمه سادات طباطبایی: ▫️برگشت مرحوم پدرم از نجف به تبریز هم به خاطر مشکلات و تنگناهای مالی💶 بود. عمویم می‌گفت اگر ما 500 تومان پول داشتیم از نجف نمی‌آمدیم. تمام کتاب‌ها📚 و وسایل زندگی‌شان را برای خرج و مخارج زندگی و پرداخت بدهی‌هایشان فروخته بودند. مادرم تعریف می‌کرد قبل از آمدن یک شب خوابیده بودیم که دیدم در می‌زنند. تعجب کردم که چرا حاج آقا نمی‌روند در را باز کنند. خودم رفتم پشت در و پرسیدم کیست. گفت در را باز کنید، یک امانتی برای آقا سیدمحمدحسین آوردم. در را باز کردم و آن آقا از لای در بسته‌ای را به من داد. داخل اتاق که شدم حاج آقا پرسیدند چه کسی بود؟ گفتم آقایی این بسته را داد و گفت برای شماست. گفتند انگار که خبر داشتند. بسته را باز کردیم و دیدیم مقداری پول داخل آن است که با آن اجاره‌ی عقب افتاده‌ی خانه را دادیم و بقیه را هم خرج سفر برای برگشت به ایران کردیم. مادرم می‌گفت آخرین ته مانده‌های آن پول را صرف پرداخت کرایه‌ی درشکه از تبریز تا خانه کردیم. 👈 بعدها تعریف کردند که آن مردی که نیمه شب پول در خانه‌ی پدرم آورده، فرزندش مریض شده بود. نمی‌دانم در خواب می‌بیند یا کسی به او می‌گوید که این مبلغ را ببر بده به آقاسیدمحمدحسین تا بچه‌ات خوب شود. خودش تعریف کرده بود که وقتی پول را دادم و به خانه برگشتم، دیدم بچه‌ام گرفته! _________________ 📱 @allame313 🆔 @binesh_yazd 🍀 دبیرخانه بینش مطهر یزد 🍀