#روضه
از دل بیشكیب میخوانم
مثل ابن شبیب میخوانم
بس كه مضطر شده دل زارم؛
ذكر «اَمَّن یُجیب» میخوانم
سر نهادم به دامن خیمه؛
از حسین غریب میخوانم
از غریبی كه در دل گودال؛
شده شَیب الخضیب می خوانم
شب نوحه، شب گرفتاری است
دوستان موقع عزاداری است
آتش از خیمهها زبانه گرفت
شادیام را غم زمانه گرفت
بر خلاف قطا كه لانه نداشت؛
مرغ غم در دل آشیانه گرفت
باز گُلچین پَست گُلها را؛
زیر سیلی و تازیانه گرفت
هرچه خلخال و زیور و زر بود؛
خصم از ما چه ظالمانه گرفت
هرچه در خیمه بود غارت شد
زینب آماده ی اسارت شد
ازحرم گاهوراه را بُردند
یادگار ستاره را بُردند
من خودم دیدم از تن بابا؛
جامهی پارهپاره را بُردند
عمه از گوش دختر مسلم؛
بخدا گوشواره را بُردند
بس كنید این همه گنه نكنید
روی تاریخ را سیه نكنید
[شب یازدهم
#محرم ۱۴۰۱.۰۵.۱۷]
کانالمتناشعارمداحیهایحاجابوذربیوکافی
@Biukafi_Matn