🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁 🍁🍁 🍁 🍂رمان :🍂 🍂پارت :🍂 ارشام: با خودم دعوا داشتم حسی بهم میگفت کار دوتاشون تموم کنم ولی حسی داشتم که نمی‌خواست روژان بدبخت بشه لعنت بهت روژان😤 ____ کلارا : خبری از پسره نشد میشل: نه هنوز 😤 کلارا : یک فیلم از این رفیقش بگیر که زجر میکشه بفرس براش میشل: چشم رفتم داخل اتاق دوتاشون ساکت بودن ..... رسول: بلاخره میشل اومد داخل گوشی بیرون آورد وگفت میشل: خوب ...خوب مثل اینکه این فرمانده ی شما نمیخواد فکری به حال شما کنه ولی من میدونم چه کنم روژان: گوشی گرفت روی رسول و گفت میشل: پوریا شروع کن روژان: با حرف اون مرده که اسمش میشل بود پوریا با چوب بزرگ زد توی مچ پایی رسول که فریاد زد رسول: اخخخخخخخخخخخخ روژان: نکنننننننننننننن عوضی چکار به اون داری 😡 ولی به حرفم گوش نداد یک بار دیگه زد همون جا رسول سعی کرد فریاد نزنه رسول: با تمام وجودم درد حس میکردم ولی هیچی نگفتم این بار نمیخواستم آقا محمد بخاطر من خودش تحویل اینا بده😢 که درد زیادی توی دستم پیچید همون دستی بود که یک بار شکست بی اختیار فریاد زدم 😢😨😰 اخخخخخخخخخخخخخ😩😩😩 روژان: وقتی فریاد می‌زد قلبم میلرزید توی کل وجودم آشوب بود 😭 بی اختیار گریه میکردم گوشی خاموش کرد و کنار گذاشت رسول: مثل اینکه بیخیال من شده بود ولی به روژان هم اهمیت نمی‌داد یک چیز مشکی که شکل شوکر بود گرفت سمتم میشل: میدونی این چیه رسول : ........ میشل: آخی لال هستی نکنه نمیتونی حرف بزنی 😕دلم برات سوخت جوجو😏 رسول: به حرف هاش اهمیت نمی‌دادم حرف نمیزدم نمی‌خواستم عصبی بشه ترس از اینه دارم که روژان اذیت کنه میشل: از ساکت بودنش بیشتر زجر میکشیدم شوکر روی پایین ترین عدد تنظیم کردم و به دستش زدم رسول: فقط چشام بستم و روی هم فشار دادم تا صدام بیرون نیاد😬 روژان: فقط اشک می‌ریختم و نفس نفس میزدم😭دیگه افتادم به التماس تروخدا باهاش کاری نداشته باش 😭😭💔 خواهش میکنم ازت😭😭💔 رسول: جون نداشتم حرف بزنم میشل رفت کنار روژان بازش کردن و بردنش بیرون از اتاق رسول: کجا میبریشششششش😡 کاری باهاش نداشته باشششششش😭😡 ___________ داوود: گریمش تموم شد رفتم بیرون و گفتم لباس پوشیدی بیا بیرون سپند : چشم رفت بیرون روبه رو آینده ی قدی گوشه ی اتاق وایسادم و به خودم نگاه کردم اوه عجب چیزی شدم من ایوللا😍😂🤔 پ.ن: عجب چیزی شده😂 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کپی رمان به شدت ممنوع می باشد🚫 زیادمون کنید 🥀 نویسنده: هستی 🥀 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ