روایت کم‌تر دیده شده از مقام معظم رهبری در خصوص کارشکنی لیبرال‌‌ها علیه تسخیر لانه جاسوسی/4 🔹من یک خاطره ای از شورای عالی دفاع دارم که آن را نقل می‌کنم. یعنی به طوری که یادم می‌آید، آن روزها در یکی از جلسات شورای عالی دفاع یک چیزی مطرح شد که برای من خیلی تعجب‌آور بود و شورای عالی دفاع در آن وقت تشکیل می‌شد از نخست‌وزیر و وزیر دفاع که از دوستان قدیمی نخست‌وزیر بود و رئیس ستاد وقت دو نفر نظامی به عنوان مشاور رئیس دولت و من. ...نبود که در آن جلسات به ما خیلی میدان بدهند... آن‌طور که یادم می‌آید دو نفر نظامی را آقای مهندس بازرگان انتخاب کرده بود که یکی سپهبد آذر برزین معاون نیروی هوایی زمان شاه بود، یکی هم یک سرلشکری از نیروی زمینی، به نام سرلشکر خزاعی بود که تصور می‌کنم این دو نفر جزو ارتشی‌های وابسته به دستگاه شاه و خیلی نزدیک به آن‌ها بودند و این‌ها جزو شورای عالی دفاع آن روز بودند با رئیس ستاد و احتمالا فرمانده نیروی هوایی آن روز که بعدا دستگیر و به زندان افتاد و دیگران هم بودند. 🔸یک‌روز در جلسه شورای عالی دفاع وقتی منشی جلسه دستور جلسه را می‌خواند این‌طور گفت و شرح داد که دفتر مستشاری امریکا در ایران چهار اسم برای دفتر نظامی خودشان در ایران پیشنهاد کرده‌اند و گفته‌اند قبلا دفتر نظامی ما که به‌نام مستشاری نظامی نامیده می‌شد و حالا آن دستگاه مستشاری با آن طول و عرض نیست، یکی از این چهار نام را برای آن دفتر پیشنهاد می‌کنیم. و بنده در آن‌جا ناگهان با کمال تعجب متوجه شدم که امریکایی‌ها هنوز در ارتش حضور دارند، در حالی که ما خیال می‌کردیم امریکایی‌ها به‌کلی ازاله شدند و از ارتش بیرون رفتند در صورتی که در آن جلسه معلوم شد امریکایی‌ها حضور دارند. لذا من با تعجب سؤال کردم چه اسمی و چه دفتری و چه مرکزی؟ مگر امریکایی‌ها در نیروی هوایی و در ارتش هنوز دفتر دارند؟ گفتند بله یک‌چنین دفتری هست. و لذا من گفتم چون از وجود چنین مرکز و دفتری خبر ندارم، بنابراین، این بحث نباید مطرح شود، لذا اول برای ما این سوال‌ها را پاسخ دهید که این دفتر کی تشکیل شده، اعضایش چند نفرند و چه کسی اجازه تشکیل آن را داده و چند تا سوال این چنینی کردم که حالا جزییات سؤال‌ها را به خاطر ندارم، اما به هرحال گفتم اول پاسخ این سوالات را برای ما بیاورید تا بعد پیرامون آن بحث کنیم. البته در آن جلسه هیچ‌کس جرأت نکرد با این سؤالات من مخالفت کند، و چون مسأله مربوط به امریکایی‌ها و خطرناک بود، می‌ترسیدند اگر مخالفت کنند برای خودشان بد باشد. غرض این است که برای رئیس دولت آن روز، خیلی راحت بود در شورای عالی دفاع که از حساس‌ترین ارگان سیاسی - نظامی مملکت است، راجع به‌نام دفتر امریکایی‌ها در ایران بحث شود و هیچ حساسیتی هم نسبت به آن نداشته باشد و لابد اگر من در آن جلسه نبودم یک اسمی هم برایش تعیین می‌کردند و می‌شد مثلا قانونی، یا شبه‌قانونی، که امریکایی‌ها دفتری هم در نیروی هوایی، یا ارتش داشته باشند. و لذا در یک چنین اوضاع و احوالی طبیعی بود که امریکایی‌ها امید برگشتن به ایران را داشته باشند و این امید خیلی بی‌جا و بی‌مورد هم نبود، ولی خوشبختانه ناگهان حرکت تسخیر لانه جاسوسی به وسیله دانشجویان پیرو خط امام واقع شد و این حرکت اگرچه ابتدا یک حرکت دانشجویی بود، اما بعد تبدیل به یک حرکت عمومی ملت و همگانی شد که امام هم تایید کردند و و مرحوم شهید آیت الله بهشتی نایب رئیس مجلس خبرگان هم از پشت تریبون مستقيم مجلس خبرگان این حرکت را تأیید کردند که همه شنیدند و همه دست اندرکاران نیز تأیید کردند و از روزنامه‌ها هم آن روزنامه‌ای که خیلی تأیید کرد و در در تأییدش پیگیری و اصرار داشت، تنها روزنامه جمهوری اسلامی بود. 🔹در داخل شورای انقلاب هم در حالی که بنی‌صدر و امثال بنی‌صدر و بازرگان که آن وقت جزو دولت بود همه مخالفت می‌کردند و این در حالی بود که ماها حمایت کردیم؛ یعنی تا آن آخر که مسأله لانه جاسوسی تمام شد، در داخل شورای انقلاب من و آقای هاشمی و مرحوم بهشتی و دو سه نفر دیگر همیشه طرفدار و پشتیبان دانشجویان و جریان لانه جاسوسی بودیم، از آن‌طرف هم بنی‌صدر و بازرگان و قطب‌زاده و بعضی دیگر از طیف و گروه لیبرال‌ها مخالف آن جریان بودند و با نق‌زدن خودشان در پی علاج آن زخم و جراحتی بودند که به وسیله دانشجویان بر پیکر روابط ایران و امریکا برای درازمدت به وجود آمده بود و دائما در این فکر بودند تا با شکلی این قضیه را از بین ببرند و این شکافی را که در سیاست مورد علاقه آن‌ها و سیاست آمریکا در منطقه و کشورمان به وجود آمده ترمیم کنند و تا آخر هم همین طور بود. 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db