تأثیر دروس ولایتفقیه امام خمینی در حوزه علمیه نجف بهروایت مورخ خبیر انقلاب اسلامی
سالروز آغاز درسهای ولایتفقیه امام خمینی در نجف/3
🔹امام در پى برههاى خويشتندارى و بردبارى در برابر انحرافها، كجروىها و تاريكانديشىهاى حاكم بر نجف، فريادى در سكوت مرگبار آن سامان سر داد و براى نخستينبار پس از ورود به عراق از عرصه منبر نجف، بر جو مسموم و خوابزده آن حوزه و جامعه روحانيت شيعه، سخت تاخت. با نگهبانان شب و سياهى به مبارزه برخاست. بر شبزدگان نور پاشيد. به خوابربودگان بانگ زد. افكار استعمارى، ضد اسلامى و واپسگرايانه را كه در برخى از عناصر تاريكانديش حوزه نجف جريان داشت، مورد انتقاد قرار داد....
🔸سخنان ژرف، روحبخش و دلنشين [امام] كه در نجف ناشنيده و ناگفته مانده بود، همانند پتكى بر مغز عناصر مرموز و وابسته به استكبار جهانى فرود مىآمد و آنان را كلافه مىكرد. آنها كه در مكتب استعمار درس خيانت و تزوير آموخته بودند، ساليان درازى با نيرنگبازى، جوسازى و تبليغات زهرآگين تلاش كرده بودند تا اسلام را وارونه جلوه دهند، احكام قرآن را تحريف كنند، حوزه علميه نجف را در خاموشى، ناآگاهى و بىخبرى فرو برند و از سياست، حركت و جنبش دور كنند. ديرزمانى در گوشها زمزمه كرده بودند كه اسلام حكومت ندارد، سياست ندارد، اصولاً سياست با روح اسلام مغايرت دارد! در شأن يك عالم و روحانى نيست كه در سياست دخالت كند، روحانى بايد فقط عبادت كند، ذكر بگويد، ورد بخواند، اگر تو سرش زدند، سرش را بيشتر خم كند، اگر به گوش راستش زدند، گوش چپ را جلو بياورد! اگر عبا را از دوشش ربودند، قبايش را تسليم كند. هميشه دعاگوى شاهان و ظلمه باشد، در برابر ظلم و خيانت آنان به اسلام و مردم محروم سكوت كند و مردم را نيز به سكوت و تسليم وادارد.
🔹اكنون مىديدند كه خمينى در پايگاه آنان، بر عرصه منبر نشسته است و رشتههايشان را پنبه مىكند، انديشههاى آنان را مورد انتقاد قرار مىدهد، به روحانيان و مردم هشدار مىدهد كه شما پيرو و شيعه آن بزرگوارانى هستيد كه لباس رزم بر تن مىكردند، كلاهخود بر سر مىگذاشتند، شمشير به دست مىجنگيدند، مىكشتند و كشته مىدادند، فرمانروايى داشتند، حكومت تشكيل مىدادند، كشور و ملت را اداره مىكردند و پيرو بايد راه رهبران را دنبال كند.
🔸اين سخنان سازنده براى مهرههاى كارآزموده استعمار در نجف فاجعه جبرانناپذير و غيرقابل تحملى به بار آورده بود، از اين رو آنان را بر آن داشت كه پيش از پايان فرصت، صداى امام را خاموش كنند و از روشنگرى و افشاگرى او پيشگيرى نمايند و اجازه ندهند كه امام، نجف را چون قم آگاهى بخشد و به قيام وادارد. آنها براى خاموش كردن صداى آسمانى امام بار ديگر به جوسازى، سمپاشى و شايعهپراكنى دست زدند و از هر راه ممكن امام را زير فشار قرار دادند تا به اين بحث پايان دهد و بيش از اين روشنگرى و افشاگرى نكند!
🔹امام در ضمن بحث حكومت اسلامى با اشاره به اين جوسازى و فشارى كه از ناحيه عناصر مرموز در نجف، براى تعطيل آن بحث بر او وارد مىآمد، چنين مىگويد:
🔸... من نمىدانم اين حرفهاى من بر بعضى نفوس چقدر گران آمد كه اعتراض كردند: چرا دست از اين حرفها برنمىدارد؟ چرا مسألهاش را نمىگويد و رد شود؟! خدا مىداند كه اين صحبتها از مسائل واجبتر است، اين صحبتها شما را زنده مىكند، اين وضع نكبتبار شما را تغيير مىدهد... (ولایتفقیه یا حکومت اسلامی، درس 10، ص34) (نهضت امام خمینی، ج2، صص718-716)
#دروس_ولایتفقیه
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db