⚫️کاخ یزید بار دیگر به لرزه درمیآید/بخش دوم
كمى عبرت بگير، عبرت از پدرت بگير. اگر راست مىگويند كه تو با اسلام و روحانيت مخالفى بد فكر مىكنى. اگر ديكته مىكنند به دست تو مىدهند، در اطراف آن فكر كن، چرا بىتأمل حرف مىزنى؟ آيا روحانيت حيوان نجس است؟ اگر اينها حيوان نجس هستند، چرا اين ملت
دست آنها را مىبوسد؟ چرا به آبى كه آنان مىآشامند مردم خود را تبرك مىكنند؟ آيا ما حيوان نجس هستيم؟! (گريه و ابراز احساسات شديد) خدا كند كه مراد تو از اين جمله كه (اينها مثل حيوان نجس هستند) علما و روحانيت نباشد، وگرنه تكليف ما با تو مشكل مىشود و تكليف تو مشكلتر مىشود. نمىتوانى زندگى كنى، ملت نمىگذارند كه به اين وضع ادامه دهى، آيا روحانيت و اسلام ارتجاع سياه است؟ لكن تو مرتجع سياه، انقلاب سفيد كردى؟ انقلاب سفيد به پا كردى؟ چه انقلاب سفيدى كردهاى؟ چرا اينقدر مىخواهى مردم را اغفال كنى؟ چرا مردم را اينقدر تهديد مىكنى؟ امروز به من خبر دادند كه عدهاى از وعاظ و خطباى تهران را بردهاند سازمان امنيت و تهديد كردهاند كه از سه موضوع حرف نزنند: 1ـ از شاه بدگويى نكنند 2ـ به اسرائيل حمله نكنند 3ـ نگويند كه اسلام در خطر است؛ و ديگر هرچه بگويند آزادند. تمام گرفتارىها و اختلافات ما در همين سه موضوع نهفته است. اگر از اين سه موضوع بگذريم، ديگر اختلافى نداريم و بايد ديد كه اگر ما نگوييم اسلام در معرض خطر است، آيا در معرض خطر نيست؟ اگر ما نگوييم شاه چنين و چنان است، آيا آنطور نيست؟ اگر ما نگوييم اسرائيل براى اسلام و مسلمين خطرناك است، آيا خطرناك نيست؟ و اصولاً چه ارتباط و تناسبى بين شاه و اسرائيل است كه سازمان امنيت مىگويد از شاه صحبت نكنيد؟ از اسرائيل نيز صحبت نكنيد؟ آيا به نظر سازمان امنيت شاه اسرائيلى است؟ آيا به نظر سازمان امنيت شاه يهودى است؟! آقاى شاه! شايد اينها مىخواهند تو را يهودى معرفى كنند كه من بگويم كافرى، تا از ايران بيرونت كنند و به تكليف تو برسند؟! تو نمىدانى اگر يك روز صدايى در بيايد، ورق برگردد، هيچكدام از اينها كه اكنون دور تو را گرفتهاند با تو رفيق نيستند، اينها رفيق دلارند، اينها دين ندارند، اينها وفا ندارند، دارند همه چيز را به گردن توى بيچاره مىگذارند، آن مردك ـ كه حالا اسم او را نمىبرم، آن روز كه دستور دادم گوش او را ببرند، نام او را مىبرم (احساسات شديد) آمد به مدرسۀ فيضيه و سوت كشيد. كماندوها اطراف او مجتمع شدند، فرمان حمله داد: بريزيد، بكوبيد، تمام حجرات را غارت كنيد، همه چيز را از بين ببريد، وقتىكه از او مىپرسى كه چرا اين جنايات را كرديد، مىگويند شاه گفته است، فرمان ملوكانه است كه مدرسۀ فيضيه را خراب كنيم، اينها را بكشيم، نابود كنيم! مطالب خيلى زياد است، بيشتر از آنهاست كه شما تصور مىكنيد، حقايقى در كار است، مملكت ما، اسلام ما، در معرض خطر است. آن چيزى كه در شرف تكوين است، سخت ما را نگران و متأسف ساخته است. از وضع ايران، از وضع اين مملكت خراب، از وضع اين هيأت دولت و از وضع اين سردمداران حكومت، نگران و متأسف هستيم و از خداوند بزرگ اصلاح امور را خواهانيم».
امام در اين نطق آتشين و حماسى با حمله به شخص شاه، رسماً به بتشكنى پرداخت و بدين ترتيب رسالت تاريخى خود را در راه رويارويى با شاه و رژيم سلطنتى كه از آغاز نهضت، گام به گام پيش مىبرد، در عصر عاشوراى 83 (13 خرداد 42) به انجام رسانيد و رسماً روياروى شاه قرار گرفت و مشخص كرد كه مبارزه را براى واژگونى رژيم سلطنتى و تاج و تخت شاهنشاهى آغاز و دنبال كرده است. نيز با اين نطق، بار ديگر غول وحشت و هراسى را كه شاه با شايعه پراكنى و ارعاب و تهديد آفريده بود، درهم شكست و روح انقلابى تازهاى در مردم مسلمان ايران دميد.» (نهضت امام خمینی ج1 ص498-495)
ادامه دارد...
✳️وقایع دنبالهدار تاریخی با محور «پیوند محرم و سیاست»؛ هر شب به مناسب ایام محرم الحرام
@Bonyadtarikh
بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.