💢
#آلمان پس از پایان
#جنگجهانی دوم تبدیل به بیغولهای شده بود که بار سنگین غرامتهای ناشی از جنگ بر دوش آن سنگینی میکرد.
💢 چگونه این کشور توانست در مدت کوتاهی مسیر رشد و ترقی را طی کند و جلوتر از فرانسه و انگلیس که فاتحان جنگ جهانی دوم بودند، در ردهی چهارم
#اقتصاد جهان قرار بگیرد؟ پاسخ به این سؤال میتواند حاوی نکات آموزندهای برای کشور ما باشد.
🔹قبل از هر چیز باید تأکید کرد که مفهوم توسعه متضمن بار ارزشی و فرهنگی خاصی است که الزاماً تناسبی با اقتضائات و ساختار اجتماعی و تاریخی کشور ما ندارد. اصلاً قرار نیست ما عیناً شبیه آلمان عمل کنیم، چراکه از هویت و چارچوب ارزشی و تمدنی بومی برخورداریم. غرض از نگارش این مرقومه، یافتن مؤلفههایی است که در عین تناسب با استعدادهای سرزمینی و تاریخی و خوانش ما از فلسفهی اقتصاد و
#سیاست و ، آلمان را کمک کرده تا از کشوری جنگزده و مخروبه، تبدیل به ستون فقرات اقتصادی
#اتحادیهیاروپا شود. ما باید از دل این نکتهها، مدل بومی و تنظیمشده برای فرهنگ خودمان را استخراج کنیم.
🔹در سلسله یادداشتهایی که در آینده در این خصوص به رشتهی تحریر درخواهد آمد، به تفکیک به عوامل مختلف خواهیم پرداخت. اما در این پست قصد داریم بر عامل فرهنگی تمرکز کنیم.
🔹مطالعات
#جامعهشناختی نشان میدهد که مردم آلمان به
#کار بهعنوان یک مؤلفهی ارزشی نگاه میکنند که عیار اخلاقی افراد را تشکیل میدهد. کار کردن بهخصوص نزد نسلهای گذشتهی مردم آلمان که وظیفهی آبادانی و زدودن آثار جنگ از این کشور را داشتند، منزلتی فراتر از شغل داشته، بلکه بخشی از هویت آنها تشکیل میداده است.
🔹غرور ملی و علاقه به وطن، محرک آلمانها در تلاش شبانهروزی برای پیشی گرفتن از سایر ملل بوده است. در این فرهنگ،
#واسطهگری در سطح اجتماعی امری مذموم و بیارزش تلقی شده و سود اندک حاصل از تولید بر سود هنگفت ناشی از مبادله ارجحیت داشته است. نمیتوان منکر بسترهای قانونی و
#سیاستگذاری های تسهیلکننده فضای تولید بود، اما روحیهی نگاه ملی در افراد جامعه در انتخاب این مسیر نیز نقش بسزایی در جهش
#صنعتی و اقتصادی آلمان ایفا کرده است.
🔹همین امتیاز فرهنگی مردم آلمان که ازقضا در آموزههای دینی ما نیز مورد تأکید فراوان قرارگرفته است، یکی از نقاط ضعف اصلی بخش عمده تحصیلکردگان کشور را تشکیل میدهد. دمیده شدن روحیهی تکاثر در کالبد عدهی زیادی از افراد، زمینهساز بیتفاوتی نسبت به سرنوشت کشور شده است. زنده کردن نظام ارزشی میتواند تا حدی اثرات روحیهی عافیتطلبی و رفاهزدگی را خنثی کند. روحیهای که سیاستگذاریهای کلان اقتصادی به تثبیت آن دامن زده و نگاه تعداد زیادی از دانشآموختگان را به سمت مهاجرت یا فعالیتهای
#غیرمولد متوجه کردهاست.
🔹هرچند تعداد زیادی از جوانان دغدغهمند در قالب کارهای جهادی منشأ خدمات زیادی در عرصه
#سازندگی و
#محرومیتزدایی بودهاند، اما تبدیل این روحیه و تلقی از مفهوم کار به گفتمان غالب
#نخبگان #علمی، نیازمند توجه جدی است. فراموش نکنیم نخبگی را نباید منحصر در امتیازات خدادادی دانست. بلکه عنصر مقوّم شخصیت نخبگان باید داشتن دغدغهی ملی و پرداخت هزینه برای نیل به هدف و به دست گرفتن ابتکار عمل در عرصهی مجاهدت علمی تلقی شود.
@SciTechEco_Net