تعریف غلو و غالی 🔺غلوّ در لغت، به معنای گذشتن از حدّ و خارج شدن از حدّ اعتدال است.[1] قرآن خطاب به اهل كتاب میفرمايد: «يا اهل الكتاب لا تغلوا في دينكم و لا تقولوا علي الله الا الحق؛ [2] ای اهل كتاب! در دين خود، غلوّ (تجاوز از حد) نكنيد و درباره خدا جز سخن حق نگوييد. » 🔺و در اصطلاح، عبارت است از : ۱- بالا بردن فرد يا افرادی از مقام مخلوقيت و بنده بودن و قائل شدن به مشاركت آنها با خداوند در الوهيّت، معبوديت، خالقيت و رازقيت؛ ۲- يا اينكه معتقد به چيزی شويم كه ملازم با يكی از اين هاست؛ مثل حلول روح خدا در اين افراد؛ ۳- يا اينكه بگوييم خداوند بعد از خلق آنها امر خلقت را به آنان تفويض كرده است؛ ۴- و يا اينكه قائل شويم آنها نمرده و به آسمان عروج كرده اند. 🔺علامه مجلسی (ره) مظاهر غلوّ را در اعتقاد به امور زير دانسته است: الف) الوهيّت پيامبر و ائمه (عليهم السلام)؛ ب) شريک بودن با خداوند در معبوديت يا خالقيت و يا رازقيت؛ ج) حلول خداوند در آنها يا اتحاد خداوند با آنان؛ د) آگاهی آنان از غيب بدون وحی و الهام الهی؛ ه) اعتقاد به نبوت درباره ائمه طاهرين (علیهم السلام)؛ و) تناسخ ارواح ائمه در بدن‌های يكديگر؛ ز) عدم لزوم اطاعت خداوند و تر‌ک معصيت الهی به دليل معرفت آنان. [3]. 🔺«غالی» كسی است كه به معنای اصطلاحی و لغوی كه در بالا ذكر شد، معتقد باشد؛ مثل فرقه نصيريه كه قائل بودند علی بن ابی طالب، خداست يا الوهيّت در او حلول كرده است. [4] يا مثل فرقه منصوريه كه معتقدند امام باقر (علیه السلام) به آسمان عروج نموده است. و يا مثل فرقه جناحيه كه معتقد بودند روح خدا در حضرت آدم و پيامبران بعد از او حلول كرده است. [5]. 📚[1] تصحيح الاعتقاد، ص ۱۰۹؛ لسان العرب، ج ۱۵، ص ۱۳۳؛ الصحاح، ج ۶، ص ۲۴۴۸؛ مقاييس اللّغة، ج ۴، ص ۳۸۷؛ المصباح المنير، ج ۲، ص ۴۵۲. 📚[2] نساء (۴) آيه ۱۷۱. 📚[3] بحارالانوار، ج ۲۵، ص ۳۴۶. 📚[4] فرق ومذاهب كلامي، ص ۳۲۶. 📚[5] الفرق بين الفرق، ص ۲۳۰. @botshenasi