💡الْمُقَصِّرُ فِي حَقِّكُمْ زَاهِقٌ
جریان دوم با تکیه بر مذهب شیعه و در جوار آن، وابستگی وجودی خود را حفظ کرده بود. اگرچه این تکیه، اتکایانحصاری بر امامت نبود و با آگاهی از امر امامت، عقیدهای سست نسبت به امام داشتند. اینها همان گروه مقصره از میان ضعفای شیعه و پیروان گروه نخست بودند.
موضع اهل بیت علیهم السلام در قبال چنین افرادی قبول رجوع به امام جهت اعتلای عقیده شیعی آنان بود. امام صادق علیه السلام در علت پذیرفتن مقصره میفرماید: برای اینکه غالی بر ترک نماز، زکات، روزه و حج عادت کرده است و بر ترک عادتش در برگشت به انجام دادن طاعت خداوند عزوجل ندارد و اما مقصر وقتی بشناسد اطاعت و عمل میکند. از سخن امام بر میآید که نشانه اتصاف مقصره به عمل، برخورداری از رفتار تکلیفپذیری بوده و آثار عملی تکلیف پذیری شناخت امام را در پی داشت. به دیگر سخن، علت توفیق رجوع مقصره، شریعتپذیری آنان بود؛ بر خلاف گروه نخست بتریه که با اجتهاد در دین، شریعتگریزی در آنها نهادینه میشد.
دو جریان بتریه و مقصره در کتابهای فرق و لسان احادیث و به رغم تفاوتهای جزئی، در بسیاری مطالب هم داستاناند و ازجمله هر دو به ولایت بلافصل امیرالمومنین علیه السلام به دیدۀ تردید مینگرند و ارزش و اعتباری برای معارف وحیانی و علم لدنی امام در نظر نمی گیرند. مؤلفه کموبیش مشترک در میان دو گروه بتریه و مقصره، همان خط سیری بود که آغاز آن شیعهگری و گرایش به سمت زیدیه بود که در مرز زیدیه افزون بر ناپختگی آموزه ایشان به سیاستزدگی زیدیه در قبال صادقین علیهما السلام آمیخته شد. حادترین معارضه شخصیت های برجسته بتریه با صادقین علیهماالسلام در معیارهایی که زیدیه برای ایجاد شکاف ارائه کردهاند، نمود یافته است.
📚صدوق، محمد بن علی بن بابویه، الخصال، ج٢، ص۶۵٠؛ طوسی، محمد بن حسن، أمالی، ص۶۵.
📚طوسی، محمد بن حسن، أمالی، ص۶۵.
📚کاجی، قاسم و رضوی، رسول، بتریه و اندیشه تقصیر، ص ۱۵۷
#تقصیر #مقصره
@BotShenasi