✳️ استیصال شاه در هفته های منتهی به انقلاب در اواخر حکومت خود از اتخاذ تصمیم درست و عملی ناتوان بود. او دائم با طرح سؤالاتی چون اگر بختیار شکست بخورد و یا امام دست از حرکت انقلابی خود برندارد، نگران از وضعیت پیش آمده بود. از این رو در رابطه با نخست‌وزیری بختیار اطمینان چندانی نداشت. ترجیح شاه در ابتدا این بود که بختیار رئیس شورای سلطنت باشد: «در همین مسیر، بحث به شورای سلطنت کشیده شد. او گفت که در مورد شورای نیابت سلطنت از نزدیک مطالعه کرده است. می‌خواست بختیار رئیس شورای نیابت سلطنت باشد و علاوه بر او، دو یا سه نفر از اعضای کابینه هم، در آن عضو باشند. سه نفردیگر هم در آن شورا عضویت داشته باشند. یک نماینده از گروه مذهبی، تیمسار قره باغی از ارتش و یک شخص دیگر که اسمش را نگفت. می‌خواست توازنی در عضویت وجود داشته باشد که وجود همه را تضمین کند. من مطمئن هستم که شاه ‌این ترکیب را درست کرده بود که هیچکس نتواند به تنهایی جای او را بگیرد. می‌خواست اقدامی صورت گیرد که مشقتهای دوره هرج و مرج محدود شود، جلو فشارهای اقتصادی به دولت باید گرفته می‌شد و مهار اقتصادی در دست گرفته می‌شد، زیرا ریشه ی مشکلات رژیم، همین بود گمرک در مرز ترکیه، راه را بروی کامیونهای مواد غذایی که به شدت موردنیاز ایران بود، بسته بود. بدیهی است که او از اوضاع مطلع بود و می‌دانست که چه کاری باید انجام شود. سئوال این بود که «او که می‌دانست چه کارهایی باید انجام شود، چرا خودش این کارها را آغاز نکرده بود. شاه، عمیقاً اظهار تأسف کرد که آمریکا مستقیماً به سراغ ( امام خمینی نرفته است و از وی نخواسته است که جلو مشقات مردم را بگیرد. شاه می‌گفت: اگر امام خمینی از دولت بختیار حمایت نکند، هیچ امیدی برای پیشرفت نخواهد بود.»1 1-رابرت هایزر، خاطرات ژنرال هایزر، مأموریت در تهران، تهران، ترجمه علی‌اکبر عبدالرشیدی، انتشارات اطلاعات، 1365، صص 79- 80 cafetarikh.com @cafetarikh