امروز کہ احوال آشفتہ شهر را می‌دیدم و مردمی کہ حیران در صفوف مختلف بودند و هرکس دنبال راهی برای حل مشکلاتش بود میخواستم سراغِ‌تان را از آن‌ها براۍ یاد آوری بگیرم. و بگویم هنوز نسیم عطر قدم‌های شما را دارد... و زمین و آسمان میگویند آمدنتان نزدیک و است حتمی و شکوفہ‌های نارنج و گل‌های نرگس بہ گواهی من شهادت میدهند... و اگر نشانی‌تان را خواستند بگویم: آقایی بہ عطر یاس های بهشتی و به زیبایی مهتاب! ولی چہ‌کنم کہ خودم هم نشانی‌تان را ندارم آقای‌ِنیامده‌ام! سبزتر از بهار دیروقتی است که منتظرتان هستیم. درست است، شما را داریم و هرکہ شما را داشته باشد همه چیز را دارد. ولی دلتنگتان هستیم. دلِ مان میخواهد روی مهتابی تان را ببینیم و محبت های پدرانہ‌ٔتان را با تمام وجود درک کنیم. پدر مهربانم نبودنتان بہ چشم می آید و نبض زندگی از دست رفته. بیایید و نبضی دوباره ببخشید... ♥️| -✍🏼 🌱| -🌱☕️❲@CaffeinGraphic