🔷 در دهه های پایانی قرن نوزدهم رواج یافت. «جنبش روشنگری» به مجموعه ای از اندیشه ها و نگرش ها اشاره دارد که در قرن هجدهم رواج بسیاری داشت. برای شناخت این جنبش باید به مهمترین خصوصیت آن اشاره کرد؛ این خصوصیت «نحوه اندیشیدن آنها» بود نه «آنچه می اندیشیدند». معمولاً دوره روشنگری را عصر خِرَد می نامند. هرچند در نیز عقل جایگاهی رفیع داشت و فیلسوفان و مکاتب فکری و فلسفی فراوانی در آن دوره وجود داشتند. در واقع قرون وسطی و عصر روشنگری به یک اندازه بودند؛ 🔶اما میان این دو دوره تفاوت وجود دارد. تفاوت اساسی در نحوه کاربرد عقل و محدودیت های تحمیل شده بر آن بود. در قرون وسطی عقل در خدمت مسیحیت بود و خادم . در آن زمان تمام تلاشهای عقلانی این بود که آموزه های دینی به خوبی تبیین شوند. عالمان در حمایت از ادعاهای مسیحیت از عقل و استدلال استفاده می کردند اما هرگاه عقل از عهده برنمی آمد، چیزهایی که از راه الهی (وحی) بر آنها معلوم شده را به خدا نسبت می دادند چون عقل طبیعی به آن دسترسی نداشت. عقل گرایی عصر روشنگری در مقابل این نگاه قرار داشت. 💢در عقل گرایی روشنگری، و کلیسا به کناری انداخته شده و انسانها کوشیدند تنها با عقل خویش همه چیز را بسازند. این تغییر در زندگی و اندیشه بشر محصول یک فرایند بود و چند عامل در پیدایی آن دخیل بودند از جمله که با وجود آنکه به دنبال ترویج دین بود، تأثیر بسزایی از پذیرفت به گونه ای که آموزه هایی چون حجت بودن تفسیر، کلیسا، اعتبار سلسله رسولان و... انکار شدند و راه برای تردید در مسیحیت هموار گشت و سرانجام عقل تنها مرجع رسیدگی به حقانیت ها گردید. 📖کتاب به قلم 📌@canoon_org