از سال ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۱ توفیق شد در یگان فاتحین قم در ماموریت حفاظت از کارگاه ساخت ضریح حضرت رقیه سلام الله علیها خدمت کنیم. اواخر سال ۱۴۰۰ قرار شد به قید قرعه ۲۰ نفر از کسانی که در طول این دو سال در ماموریت حضور داشتند در چند گروه ۵ نفره جهت سفر زیارتی به سوریه اعزام بشوند. هیچ کس سر از پا نمیشناخت همه به دنبال گیر و گور های اعزام بودند تمدید گذرنامه تست کرونا تزریق واکسن چون هنوز ضریح مطهر منتقل نشده بود تاکید کردند که در سوریه نگویید که از کجا آمده اید وقتی از پله های هواپیما پایین آمدیم ، به سمت در خروجی میرفتیم که یک آقایی صدا زد :کجا میروید؟؟ برگشتیم دیدم در شب ، کلاه نقاب دار گذاشته و ماسک روی چهره دارد جواب ندادیم گفت: از کجا آمده اید؟ باز هم چیزی نگفتیم گفت: ای بابا ؛ مگه از بچه های حفاظت از ضریح نیستید گفتم : چرا ، هستیم گفت خب از این طرف بیایید گذشت تا فردای اون روز از آقا صادق(مستعار) از پاسداران نیروی قدس شنیدیم اون آقایی که در فرودگاه دیده بودیم سید رضی معروف است. میگفت: عادت دارد هر وقت پروازی از ایران زائر می آورد خودش در فرودگاه حاضر میشود. یک روز گذشت گفتند سید رضی شما را خانه اش دعوت کرده، خانه ای در منطقه زینبیه عجیب مهمان نواز بود سید با روی خوش به استقبال آمد لباسی ساده با یک پیژامه آبی رنگ به دور از آلایش های دنیایی