از کودکی عاشق ریاضی بودم. با اعداد زندگی میکردم. وقتی سرخوش، لیلیکنان میرفتم دبستان، درختهای چنار کنار خیابان را میشمردم.
با خود حساب میکردم که اگر روی دیوار هر همسایه، دوتا یاکریم خانه داشته باشند، و هربار سه جوجه بزرگ کنند، آخر زمستان چندتا یا کریم در محلهمان، آواز میخوانند.
موزاییکها را تا مدرسه میشمردم و محاسبه میکردم که اگر یکی درمیان از رویشان بپرم، با چند پرش میرسم دبستان.
بزرگتر که شدم تا دیروقت مینشستم پای حل معادلات ریاضی. بعدها عاشق جدول سودوکو شدم. من عاشق اعداد بودم.
اما اکنون...
در آستانهی پنجاه سالگی، ماندهام متحیر میان دوست داشتن ریاضیات و تنفر از اعداد.
از صبح، عدد ۲۷۴ مدام در ذهنم تکرار میشود. با هربار تکرار قسمتی از قلبم ترک میخورد. صدای شکستن پارههای دل، مغز را خراش میدهد. اگر در هر ثانیه یک عدد را بشمارم،
تا ۲۷۴ ، بیش از چهار دقیقه طول میکشد.
۲۷۴ نفر
۲۷۴تا عشق
۲۷۴تا آرزوی زیستن
۲۷۴ تا امید پدر و مادر
۲۷۴ انسان که برخی کودک بودند. پر از هیاهو، شادی، مهر
۲۷۴ انسان
۲۷۴ انسان
۲۷۴ انسان
خبرگذاری الجزیره
تعدادشهدای قتل عام اردوگاه نصیرات درمرکز باریکه غزه تا کنون به ۲۷۴ نفر و شمار مجروحان نیز به ۶۹۸ نفر رسیده است.
اگر بخواهم تا ۳۵هزار بشمارم چند ساعت زمان میبرد؟
#نارون
https://eitaa.com/rooznevest