شب های جمعه به جهت اینکه فردایش تعطیل است؛ برنامه دورهمی ترتیب می دهم. از همین باب٬ امشب همه دور کرسی جمع بودیم. صحبت ها گل انداخته بود. صحبت ها مختلف است: خاطره یا داستان عبرت آموز یا روایتی از اهلبیت و... معمولا هر کسی از آداب و رسوم خودشان هم میگوید. خب هر یک از ما از یک گوشه ایران عزیزیم. خودم فرزند آذربایجان. همسری از گیلان، همسری از مازندران، همسری برای بوشهر و همسری از دیار خراسان... فرزندان در این میان جولان می دادند و گاهی می آمدند روی کرسی... خنده و شادی بود و البته گریه هم بود... بله، وقتی چند قطعه مداحی از جمله یک روضه آذری خواندم، دیدم سر یکی از همسران در گریبان فرو رفته و اشک جاری... فرزندان با شور مداحی سینه می زدند و من ذوق زده از این شور و حال مداحی دیگری را شروع میکردم... رمز و راز استواری زندگی ما همین عشق اهلبیت علیهم السلام است... اگر قسم میخورم همسرانم تا به حال یک بار هم دعوا نکرده اند، باور کنید: آن ها یقین کرده اند در مسیر نصرت علی و اولاد علی گام برداشته اند... کانال شخصی : https://sapp.ir/navid.ebrahimiormavi