قسمت اول یکی از ویژگی های منحصر به فرد همدلی بی‌نظیر زنان در صورت وجود تربیت اسلامی و مهار خودخواهی هاست... همدلی که میتواند در بعضی موارد حتی از همدلی دو خواهر و یا حتی مادر و دخترش هم به مراتب بیشتر و بهتر باشد... البته تاکید و تکرار میکنم این همدلی به شرط وجود تربیت‌اسلامی، خصوصا در کنترل خودخواهی‌ها امکانپذیر میشود... قطعا و بدون شک لحظه لحظه زندگی ما هم اینگونه نیست، ولی آن قدر مصادیق این همدلی در زندگی ما زیاد است که میتوانم برایش ده‌ها مثال بزنم و نمی‌دانم کدامین را بگویم... شاید هم باور نکنید، پس بگذارید از مواردی که بیشترین شاهد را داشته برایتان بیان کنم تا قابل پیگیری باشد. چند وقت قبل دخترم فاطمه رقیه به بیماری سختی مبتلا شد. طبق معمول به دنبال درمان‌های طب سنتی و اسلامی رفتیم. چون سریع نتیجه نگرفتیم، نگرانی همسران موجب شد به یکی از پزشکان که فوق تخصص آن مورد را داشت هم مراجعه کنیم. متاسفانه نسخه آن پزشک هم نتیجه نداشت و مجبور شدیم چند جای دیگر ببریم و سرانجام به جهت پیشرفت بیماری، دخترم در بیمارستان حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها (بیمارستان تخصصی کودکان در قم که به بیمارستان خرمی هم شهرت دارد) در بخش عفونی کودکان بستری شد. فاطمه رقیه حال نزاری داشت و همین مرا بسیار آزار میداد. او یکی از چهار دخترم بود، اما به جهت این بیماری گویا تک‌دخترم شده بود. طبیعی هم هست: به هنگام نیازمندی بیشتر، هستند. طوری شده بود که دوست داشتم ثانیه ثانیه شبانه‌روز پیشش باشم تا از این بیماری سخت خلاص شود. با این وصف، وقتی گفتند باید همراهش حتما و حتما خانم باشد، ناراحت شدم. پیگیری کردم گفتند قانون است و نمیتوان کاری کرد. مشکلی هم وجود داشت که بهانه‌ای برای اصرار من شده بود و آن اینکه مادر فاطمه رقیه، فرزند شیرخواره‌ی هشت ماهه‌ای داشت که فضای بیمارستان، خصوصا بخش تخصصی عفونی برای این فرزند خطرناک بود. به هر حال همراهی من یا مادرش امکان‌پذیر نشد. بعد از صحبت با همسران قرار شد دو نفر از همسران همراه او باشند، به این ترتیب که یکی صبح تا شب و دیگری شب تا صبح همراه او باشند. یکی از این دو نفر به تازگی برای صله‌رحم به مَسقَط‌الراس خود سفر کرده بود و حدود هزار کیلومتر از ما فاصله داشت. اما وقتی تصمیم خود را برایش بیان کردم، بدون چون و چرا خود را به قم رساند... داستان هشت روزه بستری فاطمه رقیه شروع شد ... در قسمت‌های بعدی از این هشت روز برایتان بیشتر خواهم گفت... حالا تصور کنید تعددزوجات نبود، باید چه میکردیم؟ قاعدتا کسی جز یکی از مادربزرگ‌های پدری یا مادری نمی‌توانست زندگی خود را رها کرده و به فریاد ما برسد. عجب!!! بگذارید مثل خیلی از مخاطبین خودمان، یک سوال خاله‌زنکی مطرح کنم: آیا واقعا صحیح است مادربزرگی که در پس پنجاه شصت سال زندگی و بچه بزرگ کردن و... که تازه باید ثمره‌ زندگی بچیند، بشود پرستار نوه‌هایش؟؟؟ اما ما با چنین سوالی مواجه نشدیم... ما یک خانواده بزرگ هستیم... زنان محبت و عشق را دوباره معنا کرده و با پا گذاشتن بر روی خودخواهی خود، از آدم‌کوچولوها جدا شده‌اند... حالا باورتان بشود یا نشود همسرانم یک بار هم با یکدیگر دعوا نداشته‌اند که هیچ، بارها و بارها با همدلی مشکلات مختلف را پشت سر گذاشته‌اند و این نیست مگر به جهت نیت خالصانه‌ همه‌ی ما برای حل‌یک‌بحران‌اجتماعی از طریق عاقلانه و الهی‌اش... نیت خالصانه‌ای که با ایمان و اعتقاد به ابدیت در پیش و فناء آنچه که در این ظرف زمانی و مکانی برایمان به امانت سپرده شده، ممکن گشته... 🌺 مروِّج و مبیِّن فرهنگ ناب باشید🌺 👇👇👇👇 ✅آی دی کانال در پیام رسان های : @Chandhamsari_Ormavi ✅کانال اصلی ما در پیام رسان ایرانی است که مطالب برای اولین بار در این کانال منتشر میشود... لینک کانال در پیام رسان ایرانی : https://eitaa.com/chandhamsari_ormavi