🍃🍃🌸بنام خدا 🌸🍃🍃
#داستان_شب
#گوشت و گربه در ترازو
مردی زن فریبکار و حیلهگری داشت. مرد هرچه میخرید و به خانه میآورد، زن آن را میخورد یا خراب میکرد. مرد کاری نمیتوانست بکند. روزی مهمان داشتند مرد دو کیلو گوشت خرید و به خانه آورد. زن پنهانی گوشتها را کباب کرد و خورد.
مهمانان آمدند. مرد به زن گفت: گوشتها را کباب کن و برای مهمانها بیاور. زن گفت: گربه خورد، گوشتی نیست. برو دوباره بخر. مرد به نوکرش گفت: آهای غلام! برو ترازو را بیاور تا گربه را وزن کنم و ببینم وزنش چقدر است. گربه را کشید، دو کیلو بود. مرد به زن گفت: خانم محترم! گوشتها دو کیلو بود گربه هم دو کیلو است. اگر این گربه است پس گوشتها کو؟ اگر این گوشت است پس گربه کجاست؟
✍مثنوی مولوی
✍🏻📚هر شب یک
#داستان جذاب و خواندنی در کانال رسمی روستای سنگگ
💫خدایا
🌹گل امیـد را در
💫دلهای ما بکار تا جوانه
🌹مهر و دوستی بزند
شـبتون زیبا و در پناه خدا🌹
@channelsangak