دمی با شهدای کربلا بخش دوم از قسمت ششم کِنانه ابن عَتيق تغلبی 🔸صبح عاشورا با اذان علی اکبر به اقیانوس نماز امام پیوست. با دیدن علی اکبر چهره پیامبر برایش تداعی شد. چقدر شبیه پیامبر بود. با گرمای دستان علی اکبر گرمای دستان پیامبر تا ژرفای وجودش لبریز شد. نماز پایان یافت خطبه امام هیجان و ایمان و شرار در جان سوختگان وصل افکند. صفها آراسته شد. عمر سعد بی شرم و بی پروا پیش تر آمده بود. سپاه اندک امام صف بستند. بیرق سپاه در دستان عباس بود. حبیب در راست و زهیر در چپ لشکر حسین فرماندهی می‌کردند ، پروانه های عاشق گرد شمع امام می چرخیدند. کمان کفر کشیده شد نخستین تیر از چله کمان توسط عمر سعد پروازکنان پرده های هوا را درید و ناگهان تیر از پی تیر صفیرکشان سینه صالحان صادق را نشانه گرفت به اشارت امام دفاع و نبرد یاران آغاز شد .کنانه با شمشیر اخته رجزخوان به قلب سیاه دشمن زد. گاه آیات قرآن میخواند و گاه با رجز شور و شرار بر دشمن میبارید. عابد۶ او پارسای کوفه، یار زاهد پیامبر، پهلوان نبردهای دشوار احد و خندق و جمل و صفین و نهروان جان بر کف گرفته، با تنی همه تیر و زخم و خون میجنگید. ناگهان چشم هایش تار شد خون بر پیشانی پینه بسته اش دوید عطش همراه با چشمه های جوشان خون آخرین رمق هایش را گرفت. - السلام علیک یا رسول الله. کنانه بر خاک افتاده بود موی سپیدش ارغوانی و چهره اش متبسم و خاک آلود بود. همۀ توانش را به دستهایش بخشید خون را از چشم ها گرفت تبسمی زد ،امام محبوبش ،حسین در تاريک روشن نگاه خون گرفته به سویش آمد. دمی بعد كنانة بن عتيق ،قارى عابد ،زاهد قهرمان و یار عزیز پیامبر به دوست پیوسته بود. او را منزلت همین بس که مهدی موعودِ محبوب در زیارت رجبیه سلامش میدهد و میگوید السّلام على كِنانة بن عتيق. 🆔@chantehh