🌿 حاج محمود تو خیمه خودش مونده بود، سالها؛
بنی فاطمه تو خیمه خودش؛
رسولی و طاهری و بقیه هم تو خیمههای خودشون؛
ما هم که عادت کرده بودیم هر کدوم به خیمه مسجد محلمون.
به یکباره دشمنی نادیدنی به همه خیمهها حمله کرد. اهل خیام اومدن بیرون. هرکی به یک سو روانه شده. حالا جای جای شهر پر از ناله اهل خیام شده...
همه از خیمه ها بیرون دویدند
ولی سالار زینب را ندیدند
عصر عاشورا دیگه کسی تو خیمه نبود. همه در پی امام سجاد و حضرت زینب سلاماللهعلیهما بیرون امدند تا برن کاخ یزید رو ویران کنند.
👈 پسر فاطمه س صدامون زده که از خیمهها بیرون زدیم...
هر سال قصهمون تا گودال پیش میرفت. امسال رسیدیم به عصر عاشورا. این یعنی یه کسی داره ما رو وادار به حرکت میکنه؛ یعنی ویران شدن کاخ یزیدِ نزدیکه
حالا که از درون خیمه ها دست غیبی بیرونمون آورده، دل به دل زینب بدیم که چند فرسخ تا شام بیشتر نمونده.
به دست و پامون غل و زنجیر اسارت بستن؛ ولی کاروان اسرا هم با زنجیر اسارت خودش رو به مقصد رسوند. زود باشیم مبادا از کاروان جا نمونیم!
بویی میاد گویی
به صبح ظهور نزدیک شدیم. صدای «حسین حسین» از درون خیمهها به بیرون رسیده. حالا دیگه این زینب است که اهل خیام را هدایت میکند
یادتون میاد اون حرف امام زمان"عج" را که: «خدا را به عمه ام زینب قسم دهید برای ظهور»؟
قسمهامون جواب داده. خدا همه رو از خیمه ها آورده بیرون و سپرده دست زینبش.
شما رو به خدا،گوش به فرمان زینب باشیم که زود به آخر قصه برسیم.
به خدا دیگه همه خسته شدیم. حالا که از خیمه بیرون اومدیم، نکنه به جای کاروان زینبی، تو بیابونها گم بشیم و دوباره سالها تو این قسمت قصه بمونیم....
باور کنید که بیرون اومدن از خیمه هایی که سالها بهشون عادت کرده بودیم، یه فرصت بینظیر برای رسیدن به ظهوره👌
اگر قدر ندونیم، ازمون گرفته میشه و باز ما میمونیم و حسرت صبح ظهور....😭
♥️اللهم_عجل_الولیک_الفرج♥️
@zekrabab125 داستان و رمان
@charkhfalak500 قرانومفاتیح
@charkhfalak110 مطالب پُرمغز
@Be_win میلیاردرشو در
🌞 کپی با صلوات 🌞
❣ با مدیریت
#ذکراباد