زیر چتر شهدا 🌹 🌱
خانم حبیب الله: 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾 🍁 #پارت_348 #رمان_آنلاین_ به قلم ✍️⁩
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾 🍁 به قلم ✍️⁩ (لواسانی) آهی کشیدم _امیدوارم زد روی بازوم _خوبه که امید واری چون نا امیدی کار شیطانِ تا شب شش نفر دیگه اومدن اموزشگاه، توران خانم نظر دوتاشون رو عوض کرد پارچه‌شون رو پس نگرفتن چهار نفرشون مصمم بودن که من خطاکارم و پارچه‌هاشون رو پس گرفتن، دیگه از سفارشات روستای خودمون چیزی نمونده. چند تا سفارش از شهر مونده که اونها هنوز از این شرایط پیش اومده اطلاع ندارند شام خوردیم محبوبه خانم زنگ زد به الهه _جانم مامانم _آره میام توران خانم اومده پیش مریم _آره والا امروز خیلی به دادمون رسید _باشه اومدم تماس رو قطع کرد رو کرد به توران خانم _مامانم بهتون سلام رسوند گفت به توران خانم بگو شما که داری از آبروی یک مسلمان دفاع میکنی مطمئن باش خدا در دو دنیا بهت آبرو میده توران خانم سرش رو کج کرد _ من به وظیفه‌م عمل کردم، مریم جان هم مثل دختر خودم میمونه این رو جدی میگم من از ته دلم دوسش دارم لبخندی زد _تو هم دختر خوبی هستی، تورو هم از ته دلم دوستت دارم الهه صورت توران خانم رو بوسید _ممنون ماهم شمارو دوست داشتیم با این کارتون دیگه بیشترم دوستتون داریم _ببخشید شما گفتید شب پیش مریم میمونید درسته؟ _بله میمونم _پس من برم خونمون _برو در امان خدا نشست کنار من _مریم جان من میرم صبح ساعت هشت اینجا هستم _باشه عزیزم برو توران خانم گفت _ببخشید الهه جان یه سوال در مورد خودت ازت بپرسم خواهش میکنم بپرسید _ اول که نامزدیت رو بهت تبریک میگم ان شاالله خوشبخت بشی، حالا عقد کردید یا شیرینی خوردید فعلا صیغه محرمیت خوندیم تا میلاد صاحب الزمان عقد کنیم _به سلامتی باشه ان شاالله به مامانت بگو اگر جشن عقد گرفتید منم برای مراسم عقدت دعوت کنه _چشم حتما _چشمت بی بلا الهه خدا حافظی کرد رفت توران خانم بلند شد رفت توی آشپزخونه سینی برداشت دو لیوان گذاشت توش، مشغول چایی ریختن شد، یه دفعه در هال باز شد داداشم اومد تو هال از ترسم یه جیغ بلند کشیدم داداشم گفت کو اون پ*د*ر*س*و*خ*ت*ه ا*ی*ک*ه*د*ا*ش*ت*ی باهاش حرف میزدی... 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 ◾️کپی حرام است ⛔️پیگرد الهی وقانونی دارد❌ 👇👇 https://eitaa.com/chatreshohada/49516 ❣جمعه‌ها پارت نداریم❣ 🍁 🍁🌾 🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾