بعد از فرارم از خونه با ی دختری تو پارک اشنا شدم که گفت داره با یکی ازدواج میکنه و بهم جای خواب میدن وقتی منو برد خونه اون پسر متوجه رفت و امدهای مردها و زن های زیادی شدم و تازه فهمیدم تو چه منجلابی افتادم
https://eitaa.com/joinchat/925958166C9fca1c8822