زیر چتر شهدا 🌹 🌱
خانم حبیب الله: 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾 🍁 #پارت_394 #رمان_آنلاین_ به قلم ✍️⁩
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾 🍁 به قلم ✍️⁩ (لواسانی) _ببخشید از دست مریم ناراحت شدم حواسم پرت شد، سلام _سلام عزیزم اشکال نداره الهه نشست کنارم، رو کردم بهش _همین الان جواب خودت رو دادی لبش رو بر گردوند _جواب چی رو؟ _دیدی حالا، یه خورده از دست من ناراحت شدی ، دیر به مش زینب سلام کردی بعد نمیدونی امروز خونه من چی شد؟ _خب بگو ببینم چی شد؟ همه اون چه رو که اتفاق افتاد رو بهش گفتم آروم خنده ای از ته دلش کرد، کشدار گفت _آخیش دلم خنک شد مینا تو دهنی خورد _منم دلم خنک شد زینب خانم سرش رو اورد جلوی ما _دل منم خنک شد _ولی مریم ،مجید واقعا دوستت داره، به نظرت فهمیده که تو خواستی سنگ جلوی پاش بندازی؟ _اگرم نفهمیده باشه تا الان مینا و مامانش بهش گفتن _به نظرت پشیمون شده یا بازم میاد خواستگاریت _امیدوارم که پشیمون بشه و نیاد _پاشو بریم آشپز خونه میوه ها رو بگذاریم تو ظرف یکبار مصرف _نه نمیام _چرا _یه وقت یکی یه حرفی بهم میزنه اعصابم خورد میشه _بیخود کردن خودم جوابشون رو میدم، پاشو بریم _نه اصرار نکن نمیام _پس من برم توران خانم دست تنهاست _تو برو خانم دانا وارد حسینیه شد، همه به پاش بلند شدند صلوات فرستادن، یه سلام دسته جمعی کرد، دستش رو به نشانه تشکر گذاشت توی سینش _خواهش میکنم بفرمایید خانمها همگی نشستند، خودشم اومد پشت میز نشست روی صندلی بعد از چند صلوات ختم سوره انعام رو شروع کرد، ده آیه خوند رو کرد به من _شما بخونید اعوذ بالله من الشیطان الرجیم صدای عصمت خانم از دم در اومد _ندید به اون بخونه با شنیدن این حرف، سر تا سر وجودم شد نفرت، دلم میخواد برم بکوبونم توی دهن عصمت خانم خانم دانا سر چرخوند سمت صدا _کی بود؟ صدایی از کسی در نیومد خانم دانا دوباره پرسید گفتم کی بود؟ و چرا گفت که مریم خانم نخونه همه سرهاشون رو انداختن پایین ساکت شدند خانم دانا رو کرد به من _بفرمایید بخونید قرآن رو بستم، گفتم _نه من نمیخونم _من ازتون خواهش میکنم بخونید _اعصابم بهم ریخت نمیتونم بخونم خانم دانا بلند شد ایستاد روش رو کرد سمت دم در _خانمی که گفتی مریم نخونه بلند شو دلیلشم بگو، من این همه حدیث و روایت و آیه قرآن از آبروی بنده‌های خدا برای شما گفتم بعد بی خود و بی جهت به یه نفر که داره قرآن میخونه توی جمع میگی نخون، بعدم خودت رو قایم کردی عصمت خانم سرک کشید _من بودم گفتم نخون... سلام نویسنده هستم🌹 هر کس میخواد پارت های رمان رو جلوتر بخونه توی کانال وی آی پی عضو بشه🌹 https://eitaa.com/joinchat/2124415010C2ac5b7a71a 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 ◾️کپی حرام است ⛔️پیگرد الهی وقانونی دارد❌ 👇👇 https://eitaa.com/chatreshohada/49516 ❣جمعه‌ها پارت نداریم❣ 🍁 🍁🌾 🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾