🌿 📜 🎙به روایت همسر شهید 👤از من پرسید :« کجا میخواید اعزام بشید ؟» 🔸فکر کردم در شأن شهید نیست که مسیرش را خودش انتخاب کند ، گفتم :« هر کجا موند که کسی نرفت ، من رو همونجا اعزام کنید .» تمام راه قرآن دستم بود .📖 آن روزها خیلی ادعا داشتم . 🚎وقتی داغ داغ رسیدیم منطقه , پیغام روابط عمومی سپاه پاوه را آوردند که بیایید جلسه ...  🗣صحبت اصلی برادر همت آن روز این بود که منطقه، منطقه ی سنی نشین است، وحدتی که امام گفته اند باید حفظ شود و ما حق نداریم پیامبر و قرآن را فدای حضرت علی بکنیم. 🔹 گفتند «توی این منطقه نباید از طرف شما صحبتی از حضرت علی بشه.» صحبت های حاجی که تمام شد. 🪑 یکی از آقایان که ظاهرا از روحانیون اهل تسنن بودند وارد جلسه شدند. 🧕بعد، به خاطر سؤالی که من کردم، بحثی شد و من به امام على قسم خوردم! آن روحانی عصبانی شد و رفت بیرون. 🚶‍♂ ✴️حاجی هم برگشت و با عصبانیت گفت «خواهر، من تا حالا برای شما قصه میگفتم؟» برای من خیلی گران تمام شد. 😔 بین همه ی خواهر و برادرها که آنجا بودند. از جلسه آمدم بیرون، بغض هم کرده بودم. در آن لحظه آرزو داشتم برگردم اصفهان ولی جرأت نداشتم... @chejorishod