استاد صفایی 💠 آنچه ما با نام عشق امام، با آن مأنوس شده‏ايم و به آن دل‏ بسته‏ايم، عشق نيست و اين نيازِ ادامه يافتن و حركت كردن نيست، كه نياز به سرگرم شدن و تنوع داشتن است. 💠 آنچه ما در برابر امام داريم هنوز تا اين عشق فاصله دارد. ما از امام نه خودش و نه خودمان، كه خانه و زندگى را مى‏خواهيم و از او به جاى مغازه و بيل و كلنگ استفاده مى‏كنيم. 💠 ما بيشترها را فداى كم‏ترها كرده‏ايم. و اين است كه عشق نيست، بازى است. مثل بازى بچه‏هايى است كه متكاها را زير پايشان مى‏گذارند، تا به عروسك‏هايشان برسند و همين كه رسيدند، فرار مى‏كنند. 💠 سوداگرى است، مثل سوداگرىِ آن رند كه مى‏گفت حيف است كه انسان از غير امام چيزى بخواهد؛ در حالى كه حيف است از امام، غير از امام، چيزى بخواهيم. 💠 ما از امام، امامت را مى‏خواهيم و اين عشق ماست و از او وسيله راه يافتن و جهت گرفتن مى‏سازيم و اين توسل ماست. جز اين عشق و توسل، ظلم است، جفاست. 💠 امام وسيله است، براى چه؟ براى نان و آب و زن و فرزند؟ اينها كه وسيله‏هايى ديگر دارند. او وسيله رسيدن است، جهت يافتن است، حركت كردن است. 💠 پس توسل به او، به كار گرفتن او در جايى است كه جايگاه اوست و در خور اوست. از او بايد حركت، جهت و هدايت گرفت. او را براى اين كارها گذاشته‏اند. 💠 توسل به امام اين نيست كه از او به جاى دست و پا و بيل و كلنگ كار بكشيم و او را وسيله هوس‏ها و پل توقع‏ها بسازيم. ✅👈 آيا اين است توسل؟ 📚 تو می‌آیی، ص ۷۳ 🆔👉@cheshmeyejarie