مسئولیتهای نامحسوس
✍ حمید بردخونی
روزنامه
اصفهان زیبا| شماره ۴۷۸۰؛ صفحه ۸
چند روز پیش خبر کلاهبرداری یک شرکت فروش موبایل (آیفون) منتشر شد. برای شرکت کوروش کمپانی، سلبریتیها و بلاگرهای زیادی تبلیغ کرده بودند و هرکدام در شناسایی این شرکت به مشتریان سهمی داشتند. حالا مدیر این شرکت فرار کرده است. نظرات فضای مجازی را از دیده میگذراندم. کاربران بیشماری دربارهی این شرکت و حواشی بهوجود آمده صحبت کردهاند. کاربری معتقد است نقش سلبریتیها کمتر از مسئولان است. او میگوید «حالا این سلبریتیها با خود میگویند شرکتی که اینطور تبلیغ میکند، حتما مجوزهای قانونی خود را گرفته است. شما بدون جواز کسب و بدون نظارت، حتی یک مغازه کوچک هم نمیتوانید باز کنید... حالا مقصر چنین کلاهبرداریهای بزرگی فقط سلبریتیها هستند؟». یکی دیگر از کاربران مقصر اصلی این ماجرا را مسئولان و تصمیمات آنان میداند. «به نظرم مقصر اصلی، تصمیمات غلط مسئولانی است که در دنیای امروز انواع محدودیتها را به جامعه تحمیل کردهاند؛ در مرتبهی بعد کوروش کمپانی و سلبریتیها و مردم ساده».
یکی از کاربران نگاهش را به سمت صداوسیما میبرد و مینویسد «مگر صداوسیما که پدیده شاندیز را چند سال پیش تبلیغ کرد، وجدان درد گرفت...؟». در همین راستا کاربری نوشته است «میخوان همهچی رو بندازن گردن سلبریتیها. وزارت صمت چیکاره است؟ پلیس چیکاره است؟ چرا ممنوعالخروج نبود؟ چرا علنا فعالیت پانزی میکرد؟».
کاربرانی نیز معتقدند سلبریتیها سرمایههای اجتماعیاند و چنین مسائلی خواسته یا ناخواسته از اعتبار آنان میکاهد. «با این کارش گند زد به اعتمادی که مردم به سلبریتیها داشتن. شاید هم میخواستن که گند زده بشه به این اعتماد».
نظرات بیشتری که میخوانم میبینم هرکدام به نحوی در نقد ویژگیهای رفتاری مردم ایران است. طمع، یکی از کلیدواژههای اصلی این نوع نظرات است. «سرچشمه همه کلاهبرداریها طمع عدهای زیادهخواه است که فکر میکنند سود کلان، مال مفت .... بیزحمت هم ممکن است جایی پیدا شود. تا این طمعکاران هستند، کلاهبرداران هم هستند». بعضی از کاربران معتقدند طمع، عقل را کور میکند. آنها میگویند با عقل باید سنجید که آیا تبلیغاتی که میکنند مطابق با واقعیت است یا خیر؟.
کاربران دیگری رفتار شهروندان فعال در فضای مجازی را نقد میکنند. آنها معتقدند کلاهبرداری مدیر کوروش کمپانی، پیامد چنین رفتارهایی است. «کشور جهان سومی یعنی کشوری که یه پیرمرد رو بهخاطر عوعو معروف کنی؛ فالوورهاش بشه یک میلیون و سیصد هزار نفر. بعد همون با عوعوعو کردن بیاد تبلیغ یک شرکت دزد رو بکنه...».
یکی از کاربران، شیوه و سبک زندگی را مورد انتقاد قرار میدهد. او با اشاره به زندگی نمایشی برخی افراد مینویسد «از بس نمایشی زندگی کردن مد شده، گوشی آیفون داشتن برای یک عده شده هویت و شخصیت و برای بدست آوردنش چه کارهایی که نمیکنن...». با این نظر، یاد حرف یکی از آدمهای دور و برم افتادم که سالها پیش گفت «وقتی آیفون دست میگیرم، اعتماد به نفسم بیشتر میشود!».
هر کاربری بنا به تجربیات خود، به گوشهای از این اتفاق و اتفاقاتی مشابه اشاره کرده است. راهکار چیست؟ چه باید کرد؟ کاربری میگوید «هزینه پیشگیری خیلی کمتر از برخوردِ بعد از این جرم است». بله! پیشگیری خوب است. اما وظیفهی ما کاربرانی که مسحور فضای مجازی و تبلیغات چهرههای مشهور هستیم؛ چیست؟ تکتک ما کاربران فضای مجازی و شهروندان چگونه میتوانیم از چنین اتفاقاتی پیشگیری کنیم؟
لازم است بدانیم چهرههای مشهور بیشتر دیده شدن، کسب محبوبیت و جلب منفعت را جزو اولویتهای خود میدانند. هرچند آنان برای رسیدن به این اهداف، همیشه اخلاق را زیر پا نمیگذارند ولی لزوما به پیامدهای اخلاقی کارهایشان هم چندان توجه ندارند. بنابراین در مواردی که پای پول و تبلیغات در میان باشد لازم است گفتههای آنان را با عقل و تجربه راستیآزمایی کنیم تا مانند هزاران مالباختهی ماجرای کوروش کمپانی، پشیمان نشویم (رحمتی،
کانال اندکی اندیشه، ۲۸ بهمن ۱۴۰۲).
#کامنت_نگاری
@commentnegari