eitaa logo
کامنت‌نگاری در فضای مجازی
14 دنبال‌کننده
14 عکس
0 ویدیو
0 فایل
✍️ حمید بُردخونی علوم ارتباطات اجتماعی ‌علاقه‌مند به اخلاق فناوری اطلاعات (اخفا) ▪️لینک دعوت: https://eitaa.com/joinchat/2440364232Ce839e9342b ▪️کانال تلگرام: https://t.me/commentnegari ▪️وبلاگ: https://commentnegari.blog.ir/
مشاهده در ایتا
دانلود
✅فراخوان حمایت از آثار و طرح های پژوهشی ناظر به حوادث اخیر در جامعه 🔴مجری:معاونت پژوهش حوزه های علمیه 👈ارسال آثار: @dabirkhanehemaiat 🆔@qhuacir
هر موبایل مرکز جهان است؛ بررسی شایعات در فضای مجازی ✍ حمید بردخونی | تابستان ۱۴۰۰؛ بازنشر و ویرایش: ۲۵ مهرماه ۱۴۰۱ (بخش اول) ۱. را می‌توان قدیمی‌ترین رسانه‌ی جهان دانست (جنیدی، ۱۳۸۹: ۲۸۴) و هیچ جامعه‌ای را بدون نمی‌توان تصور کرد (نصر، ۱۳۸۵: ۲۹۷). شایعه اعتماد مردم را نشانه می‌گیرد. در این نوشتار به «چیستی، ویژگی‌ها و اهداف و راه‌های در امان‌ماندن از شایعات» پرداخته می‌شود. دهخدا در تعریف شایعه نوشته است «خبری که فاش شود ولی صحت و درستی آن معلوم نباشد. [یا] خبرهای بی‌اصل و نادرست» (دهخدا، ۱۳۷۳: ۱۲۴۳۵). کاپفرر نیز شایعه را خبری می‌داند که درباره‌ی شخص یا حادثه‌ی مهمی در زمان خود مطرح می‌شود، بدون آنکه به‌طور رسمی تأیید گردد (چراغی، ۱۳۹۰: ۲۳). گوردن آلپورت و لئو پستمن معتقدند میزان رواج یک شایعه عبارت است از و آن. و هر کدام از این دو پارامتر صفر باشد، شایعه‌ای شکل نخواهد گرفت (آلپورت و پستمن، ۱۳۷۴: ۴۵). به عبارتی درباره‌ی یک موضوع، زمانی شایعه شکل می‌گیرد و پخش می‌شود که اولا آن موضوع باشد و ثانیا مردم درباره‌ی آن داشته باشند. 🔺معادل واژه‌ی شایعه و شایعه‌پراکن در «ارجاف» و «مرجفون» است. در درس تفسیر درباره‌ی شایعه پراکنان فرمودند «مرجفون مثل همین ... فضا را مشوّش می‌کنند. اراجیف، جمع رجفه است. رجفه یعنی لرزه. خبر دروغِ جعلی که پایه ندارد بهش رجفه می‌گویند. ...خب خبر راست بگویید. هراس نداشته باشید. از صدق عده‌ای متنبّه می‌شوند. برکت در است. اما [اگر] دروغ جعل کنید... اراجیف پخش کنید [و] جزو مرجفون باشید [خداوند] فرمود اگر این مرجفون دست برندارند ما اوضاعشان را به هم می‌ریزیم...» (مشرق، ۱۳۹۶/۱۰/۳۰). 🔺از جمله‌ اهداف شایعه را می‌توان برانگیختن نگرانی (آلپورت و پستمن، ۱۳۷۴: ۱۳)، ایجاد بدبینی نسبت به افراد، افزایش نگرانی و در مردم، ترور شخصیت، ایجاد فضای ناسالم و تقابل صف‌بندی میان اقشار مختلف (چراغی، ۱۳۹۰: ۲۵)، ایجاد و هراس، و تنفر کاذب (یحیایی ایله‌ای، ۱۳۸۶: ۶)، شکل‌گیری تجمعات مختلف (رهبر، ۱۳۹۷: ۸۷)، عوض کردن ارزش‌های و دانست. 🔺شایعات را بر اساس موضوعات، زمان، انگیزه‌های و عوامل دیگر به چندین دسته تقسیم کرده‌اند. در این نوشتار به اختصار به تقسیم‌بندی شایعه بر اساس «زمان» اشاره شده است. شایعات بر اساس زمان به سه دسته‌ی ، و تقسیم می‌شود. شایعات زماندار حتی اگر فراموش شده باشند، به محض اینکه زمان برسد، دوباره گسترش می‌یابند. خزنده به آرامی گسترش می‌یابد. شایعه آتشین، مانند چوبی که آتش آن را می‌سوزاند سریعا جامعه را دربرمی‌گیرد و افراد زیادی از آن باخبر می‌شوند. سایعات یا دلفینی ابتدا رواج می‌یابد، مدتی محو می‌شود و سپس در زمان مناسب دوباره می‌کند (آلپورت و پستمن، ۱۳۷۴: ۱۸۴). @commentnegari
(بخش دوم) ۲. 🔺آلپورت و پستمن (۱۳۷۴: ۲۰۵) شایعه را پیشنهادی برای باور کردن می‌دانند. اما چرا را باور می‌کنیم؟ دلایل مختلفی برای پخش شدن و باور کردن یک شایعه وجود دارد. افراد به ا که در دسترس آنان است (مانند رسانه‌های رسمی)، تغییر و تحول در روال عادی ، بی‌اطمینانی و ابهام نسبت به آینده از جمله دلایل پذیرش شایعه است (آلپورت و پستمن، ۱۳۷۴: ۱۵). دلایل دیگری نیز ذکر کرده‌اند. استفاده از اعتبار باعث می‌شود افراد با خیال راحت پیام را با دیگران اشتراک‌گذاری کنند. البته این‌گونه بهره‌برداری از اعتبار، خطرات بسیاری به دنبال دارد (نصیری، ۱۳۹۶: ۱۳۰). «حس تازگی، تنوع ، ادبیات تأثیرگذار با ژست ، ساختاربندی ظاهرا منطقی و نیز ادبیات همه پسند» (نصیری، ۱۳۹۶: ۱۳۰- ۱۳۱) از جمله دلایل دیگر برای باور و شایعه است. 🔺از طریق و با بهره‌گیری از فناوری‌های مختلف، شکل گرفت و افراد توانستند به و تبادل اطلاعات بپردازند (رحمتی، ۱۳۹۶: ۱۳). محیط ، یک محیط شگفت‌انگیز است. آمیچای-هامبورگر اشاره می‌کند که هفت مؤلفه‌ی شگفت‌انگیز ما را به عنوان یک وبگرد تحت تأثیر قرار می‌دهد. این مؤلفه‌های هفتگانه عبارتند از: «احساس بودن، کنترل سطح در معرض دید دیگران بودن، کنترل ارتباطات، سهولت دستیابی به افراد همفکر، در دسترس بودن در هر زمان و مکانی، احساس ، وبگردی به عنوان سرگرمی» (آمیچای هامبورگر، ۱۴۰۰: ۱۲- ۱۳). بنابراین علاوه بر شایعه، فضای مجازی که بر بستر آن شایعه پراکنده می‌شود نیز جذاب است. در فضای مجازی، شایعات در مورد نکات مهم شکل می‌گیرند. به همین دلیل رغبت افراد نسبت به شنیدن آن‌ها بیش از اخبار و وقایع متداول است (حسینی، ۱۳۹۷: ۶۷). شایعه در دنیای حقیقی به‌طور معمول از طریق صحبت و از شخصی به شخص دیگر منتقل می‌شود، آن هم بدون اینکه این امر نیازمند سطحی بالاتر از برهان و دلیل باشد (نصر، ۱۳۸۵: ۲۹۴). این بدین معنی است که سرعت انتقال و پخش شدن شایعه در فضای مجازی بسیار بیشتر است. با یک ، یک ، اشتراک‌گذاری یک کلیپ در و... و در کسری از دقیقه هزاران نفر می‌توانند پیام ارسالی ما را ببینند و حتی برای همفکران خود بفرستند. از این رو شایعه را می‌توان مانند یک به‌شمار آورد و زمانی خطرناک می‌شود که در مقیاس بزرگی گسترش یابد (حسینی، ۱۳۹۷: ۷۹). ذکر این نکته ضروری است که شایعه در فرهنگ یک جامعه رشد می‌یابد و انسان‌ها در نشر آن دخیل‌اند. بنابراین تحت تأثیر است که در آن رشد پیدا کرده است (آلپورت و پستمن، ۱۳۷۴: ۲۰۵). از طرفی واکنش مخاطبان نیز در برابر شایعات تقریبا غیرقابل پیش‌بینی است. چرا که تنوع مخاطبان بسیار زیاد است و مبنای شروع آن نیز ممکن است ناشناس باشد (یحیایی ایله‌ای، ۱۳۸۶: ۲). 🔺 لینک بخش اول: https://eitaa.com/commentnegari/13 @commentnegari
(بخش سوم) ۳. 🔺 شایعاتی که منتشر می‌شود نیز متنوع و جالب است. درباره‌ی یکی از تقلید نوشت: «حسین نوری همدانی مرجع تقلید ، در پاسخ به سؤالات یکی از مقلدانش فروش کلیه برای کسب پول و تأمین مخارج و کمک به خانواده را بدون مانع اعلام کرد» (صفحه اینستاگرام ایران‌اینترنشنال، ۱۴۰۰/۰۲/۲۶). این شایعه را می‌توان از نوع دانست که بلافاصله در مقیاس زیادی پخش شد. حتی از فضای مجازی به فضای حقیقی نیز رسید و درباره‌ی آن گفت‌وگو می‌کردند. هرچند عمر این شایعات کم است اما تبعات سنگینی دارد و آن نیز بی‌اعتمادی است. این شایعه در زمانی پخش شده است که چندان جالب نیست. و از طرفی چیزی نیز به ریاست جمهوری نمانده است. بنابراین به تعبیر آلپورت و پستمن، روال عادی مردم تغییر پیدا کرده و بی‌اطمینانی و ابهام نسبت به آینده دارند. کاربران نیز در واکنش‌های تندی نشان داده‌اند. کاربری ضمن باور به این شایعه، نوشته است: «ای داده بیداد. یعنی ازدواج اینقدر واجبه که مردم سلامتیشون رو به خطر بندازن! نه دیگه بچه‌دار شدن واجبه و نه ازدواج». کاربر دیگری گفته است: «البته اگه تو فلسطین و لبنان و اینجور جاها باشه قطعااااا حرامه و باید کمک‌ها ارسال بشه». دفتر این مرجع تقلید نسبت به این پیامِ ایران اینترنشنال بیانیه‌ای منتشر کرد. در این بیانیه آمده است: «در پی انتشار استفتائی از سوی عده‌ای مغرضین و انتشار آن در بعضی از شبکه‌های معاند مبنی بر نظر مرجع عالیقدر حضرت آیت‌الله نوری همدانی 'دامت برکاته' پیرامون فروش کلیه برای امر ازدواج، ضمن تکذیب این خبر به اطلاع می‌رساند هرگونه نظر فقهی و استفتایی مورد استناد است که ممهور به مهر شخص معظم‌له باشد» (صفحه اینستاگرام آیت‌الله نوری همدانی، ۱۴۰۰/۰۲/۲۶). شایعات دیگری نیز ساخته شده است، مانند فوت رهبر_انقلاب (شهریور و مهرماه ۱۴۰۱)، تخریب توسط آمدنیوز (۱۳۹۶/۱۰/۰۳)، نوه‌ی (۱۴۰۱/۰۷/۰۸) و... که هرکدام اهداف خاصی را دنبال می‌کنند. و البته تحلیل مضمون پیام‌های منتشر شده در این باره نیز اهداف را نشان می‌دهد. 🔺 لینک بخش دوم: https://eitaa.com/commentnegari/14 @commentnegari
(بخش چهارم) ۴. 🔺افراد در برخورد با یک شایعه، متفاوتی نشان می‌دهند که در قرار می‌گیرند: الف) شایعه را باور نمی‌کنند و در پخش آن اثرگذار نیستند، ب) شایعه را باور می‌کنند، در پخش آن مؤثر نیستند، ج) شایعه را باور می‌کنند، در پخش آن مؤثر هستند، د) شایعه را باور می‌کنند، در پخش آن مؤثر هستند و به آن شاخ و برگ می‌دهند (زارعیان، ۱۳۹۷: ۱۶۱). نکته‌ی مهم این است که در که در آن بیشتر است، شایعه هم بیشتر رشد می‌کند چون زمینه پذیرش آن بالاست. اگر تعداد زیادی از مردم هم در پخش شایعه و هم در پذیرش شایعه سهیم باشند، در آنجا شده و به می‌رسند (زارعیان، ۱۳۹۷: ۱۶۳). 🔺 برخی از شایعات «باورها» را از بین می‌برند. را تشدید می‌کنند. در اثر شایعات، مردم به همدیگر کمتر می‌شود، که یک رذیله‌ی اخلاقی است برجسته، و با آبروی افراد بازی می‌شود. در مواردی نیز قبح و از بین می‌رود. در رابطه با فضای مجازی حداقل از سه دسته مرتبط می‌توان نام برد: ، تولیدکنندگان یا همان مدیران صفحات و سایت‌ها، و و یا ناظران. در این نوشتار، روی سخن با است. در بالا به تعدادی از دلایل باورپذیری شایعه اشاره شد. گاهی اوقات باور به یک شایعه، رفتار (عمل و حرف...) ناشایست را در پی دارد. و گاهی اوقات نیز فردی که شایعه را پذیرفته است از نظر روانی به هم می‌ریزد (فوران خشم و...). چه باید کرد؟ آیا راهی برای در امان‌ماندن از شایعه وجود دارد؟ بله. الف) آموزش‌های رسانه‌ای. یکی از جذابیت‌های فضای مجازی، سرعت است. هنگام مواجه شدن با یک پیام، هنگام و قبل از آن، می‌توان این پنج سؤال کلیدی (یا چند سؤال از این ۵ سؤال) را از خودمان بپرسیم: ۱) سازنده‌ی این پیام کیست؟ ۲) برای جلب توجه مخاطب، از چه فنون خلاقانه‌ای استفاده شده است؟ ۳) چطور درک یک دیگران از یک پیام، با درک من متفاوت است؟ ۴) از یک پیام چه ، ، و عقایدی حذف یا به آن اضافه شده‌اند؟ ۵) چرا این پیام ارسال می‌شود؟ دو نکته خیلی اهمیت دارد. یکی اینکه بدانیم «همه‌ی پیام‌های رسانه‌ای طراحی شده‌اند». و اینکه «، در دل خود حامل و عقاید خاصی است». از این منظر، پیام‌های و ، هر دو علاوه بر آنکه طراحی شده‌اند، ارزش‌ها و عقاید خاصی را نیز به مخاطبان خود می‌دهند. برای درک بهتر این موضوع، می‌توان یک خبرِ خاص را از چند رسانه دنبال کرد برای اینکه متوجه شویم هر رسانه چگونه با پیام‌های خود را طراحی می‌کند. ب) توجه به ارزش‌های اخلاقی بررسی تجربه‌ی تاریخی از بهم پیوستگی و نظام ارتباطی و جنبه‌ی قدسی بودن آن حکایت می‌کند. در نگاه سنتی مسلمانان، فرد به پایه‌ای از رشد می‌رسد که خواه در معرض نگاه دیگران باشد یا نباشد، بر اساس یک درونی و التزام قلبی، خود را مقید به رعایت آن می‌داند (الویری، ۱۳۸۸؛ نقل شده در پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه، ۱۳۹۴/۰۶/۱۴). اخلاق در فضای مجازی و حقیقی با یکدیگر در ارتباط است. هرچند با هم تفاوت‌هایی دارند. مثلا دامنه‌ی یا در فضای مجازی بیشتر است (رحمتی، ۱۳۹۷/۰۵/۱۵). یکی از فضایل اخلاقی و خصلتِ پسندیده، است. مسئولیت در قبال تولید، و پیام‌ها... گاه ارسال یک پیام بر دیگران اثرگذار است؛ آبروی یک نفر می‌رود و زندگی‌اش از روال طبیعی خارج می‌شود. این دو بیت شیرین‌سخن، ضرورت مراعات و اهمیت اخلاق را به ما یادآور می‌شود: یکی بر سر شاخ بن می‌برید خداوند بستان نگه کرد و دید بگفتا گر این مرد بد می‌کند نه با من، که با نفس خَود می‌کند... 🔺 لینک بخش سوم: https://eitaa.com/commentnegari/15 @commentnegari
جنبش‌های اجتماعی و رسانه‌های اجتماعی؛ پژوهشی از کریستین فوکس ✍ علی مؤمنی کریستین فوکس در پژوهشی که درخصوص نقش رسانه‌های اجتماعی در انجام داده، به نتایجی برخلاف انگاره‌های رایج دولت و ملت ایران و حتی بسیاری از متفکران ارتباطات مانند ، نسبت به دست یافته‌است. او معتقد است که یکی از ابعاد مهم ساختار بهار عربی آن است که کنشگران چگونه با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند؛ داده‌کاوی‌های فوکس نشان می‌دهد که گفت‌وگوی شخصی و پس از آن ارتباط به‌واسطۀ ، و از رایج‌ترین شکل برقراری ارتباط در این جنبش بوده‌اند. نتایج آماری نشان می‌دهد که به‌طور کلی افرادی که در اعتراض‌ها فعال‌تر هستند، تمایل بیشتری به برقراری ارتباط با دیگر کنشگران دارند؛ این ارتباط از طریق مکالمۀ آیینی، ، ، ، ، و دیگر رسانه‌ها برقرار می‌شود. ادعای اصلی فوکس در این است که هیچ یک از شکل‌های متفاوت ارتباطات مربوط به اعتراض‌ها، جایگزین یکدیگر نمی‌شوند؛ اما مکمل یکدیگر هستند. کنشگران بهار عربی از شکل‌های مختلف آنلاین و آفلاین برای برقراری ارتباط استفاده کرده‌اند؛ لذا این فرضیه اشتباه است که بهار عربی یک انقلاب توییتری، انقلاب فیس‌بوکی یا انقلاب رسانه‌های اجتماعی بوده‌است. رسانه‌های اجتماعی و اینترنت مانند دیگر رسانه‌ها در جنبش‌ها نقش دارند، اما تنها شرط لازم نیستند. در بهار عربی و دیگر اعتراضات از توییت، وبلاگ یا لایک استفاده نشد؛ درواقع رسانه‌های اجتماعی در برقراری ارتباط در جریان اعتراض‌ها، رسانه‌های اصلی نبودند؛ بلکه مانند دیگر رسانه‌ها یک نقش داشتند. تغییر اجتماعی صرفاً از طریق رسانه شکل نمی‌گیرد؛ رویکردهای مک‌لوهان و به تبع آن کاستلز که غالباً رواشناختی و از طرفی غیرقابل ارزیابی و کلی‌ بوده، در ابتدا تقلیلی از ساحت اعتراض و ارتباطات اعتراضی را به‌وجود آورده که معطوف به جهان رسانه‌ای شده و سپس امکان تخیل‌ وانتزاعات را بسیار تقویت می‌کند و در نهایت نتیجه‌گیری‌های عجیب به جهان واقع را شکل می‌دهد. بهار عربی زاییده رسانه‌ها نبود؛ رسانه‌ها ضریب، شدت و حدت آن را تقویت کردند. اگر ساحت ارتباطات بین فردی و فرایندی(آیینی) در بهار عربی وجود نداشت؛ محال ممکن بود که تلاش‌های معترضان عربی، به منجر شود. https://t.me/mostaghis @commentnegari
داده‌کاوی ایرنا: مرجعیت خبری تلگرام فارسی؛ داخلی‌ها یا خارجی‌ها؟ یافته‌ها: 🔺 بررسی تحلیلی فعال در در شاخص‌های مختلفی چون میزان بازدید، عضوگیری، فعالیت و استناد مطالب نشان می‌دهد کانال بالاترین امتیاز را در میان کانال‌های خبری داخلی و خارجی کسب کرده است. بعد از آن کانال‌های (سبز و قرمز) قرار می‌گیرند که با شاخص ۲.۲۵ و ۲.۷۵ رتبه‌های بعدی را از آن خود کردند و با شاخص ۴ در رتبه چهارم این رتبه‌بندی قرار گرفته است. 🔺 نکته حایز اهمیت در این بررسی، به بالاتر بودن شاخص‌های و کانال‌های خبری داخلی در نسبت به کانال‌های مشابه خارجی دلالت دارد به گونه‌ای که می‌توان نتیجه گرفت بیشتر و تلگرام تمایل و علاقه‌ بیشتری برای پیگیری از کانال‌های تلگرامی داخلی نسبت به همتایان خارجی خود دارند و این نتیجه از میزان فعالیت، عضوگیری، انتشار و استناد مطالب آنها به خوبی قابل مشاهده است. @commentnegari
📚زبان ساده‌ی اتفاقی وارد و صفحه‌ی ترکیبات وحشی بافقی شدم. مصرع اول ترکیب‌بند زیبای «گله‌ی یار دل‌آزار» چنین است: ای گل تازه که بویی ز وفا نیست تو را... ترکیب‌بندی زیبا با سوزناک! به قول حافظ: یک قصه بیش نیست غم ، وین عجب کز هر می‌شنوم نامکرر است هر ۱۳۷ کامنت، خواندنی است. کلمه به کلمه سرگذشت و آدم‌هاست. تجربه‌ی شب‌های ، ، ، و... که به عنوان حاشیه‌ی این شعر ثبت شده‌اند. نکته‌ی جالب کامنت‌های ، سیرِ زمانی آن است. بازه‌ی زمانی کامنت‌های ثبت‌شده‌ی این شعر، از ۱۲ ۱۳۸۶ تا چند روز پیش، یعنی ۳۰ ۱۴۰۱ است. کاربران گنجور به کامنت‌ها، «حاشیه» می‌گویند. کاربری حاشیه‌اش را اینگونه نوشته است: سال ۱۳۶۷ چهارم دبیرستان، استاد دکتر ازهر، خواندن و حفظ کردن این ترکیب‌بند و چند شعر دیگر رو به ما توصیه کرد و در کنار دروس اون‌ها رو حفظ کردیم. یادگاری ارزشمند از استادی بزرگمنش در خونین‌ترین دوران و . کاربر دیگری گفته است: چقدر فوق‌العاده بود این شعر... به معنای کلمه محشر... چه خاطراتی از چه زمان‌های دوری... تعداد قابل توجهی از این حاشیه‌ها، روایتِ نرسیدن‌هاست. حرف‌های در دل‌مانده‌ای که هر از گاهی را می‌کند. کاربری به نام مجتبی احساس خودش را چنین بیان می‌کند: اما هنوز هر چند وقت یک بار.....گاهی.....یادش می‌افتم و از ته دل آه می‌کشم کاربری به نام مصطفی اما زاویه دید منحصر به فردی دارد. حاشیه‌اش مربوط به سال ۱۳۹۳ است: .. هیچ دقت کردید بسیاری از دوستانی که برای این شعر حاشیه نوشته‌اند حول و حوش چهل سال یا مثل من بیشتر دارند؟! این نشون می‌ده که علیرغم روزگار هنوز دلامون است. را شکر..‌. با کامنت مصطفی،‌ یاد حرف یکی از استادان افتادم که خطاب به بعضی از مسئولان نوشته بود: به عشق برگردید... و جای دیگری، سر کلاس درسش گفته بود: چیزی که آدم‌ها را نجات می‌دهد، است. ۱۰ آبان‌ماه ۱۴۰۱ 🔺 عبارت «زبان ساده‌ی عشق» از زنده‌یاد حسین منزوی است: «دلم گرفته برایت» زبان ساده‌ی عشق است سلیس و ساده بگویم، دلم گرفته برایت @commentnegari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
توی پایگاه اطلاعات علمی ایران (گنج) واژه‌ی «کامنت» را جست‌وجو کردم. سه پایان‌نامه‌ی جدید دیدم. دو پیشنهاده (پروپوزال) مربوط به سال ۱۴۰۰ و یک پایان‌نامه‌ی ثبت‌شده مربوط به سال ۱۳۹۹. البته پایان‌نامه‌ها و پیشنهاده‌های دیگری هم ثبت‌ شده‌اند. یکی از موضوعات جالب، بحث «ادب و بی‌ادبی» در کامنت‌های کاربران است. این موضوع هم از منظر اخلاقی و هم از منظر «نظریه‌های ادب» مورد بررسی قرار گرفته است. 🔺 إ‌ن‌شاالله در فرسته‌هایی خلاصه‌ای از پژوهش‌ها، پایان‌نامه‌ها، و مقالات مربوط به کامنت‌ها منتشر می‌شود. ۱۴ آبان‌ماه ۱۴۰۱ @commentnegari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کامنت بالا را در حمایت از «ژیرو» بازیکن تیم ملی فرانسه نوشتم. کاربری کامنت پایین را در جواب من نوشته که حاوی نصیحت است. معمولا چنین کامنت‌هایی در سایت خبری مشرق دیده می‌شود؛ کامنت‌هایی با مضامین «نصیحت‌، توجه به ارزش‌های معنوی، امر به معروف و...». نکته‌ی جالب این است که طبق تجربه، کامنت اول در جهت‌گیری کاربران مشرق خیلی اثرگذار است. و نکته‌ی جالب‌تر آنکه فاصله‌ی زمانی انتشار برخی از کامنت‌های اول و انتشار خبر، زیر ده دقیقه است (مشاهده‌ی چند خبرِ تصادفی در بازه‌ی چند ماهه). یعنی با یک کامنتِ بی‌سروته در همان زمان‌های اولیه‌ی انتشار خبر می‌توان موضوع بحث را به کلی تغییر داد. ۰۳ آذرماه ۱۴۰۱ کانال تلگرام | وبلاگ @commentnegari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لؤلؤ و مرجان، شاید قدیم‌ترین کتاب مرتبط با سواد رسانه‌ای استاد مهدی محسنیان‌راد در اثر جدید خود به نام «رسانه‌شناسی» در قسمت مربوط به سواد رسانه‌ای، به نکته‌ی جالبی اشاره می‌کنند. ایشان معتقد است قدیم‌ترین کتاب فارسی که می‌توان آثاری از مباحث سواد رسانه‌ای را در آن یافت (منظور از رسانه، منبر است) کتاب لؤلؤ و مرجان اثر حسین محدث نوری است. اتمام این کتاب بهمن‌ماه ۱۲۸۰ هجری شمسی (۱۹۰۲ میلادی و ۱۳۱۹ هجری قمری) است. محدث نوری انگیزه‌ی خود برای نگارش این کتاب را دریافت نامه‌هایی از یکی از شیعیان مقیم هند ذکر می‌کند. نویسنده‌ی نامه به محدث نوری توضیح می‌دهد که چگونه منبری‌ها، حریص و بی‌باک در باب مصیبت کربلا دروغ می‌گویند‌ و صرفا برای آنکه سبب گریانیدن مؤمنان شوند، اصرار تام بر نشر اکاذیب و مجعولات دارند. به عنوان نمونه: «[بر سر منبر] می‌گویند روزی امیرالمؤمنین علیه‌السلام در بالای منبر خطبه می‌خواند، امام حسین (ع) آب خواست. عباس در آن وقت طفل بود. چون شنید تشنگی برادر را، دوید نزد مادر و آب برای برادر در جامی گرفت و آن را بر سر گذاشت. آب از اطراف می‌ریخت به همین قِسم وارد مسجد شد. چشم پدر بر او افتاد. گریست و فرمود امروز چنین و روز عاشورا چنان و قدری از مصائب او ذکر نمود...». محدث نوری به صورتی مستند توضیح می‌دهد که امام حسین (ع) در آن زمان، مردی ۳۰ ساله بوده است. اظهار تشنگی کردن از جانب جوانی در این سن، آن هم در مجلسی عام و در میانه‌ی خطبه‌ی امیرمؤمنان، نه تنها مکروه و حتی حرام است و چنین سخنی نه تنها با مقام امامت، بلکه از نظر عدالت و با رسوم متعارف انسانیت نیز مناسبتی ندارد (محدث نوری، بی‌تا: ۲۰۳- ۲۰۴). هنگامی که ۶۸ سال از نگارش کتاب لؤلؤ و مرجان گذشته بود، آیت الله مطهری به مدت چهار شب (فروردین ۱۳۴۸) با الهام از این کتاب بر سر منبر می‌رفت که بعدها متن سخنان او به صورت کتاب تحریفات عاشورا در اوایل انقلاب چاپ شد. 🔺رسانه‌شناسی (نسخه‌ی خلاصه شده) انتشارات سمت، چاپ اول: ۱۳۹۹🔺 @commentnegari
فرماندهی انتظامی استان سمنان - دفتر تحقیقات کاربردی، در ازای اجرای طرح پژوهشی و تحقیقاتی به دانشجویان و فارغ‌التحصیلان ارشد و دکتری، کسری خدمت می‌دهد. 🔺 شماره‌ی تماس: 023 _ 21821190_91 سایت: http://semnan.jrl.police.ir
ورود دیرهنگام و ناکافی به اخلاق فناوری اطلاعات ✍ حمید بُردخونی هنگام نگارش پایان‌نامه، کتاب مأخذشناسی اخلاق فناوری اطلاعات و ارتباطات را خریدم. هنگام مطالعه‌ی منابع نوشتاری (مکتوب)، سه تاریخ را یادداشت کردم: ۱) منابع مکتوب قبل از ورود اینترنت به ایران ۲) منابع مکتوب بعد از ورود اینترنت تا [آغاز به کار وبلاگ‌ها یا] نقطه‌ی آغاز رسانه‌های اجتماعی (۱۳۶۸- ۱۳۸۱) ۳) منابع مکتوب بعد از ۱۳۸۱ 🔺در بازه‌ی زمانی (۱) تنها یک متن نوشتاری درباره اخلاق فناوری اطلاعات وجود دارد. و زمان آن به اسفندماه ۱۳۵۷ برمی‌گردد. اسم کتاب «انقلاب امید: در ریشه‌های عوامل اومانیستی جامعه صنعتی» است. اریک فروم در این کتاب به جامعه‌ای اشاره می‌کند که در آن انسان خوب می‌خورد، خوب می‌خوابد ولی با این حال او منفعل است. چنین انسانی کم احساس است و فردیت و خلوتش نیز در معرض تهاجم است. نویسنده معتقد است در چنین جامعه‌ای، انسان از نظر مادی دارای رشد روزافزون است؛ اما از منظر اخلاقی، عاطفی و فرهنگی و اجتماعی عقب‌گرد دارد (نقل شده در رحمتی، ۱۳۹۲: ۱۴۵) 🔺در بازه‌ی دوم، ۳۲-۳۱ منبع وجود دارد (برخی از منابع گردآوری‌اند. به عنوان نمونه خیلی از منابع سال ۱۳۷۹ از کتاب چالش‌های حقوقی، اخلاقی و اجتماعی فضای رایانه‌ای است). ویژگی بازه‌ی دوم چیست و چرا بازه‌ی دوم مهم است؟ با فراگیر شدن اینترنت در دهه ۱۹۸۰ در غرب و نیز گسترش فناوری‌های ارتباطی، فضای مجازی شکل گرفت. در ایران، اینترنت برای اولین بار سال ۱۳۶۸ و سپس به صورت عمومی سال ۱۳۷۲ برای استفاده دانشگاهی وارد ایران شد (بردخونی، ۱۳۹۹: ۱۴). همچنین اولین ارائه دهنده خدمات وبلاگ فارسی، پرشین بلاگ است که در سال ۱۳۸۱ آغاز به کار کرد (ویکی پدیا). هر چند وبلاگ هنوز با رسانه‌های اجتماعی فاصله داشت اما می‌توان آن را نقطه‌ی آغاز رسانه‌های اجتماعی دانست که شبکه‌های اجتماعی دیجیتال نسل سوم در بستر آن‌ها شکل گرفت (محسنیان‌راد، ۱۳۹۹: ۲۶۶). بنابراین نسلی از ایرانیان یادگرفتند به جای گفت‌وگوی چند نفره‌ی تاکسی، یا کافه نادری و قهوه‌خانه‌ها، در ابعادی بسیار وسیع به نام وبلاگ، درباره‌ی هر موضوعی که به آن علاقه دارند سخن بگویند و بحث کنند (محسنیان‌راد، ۱۳۹۹: ۲۶۷). بررسی منابع نوشتاریِ بازه‌‌های زمانی اول و دوم نشان می‌دهد مباحث اخلاقی فضای مجازی چندان مورد توجه قرار نگرفته است. رواج اخبار جعلی، شایعه‌پراکنی، پورنوگرافی، حریم خصوصی، هک کردن، سرقت اطلاعات، اطلاعات کاذب، قمار اینترنتی، خرید و فروش، تزاحم اخلاقی و... از مباحث مهمی است که چندان مورد توجه واقع نشده است. از سال ۱۳۸۱ تا ۱۳۹۲ (بر اساس مأخذشناسی) بیش از ۴۰۰ منبع مکتوب وجود دارد. بیش از ۱۰ برابر شدن منابع مکتوب در بازه‌ی زمانی ۱۱ ساله نشان دهنده‌ی توجه به مسائل حوزه‌ی اخلاق فناوری است. توجهی که به گواه متخصصان این حوزه، چندان کافی نبوده است. ۲۴ دی‌ماه ۱۴۰۱ 🔺مطلب مرتبط: https://eitaa.com/harahmati/402 @commentnegari
عشق‌آموزی ✍ حمید بردخونی روزنامه‌ی اصفهان زیبا| شماره‌ی ۴۴۹۳؛ صفحه ۸ کلیپ‌ها و متن‌هایی توی فضای مجازی پیدا می‌شود که حال و هوای ادم را عوض می‌کند. همین چند روز پیش کلیپی از یک معلم کاشانی دیدم که از دانش‌آموزانش می‌خواست روز مادر را تلفنی به مادرانشان تبریک بگویند. بچه‌ها کمی که با مادر صحبت می‌کردند به گریه می‌افتادند. درست است کلیپ کوتاه و حدود ۷۰ ثانیه است اما به اندازه‌ی عمرمان حرف و ارزش دارد؛ چون مهر و محبت به مادر است؛ چون رابطه‌ی مادر و فرزند است. چون قدردانی است. حقیقتش من هم مثل بچه‌های توی کلیپ متأثر شدم. رفتم سراغ کامنت‌ها. دیدم کاربران بی‌شمار دیگری هم حال و هوایشان عوض شده و حس خوب گرفته‌اند. کامنت‌ها را تک‌به‌تک که می‌خواندم این مصرع حافظ به ذهنم می‌آمد: «کز هر زبان می‌شنوم نا مکرر است». منظورم احترام به خانواده، مادر و احترام به بزرگترهاست. یعنی هرچقدر در این دوران از این دست صحنه‌ها ببینیم یا درباره‌شان حرف بزنیم کم است. کاربری می‌گوید «دنیای ما خیلی خیلی به این گریه‌ها نیاز دارد». منظورش حتما گریه‌های محبت‌آمیز است، گریه‌های قدردانی. گریه‌هایی که باعث می‌شود آدم خودش را بهتر بشناسد. کاربر دیگری نوشته است «احترام به بزرگترها راه حل بسیاری از مشکلات» است. درست مثل زندگی روزمره که گاه با آدم‌های ناجور روبرو می‌شویم توی فضای مجازی هم همینگونه است. همیشه افرادی پیدا می‌شوند که دوست دارند حال خوبت را خراب کنند. مثل بلای آسمانی بر سرت نازل می‌شوند. گرم خواندن کامنت‌های زیبا بودم که دیدم کاربری نوشته «چه ذوقی داره گریه‌ی بچه رو درآوردن؟». یکی دیگر از همین افراد نوشته بود «داره بچه‌ها را شکنجه می‌ده و خودش خوشحاله». این نظرات آدم را به فکر فرو می‌برد. نمی‌دانم این‌ها توی زندگی‌شان هم ناسپاس‌اند؟ این کامنت‌های منفی رشته‌ی افکارم را پاره کرد. نه تنها منِ خواننده که کاربران زیادی به حرف‌های این‌ها بها نمی دهند. کار درست همین است. این‌ها اتفاقا توجه می‌خواهند. دوباره برمی‌گردم به همان کامنت‌های آموزنده. کاربری حضور دانش‌آموزان در مدرسه را در شکل‌گیری شخصیتشان مؤثر می‌داند. از لحن مشخص است که دلِ خوشی از آموزش‌های مجازی ندارد. راست می‌گوید. خیلی‌هامان نکات زیادی از جمع‌های دانش‌آموزی یاد گرفته‌ایم. کاربران دیگری می‌گویند «خیلی کار خوبی هست که بچه‌ها بتونن احساساتشان را بیان کنند». کامنت کاربری نظرم را جلب می‌کند. او نوشته است چنین کارهایی به دانش‌آموزان «درس زندگی» می‌دهد؛ چیزی که جایش در مدارس کشورمان خالی است. یعنی آموزش و پرورش در کنار هم است که شخصیت بچه‌ها را شکل می‌دهد. و ما خیلی اوقات از بُعد دوم غافلیم. تنوع بیان باعث تنوع دیدگاه‌ها می‌شود. و توی همین کامنت‌ها با چه دیدگاه‌هایی آشنا شدم. همینجور کامنت‌های پرمهر را می‌خوانم و رد می‌شوم. با هر کدام احساسات مثبتم بیشتر می‌شود. می‌رسم به این کامنت «این از جمله اتفاقاتی است که می‌رساند عشق همچنان زیبا هست. اگر زشتی‌ها زیاد شده». ناخودآگاه یاد بیت معروف مولانا می‌افتم: تو مگو همه به جنگند و زصلح من چه آید تو یکی نه‌ای هزاری تو چراغ خود برافروز انتشار صحنه‌های زیبا واکنش‌های عمیق همه‌مان را به دنبال دارد. کارهای پسندیده راهی به دل‌هامان باز می‌کند. اصلا با همین کارهای کوچک اما پسندیده می‌توانیم حس خوب را به دیگران هدیه بدهیم. می‌توانیم به اندازه‌ی خودمان چراغی روشن کنیم. به اینجا که رسیدم یاد حرف‌های پدرم افتادم که وقتی «بچه مدرسه‌ای» بودم می‌گفت: «تا زمانی که خوبی وجود داره، خوبی بکن». @commentnegari
آدم‌ها را ببینیم ✍ حمید بردخونی روزنامه‌ی اصفهان زیبا| شماره‌ی ۴۴۹۹؛ صفحه ۸ غرق شدن در کامنت‌ها را دوست دارم. خصوصا کامنت‌هایی که درباره‌ی زندگی و تجربه‌ی آدم‌هاست. وقتی یک نفر از زندگی‌اش می‌نویسد، معمولا کامنت یا متنش را ثبت می‌کنم. مدتی است وبلاگ‌ها را می‌خوانم. یکی از کاربران خودش را «بچه طلاق» معرفی می‌کند. توی وبلاگش درباره‌ی روزهایی که گذرانده است می‌نویسد. به قول خودش می‌نویسد تا در یاد و خاطرش بماند که چه روزهایی را سپری و چه راه‌هایی را طی کرده است. پدر و مادرش هر کدام زندگی مستقل دارند؛ دختر وبلاگ‌نویس این روایت اما آواره‌ی خانه‌ی عمو، مادر، گاه پدر و پدر بزرگ است. توی یکی از شهرهای کوچک کشورمان زندگی و کار می‌کند برای ماهی دو میلیون و پانصد هزار تومان! صداقت و صراحتِ همراه با ادب، احترام و شکرگزاری نوشته‌هایش را دوست دارم. زیر یکی از فرسته‌هایش کاربری نوشته بود «تو بدبختی چون خودت بی‌عرضه‌ای. همش از بقیه انتظار داری فقط. هیچی بارت نیس». انگار این کامنت غمی به غم‌هایش اضافه کرده و از قضاوت‌هاشان به ستوه آمده بود. در یک فرسته‌ی جداگانه خطاب به این افراد نوشت «من اینجا نه کسی رو دعوت کردم نه مجبور که نظر بده. نه مجبور که قضاوت کنه. اینجا جاییه که من راحتم. حرف دل منه. وقتی نمی‌تونیم حتی تسکینی باشیم، چیزی نگیم بهتر نیست؟ من از هیچکی تا حالا همدردی نخواستم. اونم وقتی که یک دقیقه از زندگی هیچکس خبر نداریم». واقعا چه پیش می‌آید که یک نفر به راحتی دل همنوعش را می‌شکند و با «زبان تلخ می‌آزاردش؟». یعنی چون هیچکس در فضای مجازی ما را نمی‌بیند و نمی‌شناسد مجازیم هر کلمه‌ای را برای دیگران به‌کار ببریم؟ کاربری اما به جای حرف‌های آزار دهنده، با نگاهی پُر مهر و همدلانه نوشته است «چه‌قدر نوشته‌هات درد داشت. ناراحت نباش. درست می‌شه. از ته دلم برای آرامش قلبت دعا می‌کنم و آرزو می‌کنم به همه‌ی خواسته‌های زندگی‌ات برسی. نمی‌خوام نصیحت کنم اما تلاش و توکل دو عنصر مهمی هست که باید همیشه حواست بهشون باشه. از کامنت دیگران و فیدبک منفی که بهت وارد می‌کنن دل‌آزرده نباش. شاید بعضی‌ها لحنشون مهربون نیست اما خوش قلبن. ببخش و بگذر». استاد ما می‌گفت «آدم‌ها را ببینیم. آدم‌ها نیاز به دیده‌شدن دارند. خوبی‌هاشان را، خوش‌لباس بودنشان را... کافی‌ست خوب نگاه کنیم. آدم‌ها خیلی چیزها برای دیدن دارند. گاهی یک توجه کوچک، یک تعریف و یک لبخند از آدمی فرشته می‌سازد. پرِ پرواز به او می‌دهد و زیر و رویش می‌کند. حال آدم با خوشحالی دیگران خوب می‌شود؛ نه با بدحالی و خشم و کینه در آن‌ها». @commentnegari
مسئولیت‌های نامحسوس ✍ حمید بردخونی روزنامه اصفهان زیبا| شماره ۴۷۸۰؛ صفحه ۸ چند روز پیش خبر کلاهبرداری یک شرکت فروش موبایل (آیفون) منتشر شد. برای شرکت کوروش کمپانی، سلبریتی‌ها و بلاگرهای زیادی تبلیغ کرده بودند و هرکدام در شناسایی این شرکت به مشتریان سهمی داشتند. حالا مدیر این شرکت فرار کرده است. نظرات فضای مجازی را از دیده می‌گذراندم. کاربران بی‌شماری درباره‌ی این شرکت و حواشی به‌وجود آمده صحبت کرده‌اند. کاربری معتقد است نقش سلبریتی‌ها کمتر از مسئولان است. او می‌گوید «حالا این سلبریتی‌ها با خود می‌گویند شرکتی که اینطور تبلیغ می‌کند، حتما مجوزهای قانونی خود را گرفته است. شما بدون جواز کسب و بدون نظارت، حتی یک مغازه کوچک هم نمی‌توانید باز کنید... حالا مقصر چنین کلاهبرداری‌های بزرگی فقط سلبریتی‌ها هستند؟». یکی دیگر از کاربران مقصر اصلی این ماجرا را مسئولان و تصمیمات آنان می‌داند. «به نظرم مقصر اصلی، تصمیمات غلط مسئولانی است که در دنیای امروز انواع محدودیت‌ها را به جامعه تحمیل کرده‌اند؛ در مرتبه‌ی بعد کوروش کمپانی و سلبریتی‌ها و مردم ساده». یکی از کاربران نگاهش را به سمت صداوسیما می‌برد و می‌نویسد «مگر صداوسیما که پدیده شاندیز را چند سال پیش تبلیغ کرد، وجدان درد گرفت...؟». در همین راستا کاربری نوشته است «می‌خوان همه‌چی رو بندازن گردن سلبریتی‌ها. وزارت صمت چی‌کاره است؟ پلیس چی‌کاره است؟ چرا ممنوع‌الخروج نبود؟ چرا علنا فعالیت پانزی می‌کرد؟». کاربرانی نیز معتقدند سلبریتی‌ها سرمایه‌های اجتماعی‌اند و چنین مسائلی خواسته یا ناخواسته از اعتبار آنان می‌کاهد. «با این کارش گند زد به اعتمادی که مردم به سلبریتی‌ها داشتن. شاید هم می‌خواستن که گند زده بشه به این اعتماد». نظرات بیشتری که می‌خوانم می‌بینم هرکدام به نحوی در نقد ویژگی‌های رفتاری مردم ایران است. طمع، یکی از کلیدواژه‌های اصلی این نوع نظرات است. «سرچشمه همه کلاهبرداری‌ها طمع عده‌ای زیاده‌خواه است که فکر می‌کنند سود کلان، مال مفت .... بی‌زحمت هم ممکن است جایی پیدا شود. تا این طمع‌کاران هستند، کلاهبرداران هم هستند». بعضی از کاربران معتقدند طمع، عقل را کور می‌کند‌. آنها می‌گویند با عقل باید سنجید که آیا تبلیغاتی که می‌کنند مطابق با واقعیت است یا خیر؟. کاربران دیگری رفتار شهروندان فعال در فضای مجازی را نقد می‌کنند. آنها معتقدند کلاهبرداری مدیر کوروش کمپانی، پیامد چنین رفتارهایی است. «کشور جهان سومی یعنی کشوری که یه پیرمرد رو به‌خاطر عوعو معروف کنی؛ فالوورهاش بشه یک میلیون و سیصد هزار نفر. بعد همون با عوعوعو کردن بیاد تبلیغ یک شرکت دزد رو بکنه...». یکی از کاربران، شیوه‌ و سبک زندگی را مورد انتقاد قرار می‌دهد. او با اشاره به زندگی نمایشی برخی افراد می‌نویسد «از بس نمایشی زندگی کردن مد شده، گوشی آیفون داشتن برای یک عده شده هویت و شخصیت و برای بدست آوردنش چه کارهایی که نمی‌کنن...». با این نظر، یاد حرف یکی از آدم‌های دور و برم افتادم که سالها پیش گفت «وقتی آیفون دست می‌گیرم، اعتماد به نفسم بیشتر می‌شود!». هر کاربری بنا به تجربیات خود، به گوشه‌ای از این اتفاق و اتفاقاتی مشابه اشاره کرده است. راهکار چیست؟ چه باید کرد؟ کاربری می‌گوید «هزینه پیشگیری خیلی کمتر از برخوردِ بعد از این جرم است». بله! پیشگیری خوب است. اما وظیفه‌ی ما کاربرانی که مسحور فضای مجازی و تبلیغات چهره‌های مشهور هستیم؛ چیست؟ تک‌تک ما کاربران فضای مجازی و شهروندان چگونه می‌توانیم از چنین اتفاقاتی پیشگیری کنیم؟ لازم است بدانیم چهره‌های مشهور بیشتر دیده شدن، کسب محبوبیت و جلب منفعت را جزو اولویت‌های خود می‌دانند. هرچند آنان برای رسیدن به این اهداف، همیشه اخلاق را زیر پا نمی‌گذارند ولی لزوما به پیامدهای اخلاقی کارهایشان هم چندان توجه ندارند. بنابراین در مواردی که پای پول و تبلیغات در میان باشد لازم است گفته‌های آنان را با عقل و تجربه راستی‌آزمایی کنیم تا مانند هزاران مال‌باخته‌ی ماجرای کوروش کمپانی، پشیمان نشویم (رحمتی، کانال اندکی اندیشه، ۲۸ بهمن ۱۴۰۲). @commentnegari
🌺 عید غدیر، عید امامت اخلاق بر آنان که هم‌چون ابوتراب(ع) سیاست‌ورزی‌شان در راستای اهداف اخلاقی است و در عرصه سیاست نیز اخلاق را پاس می‌دارند مبارک 🔹امام‌علی(ع): «فَإن کانَ لا بُدَّ مِنَ العَصَبِیه.. فَلیکُن تعصُّبُکم لِمَکارمِ الْخِصالِ و مَحامِدِ الأفعالِ و مَحاسِنِ الأمورِ» «اگر قرار است تعصّبى صورت گيرد بايد تعصّب شما براى اخلاق پسنديده، کارهاى نيک و امور خوب و شايسته باشد. (نهج البلاغه) حسینعلی رحمتی ۵ تیر ۱۴۰۳ 💥اندکی اندیشه ضرر ندارد
مناظره کاربران مجازی ✍ حمید بردخونی روزنامه اصفهان زیبا| شماره ۴۸۶۴؛ صفحه ۸ روزهای نزدیک به انتخاب دولت چهاردهم است. بیشتر صفحات، کانالها و گروه‌های فضای مجازی پر است از کامنت‌های تبلیغی برای نامزدها. در لابلای کامنت‌ها دنبال کاربرانی می‌گردم که کامنت‌هایشان حاوی تبلیغات نباشد. کاربرانی درباره‌ ویژگی‌های فرد اصلح گفت‌وگو کرده‌اند. «اصلح کسی است که در جایگاه و یا در پست سازمانی قبلی خودش کاری مفید و یا قدم مثبتی برای مردم و مملکت برداشته باشد...». کارایی و تصمیمات درست دو کلیدواژه‌ای است که در بعضی کامنت‌ها دیده می‌شود. به عنوان نمونه کاربری می‌گوید «اصلح کسی هست که در بزنگاه‌های حساس بدون توجه به موج‌ ایجاد شده در جامعه تصمیمات و مواضع درستی بگیره». تعدادی از کاربران با نقد احزاب معتقدند هر حزبی افراد خود را بدون اشتباه می‌داند. کاربری با رد نگاه صفر و صدی به نامزدهای انتخاباتی نوشته است «از هیچکدام نمی‌توان محکم دفاع کرد و گریبان چاک کرد. چون هر کدام نقطه ضعف مهمی دارند. باید با پذیرش این ضعف‌ها رأی داد». با نگاه این کاربر موافقم. هر شش نامزد ریاست جمهوری به واسطه‌ی سالها فعالیت ممکن است نقاط ضعفی داشته باشند؛ اما آنچه مهم است دیدن نقطه ضعف‌ها و قوت‌هاست. یکی از کاربران همین مضمون را در کامنتش بیان کرده است. «به جای احساسات بروید صحبت‌ها و سوابق افراد رو بررسی کنید. کمی هم اطلاعات از کانال‌ها و هواداران کاندیدای رقیب خودتون بگیرید...». کامنت‌های حاوی توهین و تحریم انتخابات نیز دیده می‌شود. کاربری نوشته است «با توجه به اینکه اینجا می‌شه آزادانه نظر داد، من و خانواده‌ام به هیچ وجه در شوی (نمایش) انتخابات شرکت نخواهیم کرد». کاربری از تحریم‌کنندگان انتخابات می‌پرسد «... اولا من توصیه به رأی دادن یا رأی ندادن نمی‌کنم. می‌خواهم سناریوهای مختلف را بررسی کنیم و بعد تصمیم بگیریم. پس سؤالم این هست: بعد از اینکه رأی ندادید آن‌وقت در سناریوی‌های محتمل چهار سال آینده چه خواهید کرد؟». کاربر دیگری ضمن توهین به برخی نخبگان فکری می‌نویسد «یک اتفاق خوبی که خواهد افتاد به برکت این انتخابات، همانطور که سلبریتی‌ها از گفتمان سیاست و انتخابات دور شدند، اینبار هم نخبگان فکری جامعه از منظر مردم ایران جدا خواهند شد...». کاربرانی معتقدند مردم باید در سرنوشت خود، مشارکت داشته باشند. «... ما باید خودمون برای خودمون تصمیم‌ بگیریم نه اینکه یه عده در داخل یا بیشتر در خارج برای ما نسخه بپیچن».  برخی از کاربران معتقدند هرکس انتخاب شود در زندگی مردم تفاوتی ایجاد نمی‌شود. تعدادی نیز با اشاره به دستاورد هر دولت، حرف این کاربران را نقض می‌کنند. تا روز انتخابات این گفت‌وگوها و جدل‌ها ادامه دارد. در بین کامنت‌ها چشمم به کامنتی می‌افتد که با بقیه متفاوت است. «به نظرم همانگونه که در داخل رأی دادن یا ندادن سیگنال به حاکمیت است به این موضوع هم می‌بایست فکر کنیم که با رأی دادن یا ندادن چه سیگنالی به کسانی‌که در خارج کشور در جهت مبارزه با جمهوری اسلامی هستند می‌فرستیم». یکی از کاربران اما به شرایط کشور اشاره و دیگران را به شرکت در انتخابات دعوت می‌کند. «همه در انتخابات شرکت می‌کنیم. اما نه کشور رو دست وطن‌فروشان بدهیم و نه دست تندروها. اعتدال و میانه‌روی لازمه‌ی شرایط امروز کشور هست...». @commentnegari