به نام خدای نور☀️ و پیامبر منیر✨، صلواة بر او و خاندان منیرش✨ ✍ خیزش علیه نیولیبرالیسم 🔹امروز جریانی از اقتصاددانان جوان در برابر هژمونی که مشهور به است قد علم کرده‌اند و این رویارویی نظری تعیین‌کننده‌ترین برای آینده اقتصاد ایران است. 🔹نیولیبرالیسم به عنوان یک مکتب اقتصادی امریکایی-انگلیسی، ۳۴ سال است بر اقتصاد و دانشگاه و نهادهای سیاست‌گذار کشور حاکم است و بر سیاست‌های دولت‌های مختلف تأثیرگذار بوده و با این وجود تقریباً هیچ آگاهی نسبت به آن در افکار عمومی وجود ندارد طوری که کم‌تر کسی حتی اسم آن را شنیده است و تصور غالب این است که مشکلات اقتصادی ما به خاطر یک ایده «تخیلی» و «متحجرانه» به نام اقتصاد اسلامی و «مقاومتی» است. 🔹این ظاهراً بزرگ‌ترین تدلیسی است که به نظر می‌رسد هژمونی استعمار در ایران پسا-انقلاب پیاده کرده است. 🔹این هژمونی واقعاً پنهان و لطیف بوده چنان که توصیه‌های آن تبدیل به مشهورات حتی عامه شده است، چنان که امروز بسیاری از عامه مردم هم می‌پندارند که مثلاً: * اقتصاد یک «علم» با فرمول‌های ثابت و متقن است. * توسعه «بخش خصوصی» به خودی خود نتایج مطلوبی خواهد داشت (حداقل تا پیش از رو شدن افتضاح خصوصی‌سازی‌ها در دهه گذشته که البته حتی بعد از این انتباه هم تصور می‌شود مشکل در «خصولتی» شدن خصوصی‌سازی است و اگر «درست» خصوصی‌سازی شود مشکل حل می‌شود با این که کمتر تصوری در خصوص این «درست» و لوازم آن وجود دارد)، * بخش دولتی و خصوصی به عنوان دو ترتیبات قراردادی و اعتباری با هم تفاوت ماهوی دارند چنان که مثلاً یکی بالضروره شر است، دیگری بالضروره خیر. * یا بازار آزاد ضرورتاً چیز خوبی است، * یگانه شاخص رفاه اجتماعی سایز تولید ناخالص داخلی (GDP) است، * ساخت ساختمان‌های بلند و بازارهای شیک نشانه «پیشرفت اقتصادی» است، * جلب سرمایه‌گذاری خارجی ضرورتاً نتایج مطلوبی داشته و دارد، * تورم ضرورتاً به خاطر خلق نقدینگی از طرف دولت است، * مصرف بیشتر به معنی خوشبختی بیشتر است، * بین مقدار ثروت و مقدار خوشبختی رابطه مستقیم هست، * تبلیغات تجاری امر مطلوب یا دستکم لازمی است، * یا اساسی‌تر، توسعه صنعتی به خودی خود متضمن سعادت جامعه است (بدون التفات به آسیب‌های فرهنگی، اخلاقی و محیط‌زیستی مهیب توسعه اقتصادی مدرن)، * و باز اساسی‌تر، اصلاً می‌توان با قطع نظر از زیربناهای فرهنگی، اجتماعی و اخلاقیِ صحیح، به یک حیات اقتصادی مطلوب رسید. 🔹اجمالاً این که امروز اصلاحات در اقتصاد نیازمند بازخوانی انتقادی مبانی و توصیه‌های اقتصاد متعارف در شعاع مکتوبات اقتصادی انتقادی چپ و در مقابلِ کارنامه تاریخی آن است و همچنین فهم نقش زیربناهای فرهنگی و غایات دینی در تبلور اقتصاد مطلوب 🔹پیگیری مناظرات بین اقتصاددانان متعارف و انتقادی که گاه در این کانال هم نشر می‌شود برای آشنایی با این موضوع تعیین‌کننده توصیه می‌شود، گرچه بصیرت‌های فلسفی نیز برای رسیدن به احکام صحیح بسیار ضروری است و ان شاءالله در آینده مواردی بیان خواهد شد. @criticalknowledge