به نام خدای نور☀️ و پیامبر منیر✨، صلواة بر او و خاندان منیرش✨
✍ خیزش علیه نیولیبرالیسم
🔹امروز جریانی از اقتصاددانان جوان در برابر هژمونی #اقتصاد_متعارف که مشهور به #نیولیبرالیسم است قد علم کردهاند و این رویارویی نظری تعیینکنندهترین برای آینده اقتصاد ایران است.
🔹نیولیبرالیسم به عنوان یک مکتب اقتصادی امریکایی-انگلیسی، ۳۴ سال است بر اقتصاد و دانشگاه و نهادهای سیاستگذار کشور حاکم است و بر سیاستهای دولتهای مختلف تأثیرگذار بوده و با این وجود تقریباً هیچ آگاهی نسبت به آن در افکار عمومی وجود ندارد طوری که کمتر کسی حتی اسم آن را شنیده است و تصور غالب این است که مشکلات اقتصادی ما به خاطر یک ایده «تخیلی» و «متحجرانه» به نام اقتصاد اسلامی و «مقاومتی» است.
🔹این ظاهراً بزرگترین تدلیسی است که به نظر میرسد هژمونی استعمار در ایران پسا-انقلاب پیاده کرده است.
🔹این هژمونی واقعاً پنهان و لطیف بوده چنان که توصیههای آن تبدیل به مشهورات حتی عامه شده است، چنان که امروز بسیاری از عامه مردم هم میپندارند که مثلاً:
* اقتصاد یک «علم» با فرمولهای ثابت و متقن است.
* توسعه «بخش خصوصی» به خودی خود نتایج مطلوبی خواهد داشت (حداقل تا پیش از رو شدن افتضاح خصوصیسازیها در دهه گذشته که البته حتی بعد از این انتباه هم تصور میشود مشکل در «خصولتی» شدن خصوصیسازی است و اگر «درست» خصوصیسازی شود مشکل حل میشود با این که کمتر تصوری در خصوص این «درست» و لوازم آن وجود دارد)،
* بخش دولتی و خصوصی به عنوان دو ترتیبات قراردادی و اعتباری با هم تفاوت ماهوی دارند چنان که مثلاً یکی بالضروره شر است، دیگری بالضروره خیر.
* یا بازار آزاد ضرورتاً چیز خوبی است،
* یگانه شاخص رفاه اجتماعی سایز تولید ناخالص داخلی (GDP) است،
* ساخت ساختمانهای بلند و بازارهای شیک نشانه «پیشرفت اقتصادی» است،
* جلب سرمایهگذاری خارجی ضرورتاً نتایج مطلوبی داشته و دارد،
* تورم ضرورتاً به خاطر خلق نقدینگی از طرف دولت است،
* مصرف بیشتر به معنی خوشبختی بیشتر است،
* بین مقدار ثروت و مقدار خوشبختی رابطه مستقیم هست،
* تبلیغات تجاری امر مطلوب یا دستکم لازمی است،
* یا اساسیتر، توسعه صنعتی به خودی خود متضمن سعادت جامعه است (بدون التفات به آسیبهای فرهنگی، اخلاقی و محیطزیستی مهیب توسعه اقتصادی مدرن)،
* و باز اساسیتر، اصلاً میتوان با قطع نظر از زیربناهای فرهنگی، اجتماعی و اخلاقیِ صحیح، به یک حیات اقتصادی مطلوب رسید.
🔹اجمالاً این که امروز اصلاحات در اقتصاد نیازمند بازخوانی انتقادی مبانی و توصیههای اقتصاد متعارف در شعاع مکتوبات اقتصادی انتقادی چپ و در مقابلِ کارنامه تاریخی آن است و همچنین فهم نقش زیربناهای فرهنگی و غایات دینی در تبلور اقتصاد مطلوب
🔹پیگیری مناظرات بین اقتصاددانان متعارف و انتقادی که گاه در این کانال هم نشر میشود برای آشنایی با این موضوع تعیینکننده توصیه میشود، گرچه بصیرتهای فلسفی نیز برای رسیدن به احکام صحیح بسیار ضروری است و ان شاءالله در آینده مواردی بیان خواهد شد.
@criticalknowledge
به نام ذات احدی که گوهر عدل است
✍ چپاول ایران و دولت به دست شرکتهای شبهدولتی!
#مقاله #اقتصاد
⚠️در این کلیپ از مصاحبه دکتر جبرائیلی با برنامه جدال، با حقایق دردناکی رو به رو میشوید.
🔹به یاد میآورید که در دوره دولت قبل در اوج جنگ اقتصادی دولت ترامپ علیه ایران، بلوایی رسانهای بر سر بودجه نهادهای حوزوی برپا شد که چرا در شرایط تحریم بخش زیادی از بودجه کشور به وسیله این نهادها «بلعیده میشود». شکی نیست که تمام دریافتکنندگان بیتالمال باید پاسخگو باشند، اما آمارهای آن دوره تا کنون نشان میدهد که سهم کل نهادهای حوزوی از بودجه کشور کمتر و اغلب بسیار کمتر از یک درصد بودجه یا ۶ همت (هزار میلیارد تومان) بوده است!
🔹همزمان، در حالی که همه #شرکتهای_دولتی در سال ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ در مجموع فقط ۱۴ همت (هزار میلیارد تومان) به طور خالص سود و مالیات به دولت پرداخت کردند، نمودار آقای جبرائیلی فقط برای یکی از شرکتهای پتروشیمی طی دو دوره ۹ ماه در این دو سال، بیش از ۳۵ همت سود خالص نشان میدهد: نزدیک به ۱۰ همت برای سال ۱۴۰۰ و بیش از ۲۵ همت برای سال ۱۴۰۱! نکته جالب این که همین شرکتها در دو سال مذکور از دولت در مجموع ۶۸ همت کمک دریافت کردهاند!
📚 منابع:
https://www.irna.ir/news/84159187
https://www.irna.ir/news/84582777
🔹اما افزایش ۲.۵ برابری سود خالص یک شرکت دولتی در عرض این ۱ سال چه دلیلی میتواند داشته باشد؟ پاسخ شهودی جهش قیمت #دلار است. این شرکتها به دلیل افزایش قیمت دلار با صادرات محصولات خام و نیمهخام به درآمدهای هنگفتی میرسند، در حالی که بقیه جامعه تحت فشار تورمی دلار قرار میگیرند. آنها همچنین محصولات نیمهخام خود را به قیمت دلاری به تولیدکنندگان داخلی میفروشند که باعث تورم قیمتهای کالاهای نهایی میشود.
خلاصه چیزی که شاهد هستیم چپاول سازمانیافته کشور و دولت به وسیله شرکتهای شبهدولتی است!
🔹در مصاحبه بالا واقعیت دردناک دیگری نیز بیان شد. در شرایط جنگ اقتصادی امریکا، #صندوق_بینالمللی_پول (#IMF) که تحت سلطه طبقه حاکمه امریکا است در اصلاحات بودجهای ایران نقش تعیینکنندهای ایفاء میکند که برای کسانی که با سابقه این نهاد استعماری آشنا هستند، نقشی آشنا است: حذف یارانههای عمومی برای مردم و افزایش قیمت دلار! نتیجه حذف یارانه سوخت، شورشهای آبان ۹۸ بود با تبعات دومینووار وخیمش برای ایران از تخریب پایگاه اجتماعی نظام تا ترور سردار سلیمانی و سقوط هواپیمای اوکراینی. از این جهت، شورشهای آبان ۹۸ را که نظیرش در ۴۰ سال گذشته در دهها کشوری که از سیاستهای ضداجتماعی IMF پیروی کردند دیده شده باید در فهرست بلند IMF Riots یا شورشهای IMF دستهبندی کرد. لازم به ذکر است IMF از حیث ایدئولوژیک ملتزم به #نیولیبرالیسم و سهامداران اصلی آن #بانکهای_امریکایی هستند!
🔹طبق توضیحات دکتر جبرائیلی، افزایش قیمت بنزین نهایتاً نقشی در کاهش کسری بودجه دولت نیز نداشت بلکه اثر عکس داشت!
↩️ نتیجه: بزرگترین بازنده سیاستهای نیولیبرالی امریکایی در ایران (حذف یارانه و افزایش دلار و خصوصیسازیها) دولت و مردم هستند و بزرگترین برندهی آنها شرکتهای شبهدولتی.
🔹طبق گواهی دکتر جبرائیلی و شناخت اجمالی حقیر، صاحبان و سهامداران شرکتهای شبهدولتی با این که بزرگترین برندگان اقتصادی کشور هستند، اغلب هیچ اعتقادی به نظام و ارزشهای آن ندارند و تنها برندگان روندی هستند که در صورت استمرار میتواند منجر به فروپاشی نظام و کشور شود. روشن است که گرایش نظام به خصوصیسازی این شرکتهای شبهدولتی فقط باعث حذف همان سهم اندک دریافتی دولت از محل سود سهام این شرکتها میشود و نتیجه آن کاهش درآمد دولت و فشار بیشتر بر اقتصاد عمومی و سود بیشتر صاحبان این شرکتها خواهد شد.
🔹این روند بسیار شبیه به روندی است که #شوروی در دوره گورباچوف و یلتسین طی کرد که در آن طیفی از مدیران دولتی نیولیبرال که به دنبال چپاول راحتتر مردم روسیه بودند، با حمایت از سیاستهای آزادسازی و خصوصیسازی، مقدمه فروپاشی سیاسی و اقتصادی شوروی را فراهم کردند، اما خود به اولیگارشهای روسیه جدید تبدیل شدند!
🔹لذا باید عنایت کرد #لیبرالیسم و #نیولیبرالیسم نسخهای در راستای #اولیگارشی است! امروز طبق تعریف مصطلح اولیگارشی کشورهای مهد لیبرالیسم و نیولیبرالیسم (امریکا، انگلیس و فرانسه) تعریف اولیگارشی را به راحتی ارضاء میکنند: نظامی سیاسی که در آن حکومت در دست صاحبان ثروت و اشراف است.
🔹جریان انقلابی آگاه و بصیر باید از تبدیل شدن جمهوری اسلامی به یک نظام اولیگارشیک جلوگیری کند. برای این کار باید هژمونی نیولیبرالیسم را در سطح نظری و سیاسی شکست داد!
@criticalknowledge
به نام خدای حامی اهل صبر و بصیرت
#مقاله
⭕️⚠️تسلیم و تقلیل تدریجی انقلابیون و متدینین در برابر استیلای سرمایهداری پساانقلابی⚠️⭕️
🔹جریان موسوم به انقلابی، دستکم دو دهه است که خود را رقیب پایگاه سیاسی جریان نیولیبرال یعنی اصلاحطلبان میداند. غیر از مسائل فرهنگی و نظامی، مسائلی چون عدالت اجتماعی از نقاط اختلاف این دو جریان بوده است.
🔹اما نقصیهٔ بزرگی که دامنگیر جریان انقلابی -- زمانی مشهور به اصولگرا -- بوده این است که غیر از تعلق خاطر عاطفی به شعارهای انقلاب و شعائر دینی، فهم عالمانهای از ریشههای نظری و تبعات ساختاریِ اختلافات گفتمانیِ خود با جریان رقیب نداشته است. نتیجه این که ۴۴ سال به مذمت #سرمایهداری و #استعمار و #امپریالیسم و البته بیشتر شعار دادن علیه پایگاه آن یعنی #امریکا پرداخته است، اما ظاهراً هیچ فهم تفصیلی از سیاستها و استدلالهایی که در لوای آن نظم سرمایهداری امریکایی در دنیا ایجاد و توسعه مییابد نداشته است.
🔹حقیقت آن که در حالی که ۳۳ سال سیاستهای نیولیبرالی امریکایی که نتیجهٔ آنها بسط افسارگسیختهترین صورت از نظام سرمایهداری است در کشور قویاً در جریان بوده و هست، بدنه جریان مذهبی و انقلابی عمدتاً مشغول هیئات مذهبی و راهپیماییهای مناسبتی و دعواهای موسمی سیاسی با اصلاحطلبان بوده است و توفیقات نسبی خود در این عرصهها (که اغلب موسمی یا سطحی هم هستند) را به پای ادای دِین خود به دین و انقلاب مینوشته است، در حالی که بسط موازیِ سرمایهداری در جامعه تمام این دستاوردهای انقلابی و ارزشهای دینی را یا تهدید میکند یا شدیداً تخریب کرده است.
🔹در این مدت طولانی، بخش زیاد و فزایندهای از جریان بزرگ انقلابی عملاً یا نظراً تسلیم گفتمان نظری-سیاسی-اقتصادی رقیب شدهاند، چنان که امروز همگی ما طوعاً یا کرهاً مقهور ساختارهای منبعث از #نیولیبرالیسم و ایدئولوژیهای مؤتلف آن مثل فمینیسم هستیم. سرنوشت اصولگرایانی که با دولت پیشین و برجام همراهی کردند یک نمونه از استحالهٔ قهری یا انتخابی جریانهای انقلابی سابق در برابر قدرت فائقهٔ گفتمان غربگرا در کشور بوده است. سرکوب اغلب اعتراضات کارگری از طرف نهادهای امنیتی نمونهای از نفوذ ارتجاع امریکایی به حتی نهادهای امنیتی کشور است و تسلیم ناآگاهانهٔ دولت آقای رئیسی به سیاستهای نیولیبرالی نمونهای تأسفبارتر از آن. بدتر از همه این که بخشی از بدنه جریان مذهبی و انقلابی که گوشش مثل خود ما از شعارزدگی پر شده است، آنگاه که با توصیفاتی در مذمت غلبه سرمایهداری و نیولیبرالیسم بر کشور رو به رو میشود، رو ترش کرده و آن را حمل به شعارزدگی تاریخی جریان انقلابی میکند و حتی به توجیه یا بدتر دفاع از وضع موجود میپردازد. باز بدتر این که بسیاری از متدینین خود به سبک زندگی لیبرال خو گرفتهاند! این گونه است که بسط سرمایهداری دیر یا زود تمام مخالفین ایدئولوژیک سطحی و احساسی خود را نهایتاً به مدافعین خود تبدیل میکند و کار را بر منتقدین فکور نیز سخت میکند.
🔹لذا مدافعین دیانت و انقلاب باید روحیه تحقیق پیشه کنند و دنبال پاسخ تفصیلی و تحقیقی به این سؤال باشند که چه طور بعد از یک انقلاب باشکوه ضدسرمایهداری و ضدامپریالیستی با ریشههای عمیق معرفتی و معنوی که در آن میلیونها نفر با ذوق زائد الوصفی زیباترین حرکت انقلابی تاریخ را شکل دادند و با خون خیل شهداء امضایش کردند، هیولای نظم سرمایهداری از طریق سیاستهای نیولیبرالی به این راحتی توانست با تمام لوازم و تبعاتش خود را در جامعه پسا-انقلابی اعاده کند و با تناقضهای پنهان و آشکارش با ایدئولوژی انقلابی و دینی رسمی، جامعه ما را در یک سیر تاریخی نسبتاً کوتاه از تمام آن گذشته انقلابی مأیوس و حتی متنفر کند، آنچنان که امروز نمایندگان انقلاب و دین تحت نظام سیاسیای که خود یا پدرانشان تأسیس کردند دچار انزوا و غربت شوند؟ گویی داستان صدر اسلام و سقیفه است که به صورتی دیگر تکرار شده است.
🔹باید پرسید چه شد که به رغم بیانات شداد و غلاظ و وصایای امام خمینی ره علیه سرمایهداری و لیبرالیسم از جمله در نامهٔ تاریخی خود به گورباچوف، رهبر لیبرال وقت شوروی که او را از اقبال به غرب تحذیر کردند، شاگرد ایشان هاشمی رفسنجانی بلافاصله پس از فوت ایشان با آغوش باز پذیرای سرمایهداری نیولیبرال شد و مهمتر این که چرا او با مخالفت مؤثری در داخل رو به رو نشد؟
🔹سؤالات بالا باید بخشی از ابرمسئلهٔ تمدنی ما تلقی شود. با این که معتقدم بخش اعظم مقابله با این ارتجاع تاریخی و تمدنی خارج از وسع و قدرت جریان انقلابی بوده، اما لازم است در دلایل نظری و تاریخی این ضعف و انقهار تحقیق و اندیشه کنیم تا از انتباه حاصل از آن بتوانیم این بار مسیری برای یک توبه تمدنی عالمانه بگشاییم و امیدوار باشیم که با توبه جمعی بشریت در آستانه ظهور قائم آل محمد ص تلاقی کند!
@criticalknowledge
🌿بسم رب حکیم🌿
📶⚠️ خلاصهٔ علل تورم دلار و ریال بر اساس تحقیقات بنده و نقش نیولیبرالیسم
#اقتصاد
⭕️ علل (بی)سیاستی:
1⃣ آزاد بودن خرید و فروش دلار حتی برای مصارف غیر واقعی
2⃣ آزاد بودن خروج سرمایه دلاری از کشور (به مقاصد ترکیه و کانادا و غیرهم)
3⃣ عدم الزام صادرکنندگان به برگرداندن ارز حاصل از صادرات تا همین اواخر
4⃣ دلاریسازی قیمتهای داخلی از سرچشمهٔ تولید (شرکتهای تولیدکننده مواد خام: پتروشیمی، پالایشی، فلزات، معادن) که باعث سرریز تورم قیمت دلار به قیمتهای ریالی میشود.
5⃣ کسری بودجهٔ دولت به دلیل عوامل بالا و همین طور کاهش درآمد دولت از شرکتهای دولتی پس از خصوصیسازی بیشتر آنها. دولت مجبور میشود این کسری را با خلق نقدینگی جبران کند که در شرایط رشد اقتصادی اندک به تورم میافزاید.
6⃣ حذف یارانههای کالاهای اساسی به بهانهٔ هدفمندی یا مبارزه با قاچاق
☝️همانطور که روشن میشود کسری بودجهٔ دولت تا حدی معلول تورم دلاری است نه علت آن!
⭕️ اما علل ایدئولوژیک تورم، مشخصاً شامل عناصر زیر از ایدئولوژی #نیولیبرالیسم است که بر بازار آزاد تأکید میکند:
1⃣اعتقاد به آزاد گذاشتن بازار ارز و تقبیح مدیریت تقاضای ارز به اسم «سیاست دستوری»
2⃣ گرایش به آزادی ورود و خروج سرمایه
3⃣ گرایش به آزادی قاچاق کالا و عدم توصیه به جلوگیری از آن
4⃣ توصیه به خصوصیسازی شرکتهای دولتی که درآمدهای دولت را کاهش میدهد و آن را به جیب طبقهٔ سرمایهدار سوءاستفادهگر میریزد و دولت را با کسری بودجه مواجه میکند. این طبقه با تصاحب شرکتهای دولتی با این که هزینههایشان ریالی است و مالیات ناچیزی میدهند قیمتها را دلاری میکنند.
5⃣ عدم توصیه به أخذ مالیات از احتکار و سوداگری در بازار کالاها
6⃣ توصیه به حذف یارانهها
↩️ خلاصه ایدئولوژی #نیولیبرالیسم با هر نوع سیاستگذاری دولت برای مدیریت بازار به نفع عموم جامعه مخالف است و در شیپور بازار آزاد میدمد. نتیجهٔ آزادی بازار هم این است که کسانی که موقعیت، نفوذ، ذکاوت یا توانایی بیشتری دارند صرفاً با انگیزهٔ سود شخصی به هر طریقی دنبال افزایش ثروت شخصی خود باشند ولو این روند منجر به فشار تورمی بر اکثریت، استثمار قشر کارگر، فرار مالیاتی، فاصلهٔ شدید طبقاتی، گسترش فقر، معضلات اجتماعی، افول انسانیت و شکلگیری یک نظام اولیگارشیک گردد!
💡در حقیقت نیولیبرالیسم با تأکید بر بازار آزاد و آزادسازی اقتصاد و تقبیح دولت و تقدیس مطلق #مالکیت_خصوصی، باعث شکلگیری یک طبقهٔ کوچک چپاولگر در بخش خصوصی میشود. این طبقهٔ خصوصی نهایتاً دولت را نیز به چنگ خود در میآورد و بر تمام شؤون جامعه مسلط میشود طوری که دیگر هیچ کس را یارای مقابله با آن نیست. آنگاه جامعه بیدار میگردد که چه طور به اسم بخش خصوصی، یک اقلیت بیرحم چپاولگر بر آنها مسلط شدهاند و دولت و تمام ابزارهای سرکوب را نیز به دست خود گرفتهاند!
❗️در جوامعی مثل امریکا که این سیر تکمیل شده است، حتی صنایع تسلیحاتی و سیاستهای دفاعی و امنیتی نیز به دست اولیگارشی حاکم افتاده چنان که برای منافع خود و نه جامعه جنگ راه میاندازند تا با فروش اسلحه به دولت از محل مالیات عمومی بر ثروت خود بیافزایند. همزمان دستگاههای امنیتی هم با هر کسی که بخواهد دروغهای آنها را افشا کند برخورد میکند! همین طبقه رسانهها را تصاحب کرده تا جریان اخبار و اطلاعات را هم کنترل کنند!
👹 خلاصه: نیولیبرالیسم یک ایدئولوژی شیطانی است که ماحصل آن تسلط یک طبقهٔ چپاولگر پولپرست بیاخلاق بر جامعه و جهان است!
#مقاله
@criticalknowledge
✍️ما، علی علیزاده و سابقهای از التقاط که همهٔ ما را مفتون کرد: ۲ چشمانداز💡
4️⃣اما اگر کسی سابقهٔ احتمالی تودهای یا مجاهدینی پدر او را مورد سؤال قرار دهد، اتفاقاً در شعاع التفاتمان به التقاط رسمی تاریخی در جمهوری اسلامی باید همین سابقهٔ «ضدانقلابی» را نقطهٔ قوت او بدانیم. جریان انقلابی باید متوجه باشد که مارکسیستها و سوسیالیستها در بین جریانهای سیاسی دنیا نزدیکترین مواضع را به ایدئولوژی #انقلاب_اسلامی دارند ولو به همان مقدار با سیاستهای مذهبی جمهوری اسلامی مثل حجاب مخالف یا ناهمدل باشند (و البته باید بین مخالفت کور و رذیلانه از نوع #مسیح_علینژاد با مخالفت یا تحفظ دوستانه هم فرق بگذاریم). اغلب فعالین حزباللهی ما نمیدانند که جریانهای چپ سوسیالیست اعم از الحادی و مسلمان در شکلگیری گفتمان اعتراضی پیش از انقلاب نقش برجستهای داشتند و حتی بسیاری از رهبران مذهبی انقلاب ما معترفند که کم و بیش از مارکسیسم و ادبیات چپ متأثر بودند. این دوستان ما اغلب نمیدانند #حزب_توده بعد از انقلاب اسلامی صریحاً از امام خمینی (ره) و انقلاب حمایت کرد و این موضع بنا به قرائنی نه از سرناچاری بلکه از سر انتباه بود. نمیدانند که شخص آیتالله خامنهای برای نجات برخی رهبران حزب توده از زیر شکنجه و تهدید #اعدام کوشید! و باز نمیدانند که اگر به خاطر عنصر خبیث و نفوذی چون #مسعود_رجوی و امثال او در رهبری سازمان #مجاهدین_خلق نبود، به احتمال زیاد، این سازمان انقلابی هرگز سر از مبارزهٔ مسلحانه با جمهوری اسلامی در نمیآورد بلکه حامی انقلاب باقی میماند و حتی میتوانست در کنار حزب توده، در آن جمهوری اسلامی که مارکسیستها هم باید #کرسی_تدریس میداشتند!، مانعی برای گردش به راست جمهوری اسلامی در دورهٔ دولت هاشمی رفسنجانی و یکهتازی ۳۰-سالهٔ #نیولیبرالیسم در کشور باشند! بنده به جد معتقدم درگیری مجاهدین با انقلاب اسلامی از یک سو و از سوی دیگر، سرکوب تودهایها ظاهراً به دست نهادهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی در حقیقت، حاصل عملیات نفوذیهای شبکههای مخفی ناتو در ج. ا. بوده است! در این خصوص در آینده بیشتر خواهم گفت.
↩️ پس هنر نخبگان انقلابی باید این باشد که از منظر اشتراکاتی که بین ایدئولوژی انقلاب اسلامی و جریانهای فکری انتقادی دنیا وجود دارد وارد تعامل شوند و نقاط اختلاف را هم بتوانند با دیالوگهای آکادمیک فلسفی و الهیاتی به نفع اسلام و انقلاب حلوفصل کنند. تحلیل #مارکسیسم مجال مخصوص به خود میطلبد، اما عجالتاً باید گفت مبانی فلسفی مارکسیسم که همان ماتریالیسم تاریخی است به دلایلی که #علامه_طباطبایی و استاد #شهید_مطهری در آثار خود نشان دادند حتماً باطل است، اما آیا میتوان از مواضع ضدامپریالیستی و ضدسرمایهداری و ضداستعماری و جهانسومدوستی مارکسیستها به این راحتی گذشت؟ آیا نمیدانید حتی شخص مقام معظم رهبری مثل مرحوم شریعتی کموبیش متأثر و ملهم از جنبههای ضدامپریالیستی و ضدسرمایهداری گفتمان مارکسیسم بودند؟ آیا خود ج. ا. مواضع نومارکسیستهایی چون #نوام_چامسکی را گهگاه در صدا و سیما پخش نمیکند؟
💡اگر با این سابقهٔ تاریخی آشنا باشیم آنگاه تعجب نخواهیم کرد که چه طور یک مارکسیست سکولار ایرانی سوئدی مثل پریسا نصرآبادی بدون حجاب در برنامههای علیزاده حاضر میشود و مثل یک حزباللهی طرفدار نظام، جریان لیبرالی داخلی و امپریالیسم امریکا را منکوب و از کلیت انقلاب دفاع میکند، اما نه با بیانهای شعاری و ملالآورِ معهود بخشی از جریان حزباللهی بلکه با بیانی هوشمندانه، مستند و تحقیقی! در حقیقت با جریانی از مارکسیستهای اجتماعی با مواضع غیرالحادی یا حداکثر آگنوستیکی مواجه هستیم که ظاهراً توانستند از فضای التقاط سیاسی دهه ۶۰ و ۷۰ عبور کنند و مجدداً مواضع انقلابی و ضدسرمایهداری جمهوری اسلامی را در یابند! لذا هر آنچه از سخنان معارض آنها در گذشته و حتی حال میشنویم را باید ناشی از واکنش آگاهانه یا ناآگاهانه به رسوبات التقاط رسمییی بدانیم که خود جمهوری اسلامی را هم مفتون کرده است!
ادامه دارد...
@criticalknowledge
بسمالله الخبیر
✍️ نمونه یک عارضهٔ فرهنگی در بین نخبگانِ «خودی»!
#نقد
📜 پیشتر در سری که در بارهٔ آقای علی علیزاده نوشتم برخی دلایل مواضع منفی اصلاحطلبانی چون ایشان نسبت به جمهوری اسلامی و رهبری در گذشته را توضیح دادم. مطلبی که در بالا از آقای سید امیر سیاح میبینید مؤید برخی نکاتی است که در آن مطلب ذکر شد.
یک معضل شایع که از لحاظ تاریخی دامنگیر بدنة حامیان #انقلاب بوده است، قشرینگری و #اخباریگری نسبت به بیانات رهبران انقلاب است. این عارضه را حتی امروز در بسیاری از «نخبگان» انقلابی نیز میتوان دید و البته مشکلات #نظام_دانشگاهی فشل ما هم مزید بر علت شده است چنان که فردی که دارای دکترای مدیریت و سابقهٔ تحصیل در اقتصادی نظری و محض هم هست طوری موضع رهبری را استنتاج میکند که یک انسان بیسواد یا کمسواد یا بیخبر از روش تحقیق! البته بنده مطمئناً قصد تعریض و نقد شخص ایشان را ندارم، و به تأسی از #فیلسوف_فرهنگ، دکتر داوری اردکانی معتقدم مثالهای شخصی و مصداقی باید آیینهای باشند که ما شرایط و خصوصیات کلی فرهنگ را بشناسیم اگر نه اشخاص و مسائل شخصی برای ما فینفسه موضوعیتی ندارند.
اما در خصوص این مصداق، و باز با صرف نظر از شخصیت گوینده، آنچه مایهٔ تعجب است این است که عزیزی که اقتصاد خوانده نداند که اولاً «#نیولیبرالیسم» یک اصطلاح تخصصی اقتصاد سیاسی است و انتظار این که یک فقیه در خصوص آن با عنایت لفظی حتماً سخن گفته باشد نابهجا است تا با سرچ آن لفظ در سایت ایشان بتوان نظرشان را پیدا کرد؛ چه برسد به این که در سنت فقهی ما رسم بر این بوده که لازم نیست (و ممکن هم نیست) که فقیه ترمهای تخصصی رشتههای دیگر را بداند یا به کار ببرد بلکه او اغلب بعد از شهادت کارشناسان در بارهٔ معنی و ماهیت موضوعات تخصصی است که حکم دینی موضوع را بیان میکند. اما ثانیاً و مهمتر، ایشان از شکل لفظی «نیولیبرالیسم» و پیشوند «نیو» هم متوجه نشدهاند که این مکتب از تطورات «لیبرالیسم» است، و رهبران انقلاب اتفاقاً در خصوص این مفهوم دوم، «لیبرالیسم»، سخنان زیادی داشتهاند؛ یا نداند که این دو ایدئولوژی خوانش غالب از «سرمایهداری» هستند و باز رهبران انقلاب تعریضات فراوان به سرمایهداری داشتهاند. اینها از یک اقتصادخوانده و دکتر بسیار بعید است و با این وجود ایشان هستند که دیگران را به «مطالعه عمیق» دعوت میکند در حالی که در قامت یک مسئول انقلابی با اغفال نسبت به نیولیبرالیسم ناخواسته به نفع سرمایهداران فاسد کشور نیز عمل میکند!
و باز بدتر، عدم التفات به اصول #روش_تحقیق و #تطبیق در #علوم_انسانی است، چنان که برای فهم نسبت اندیشهها با هم فکر میکند با سرچ کردن یک «لفظ» میتواند نظر یک صاحب اندیشه را در بارهٔ یک «مفهوم» بیابد. مثل این که فکر کنیم میتوانیم نظر مردم عربزبان را در بارهٔ خورشید با سرچ کردن لفظ فارسی «خورشید» در سایتهای عربی پیدا کنیم و بعد از نیافتن این واژه در سایتهای عربی به این نتیجه برسیم که مردم عرب نمیدانند خورشید چیست یا در بارهٔ آن اصلاً صحبت نکردهاند غافل از این که مردم عرب در بارهٔ مفهوم خورشید با لفظ «شمس» سخن میگویند، چنان که رهبری در بارهٔ خصوصیات اقتصاد مطلوب سخن گفتهاند که با محتوای نیولیبرالیسم ناسازگار است.
خوب، حالا فرض کنید صدها بلکه هزاران مورد از این اظهارات فاقد بینش و اسلوب علمی حتی نسبت به سخنان رهبری (چه برسد به موضوعات تخصصی) ، طی ۳۰ سال آن هم از طرف کسانی که مرتب از «بصیرت» سخن میگفتند، چه تصویری در ذهن روشنفکران درست کرده است! به این وضعیت کمیک و تراژیک در همین نمونه نظر کنید: جمعی از کارشناسان زبدهٔ اقتصاد اسلامی که بر تاریخ عقاید اقتصادی تسلط تحلیلی و انتقادی خوبی دارند میگویند که سیاستهای دولت برگرفته از ایدئولوژی اقتصادی نیولیبرالی است که سابقة تاریخی سوئی داشته است و برای این ادعای خود شواهد و ادلهٔ علمی دارند و بعد یکی از نخبگان انقلابی صاحب منصب و نفوذ میگوید چون لفظ «نیولیبرالیسم» در سایت رهبری پیدا نشده پس لابد نیولیبرالیسم چیز مهمی نیست و بیخیال کل نظرات علمی این منتقدین! فاصلهٔ گهگاه کمی که بین این نوع واکنشهای غیرعلمی و قشری تا واکنشهای تکفیری مفرطتر وجود دارد را خودتان میتواند تصور کنید که بگویند این منتقدین علمی سیاستها «از رهبری جلو افتادهاند»، «اینها مخالف رهبری» و «خواص بیبصیرت هستند». حالا تصور کنید اگر منتقد فردی چون آقای علیزاده باشد چه طور با او برخورد خواهد شد!
@criticalknowledge
🌱بسم الرب الحکیم🌱
✍ ملازمهٔ لیبرالیسم و آگنوستیسیسم: یک اعتراف مغتنم!
#تحلیل
🔹یکی از مبانی معرفتی #لیبرالیسم—مکتبی که صورتهای فلسفی، حقوقی، سیاسی و اقتصادی دارد— #آگنوستیسیسم (agnosticism) است. آگنوستیسیسم را لفظاً میتوان به مذهب تعطیل یا نادانستگرایی یا ناشناختگرایی ترجمه کرد (ترجمه مشهور اما غیردستوری آن «ندانمگرایی» است) که حال فرد یا مکتبی است که از شناخت موضوعی ابراز عجز جدی کند یا شناخت را محال بداند. از لحاظ تاریخی آگنوستیسیسم اغلب معطوف به موضوعات فلسفی و الهیاتی (وجود خدا، هدف و معنای حیات و ماهیت انسان) مطرح بوده است.
⚔ مشخصاً در طلیعهٔ عصر مدرن از قرن شانزدهم بود که قصور جریانهای مذهبی و فکری اروپا از توافق بر سر مسائل الهیاتی —که نهایتاً سر از جنگهای مذهبی خانمانسوز نیز در آورد— باعث شیوع شکاکیتگرایی (skepticism) و آگنوستیسیسم در بشر اروپایی شد.
💡نکتهٔ بسیار مهم و مربوط به ما نحن فیه این هست که لیبرالیسم ناگزیر پاسخی حقوقی و سیاسی به این وضعیت تعلیق و بحران معرفتی بود. سکولاریسم که خود از شؤون لیبرالیسم بود، با اعلام لاینحل بودن اختلافات فِرق مسیحی حکم به اخراج حُکام دینی (حالا فرقهای) از حکومت کرد و از #مسیحیت جز ما یتفق علیه یعنی اعتقاد به خدا، عیسی علیه السلام و لفظ کتاب مقدس را به عنوان مذهب رسمی نپذیرفت و گرچه لیبرالهای پروتستان مانند همکیشان کاتولیک خود در دورهٔ جنگهای صلیبی و دورهٔ استعمارگری اسپانیا و پرتغال، از رویکرد تکفیری مسیحیت نسبت به دیگر ادیان نهایت استفاده را بردند، اما با گسترش الحاد از قرن نوزدهم، ناشناختگراییِ زیربنای لیبرالیسم توسعهٔ بیشتر پیدا کرد و به خود خدا و اخلاق مسیحی گسترش یافت، چنان که لیبرالیسم تبدیل به پایگاه سیاسی همهٔ جریانهای لامذهب، آتئیست و آگنوستیک از جمله حتی مارکسیستهای غیرکمونیست شد!
🔹آنچنان که در خاطرم هست، تاریخ اندیشهٔ سیاسی کمبریج به ملازمهٔ لیبرالیسم با اگنوستیسیسم تصریح داشت آنجا که میگفت لیبرالیسم در شرایط عدم توافق جوامع بشری بر ارزشهای بنیادی، ضامن حداقل ارزشهای مورد اتفاق است یعنی آزادی فردی و رفاه مادی.
💡البته از نظر ما روشن است در وضعیتی که ارزشهای الهی و دینی انکار یا مجهول شوند، اغراض دنیایی و ارزشهای مادی در جامعه انگیزهٔ غالب خواهند شد و این وضعیت بیش از همه به نفع آنها است که در شرایط هرج و مرج معرفتی و اخلاقی، میتوانند گوی سبقت را در رقابت بیرحمانهٔ مادی از دیگران بربایند. طبق این تحلیل، جامعهٔ طبقاتی #سرمایهداری با تمام ضایعات و مظالمش فقط خروجی اجتماعیِ بحران معرفتی بشر مدرن است و لیبرالیسم هم توجیهکنندهٔ این وضعیت در سطح حقوقی، سیاسی و اقتصادی است.
↩️ لذا با توجه به توضیحات بالا، صحبت آقای مسعود نیلی، یکی از پدران #نیولیبرالیسم در ایران، در بارهٔ عدم اولویت اخلاق در تصمیمات اقتصادی و مشخص نبودن معنای «انسان خوب»، اصلاً مایهٔ تعجب نیست و صرفاً بیانی از آگنوستیسیسمِ منطوی در تمام اَشکال لیبرالیسم است. آنچه مایهٔ تعجب و تأسف است این است که طیفی از درسخواندههای لیبرال-آگنوستیک که خودشان به حیرت و سرگردانی خودشان در مسائل فلسفی، الهیاتی و ارزشی اذعان میکنند سه دهه است که برای جمهوری اسلامی که دارای مبانی صریح الهیاتی و ارزشی و تحت رهبری یک عالم دینی است برنامهریزی میکنند! 😐
📚 لذا بطلان این تصور که دانشمندان علوم اجتماعیِ آگنوستیک میتوانند برای #تمدن اسلامی برنامهریزی کنند در نظر و عمل اثبات شده است. این طایفه خود بخشی از مشکل هستند نه راهحل. این وضعیت بدون تحول در #علوم_انسانی قابل حل نیست و لازمهٔ این هم ورود فقها، الهیدانان و متافیزیسینهای مسلمان به علوم اجتماعی است.* جمهوری اسلامی هم دیر یا زود باید این برنامهریزان آگنوستیک را بازنشست کند.
——————
* ضمناً اتفاقاً این دقیقاً همان رویکردی است که این حقیر در کانال دانش حیاتی پیگیر هستم: منظر فلسفی و الهیاتی به مسائل اجتماعی
@criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی
✍️ شاهد از غیب رسید: استناد خبرگزاری تسنیم به گزارش بنیاد هریتج: صهیونیست! یا نیولیبرال؟ 😐
#نقد
پیرو ارجاع بالا، با این خبر صبح از خبرگزاری تسنیم رو به رو شدم. https://www.tasnimnews.com/fa/news/1402/01/18/2876498/ « بهبود ۱ پله ای رتبه ایران در رده بندی جهانی آزادی اقتصادی»
خبرگزاری تسنیم با تیتر کردن این نکته، قاعدتاً قصدی جز توصیف مثبت از وضعیت ایران در سال اخیر با توجه به این شاخص نداشته است.
⁉️ اما مشکل کجا است؟ مرجع این ردهبندی «جهانی» بنیاد هریتج است! هریتج یک بنیاد دستراستی امریکایی است که از لحاظ ایدئولوژی #نیولیبرال است. باید دقت کرد اصولاً گفتمان جهانی که حول و حوش «آزادی اقتصاد»، «#بازار_آزاد» و «#تجارت_آزاد» شکل گرفته است گفتمانی انگلیسی و امریکایی و ذینفعان و مبلغین اصلی آن شرکتها و مؤسسات مالی بزرگ غرب خصوصاً فرانسه و انگلیس و امریکا هستند چرا که آزادی تجارت برای آنها یعنی دسترسی به بازارها و منابع بیشتر؛ و بازار آزاد برای آنها یعنی مالیات کمتر و دستمزد کمتر به نیروی کار و هزینه کمتر برای رعایت استانداردهای محیط زیست؛ و همگی اینها یعنی سود بیشتر برای این شرکتها! پس دقت کنید چه طور گفتمان آزادی بازار و تجارت مستقیماً ترجمه میشود به سود بیشتر برای شرکتهای بزرگ و ضرر بیشتر برای اکثریت مردم دنیا و محیط زیست! حالا آیا رسیدن به این «آزادی» افتخار دارد؟
🗽دقت کنید تقریباً تمام کودتاهایی که امریکا در دنیا انجام داده است یا تحت عنوان دفاع از دموکراسی بوده یا دفاع از بازار آزاد از جمله کودتای ۲۸ مرداد در کشور ما! بله! ملی شدن #صنعت_نفت در ایران اقدامی علیه بازار آزاد بود! به هر حال شما زدید داراییهای شرکت نفت ایران و انگلیس (بریتیش پترولیوم امروز) را مصادره کردید! پس طبق منطق بنیاد هریتج که مورد وثوق تسنیم است کودتای ۲۸ مرداد در دفاع از «آزادی اقتصادی» کار درستی بوده است!
💡لذا باید دقت کنیم کل گفتمان «آزادی» در اقتصاد مدرن یک گفتمان استعماری است. آیا این حرف به این معنی است که ما با هر نوع آزادی در اقتصاد یا زندگی مخالفیم یا طرفدار اقتصاد کمونیستی یا هر نوع اقتصاد دولتی هستیم؟ قطعاً خیر! نکته این هست که مفهوم آزادی در غرب مدرن از آغاز تا بدین روز ذیل ایدئولوژی #لیبرالیسم و #نیولیبرالیسم مطرح شده است و این فهم و کاربرد از آزادی فقط در راستای منافع شرکتهای بزرگ غربی است که بانی اصلی استعمار و بردهداری و ذینفع اصلی نظام اقتصادی نابرابر جهانی هستند.
💭 حالا یاد آورید فقر شناختی که در مقاله گذشته در بالا قبلاً توضیح دادم که دامنگیر عمده جریان انقلابی ما بوده است. سپس به این عنایت کنید که خبرگزاری تسنیم در ادامه برای این که بخواهد کمی ژست «انقلابی» بودن بگیرد در ادامه مینویسد: «تحلیلگران با توجه به وابستگی بنیاد هریتج به محافل صهیونیستی گزارشهای این بنیاد را عاری از جهتگیریهای سیاسی نسبت به کشورها نمیدانند. برای مثال چین به عنوان دومین اقتصاد بزرگ دنیا در رده بندی اقتصادهای آزاد دنیا رتبهای بهتر از 154 به دست نیاورده است. نمره چین در شاخص آزادی اقتصادی هریتج در سال 2023 بالغ بر 48.3 اعلام شده است. از سوی دیگر، به رژیم صهیونیستی در شاخص آزادی اقتصادی نمره 68.9 داده شده و این رژیم در رتبه 34 جهان از این نظر قرار داده شده است.»
😐 این به قول فرنگیها disclaimer (برائتجویی) از دو جهت عجیب است! اولاً انگار که تنها دشمن ما در دنیا صهیونیستها هستند! کلاً برای من عجیب است که بخشی از قشر انقلابی ما وقتی میخواهند به هر چیزی در غرب فحش دهند برچسب «صهیونیست» به آن میزنند! مثلاً میگوییم چرا سازمان بهداشت جهانی بد است؟ میگویند صهیونیست است! با این که «صهیونیست» در عرف دنیا معنای خاصی دارد و بر هر دولت یا نهادی که با رژیم اسرائيل ارتباط دارد نمیگویند صهیونیست که در این صورت چین هم یک دولت صهیونیست است!
ادامه دارد...
@criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی
بسم الرب الجبار
#نیولیبرالیسم یعنی بزرگترین فتنهای که کشور ما را از سال ۱۳۶۸ به انحراف کشاند؛
نیولیبرالیسم یعنی مهمترین پیروزی شبکهٔ مخفی ناتوی فرهنگی در جمهوری اسلامی؛
نیولیبرالیسم یعنی موفقیت طرح ایرانکنترا و سفر مکفارلین؛
نیولیبرالیسم یعنی فتنهٔ خاموشی که سالها در فضای جهل جریان حزباللهی پیشروی کرده؛
نیولیبرالیسم یعنی فتنهای که حتی احمدینژاد که با بصیرتترین سیاستمدار ما بود از نفوذ نسبی آن مبری نبود؛
نیولیبرالیسم یعنی شیطانی که در آوردگاه رسواییاش بعد از ۳۴ سال، حتی پیاده نظام انقلاب و حتی فعالین خودخواندهٔ «جنگ شناختی» را نادانسته در طرف خود قرار میدهد؛
خلاصه نیولیبرالیسم یعنی ارباب فتنهها و پدرجد نفوذها!
پس فقط آنها که یگانه بلایی که نیولیبرالیسم بر سر کشور و انقلاب آورده را نمیشناسند (و این یعنی ۹۵ درصد جریان حزباللهی و ۹۹.۹۹ درصد کل جامعه) و از پشتپردههای امنیتی آن بیخبرند و خود مقهور آن شدهاند، میتوانند به این گزافه معتقد شوند که کسی که با این ارباب فتنهها و پدرجد نفوذها در افتاده یک نفوذی است!!! بیدار شوید #عمارهای_قلابی!
به اسم #جنگ_شناختی #جنگ_با_شناخت! نکنید!
اما درسهای درخشش علیزاده:
گفتمان مارکسیسم دوست ما است.
گفتمان سوسیالیسم دوست ما است.
دشمن ناتو دوست ما است.
علیزاده دوست ما است.
اما اسلام راهنمای نهایی ما است!
@criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی
بسم الرب الحکیم
#نقد #اقتصاد_سیاسی #نیولیبرالیسم #سرمایهداری
این ولنگاری در حجاب، تنها نتیجهٔ ظاهری از یک ولنگاری بسیار بزرگتر نظری و ساختاری در جمهوری عمدتاً امریکایی غیراسلامی ما از سال ۱۳۶۸ به این سو است.
دنیای اقتصاد قدرتمندترین روزنامه و انتشاراتی در حوزه اقتصاد است. مثل ناموسش از لیبرال سرمایه داری دفاع میکند و شریک صنایع بزرگ کشور است. عمده دانشجویان نخبه و اساتید در رشته های فنی مهندسی و اقتصاد که مهاجرت نمیکنند هم جذب همکاری با همین طبقه سرمایه دار نامسلمان چپاول گر امریکایی میشوند و شدهاند که مسبب اصلی تورم و دارای رانتهای بزرگ و بیاعتقادترین افراد به ارزشهای انقلاب ۵۷ هستند!
لذا جمهوری اسلامی در عرصه اقتصاد یک جمهوری امریکایی تمامعیار است! یک نظام سیاسی با تناقض و تعارض بنیادین در جنبههای ایدئولوژیک و دفاعی از یک سو و جنبههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی از سوی دیگر به طوری که این دو جنبه همیشه در ۳۴ سال گذشته نیز با هم درگیر تنشهای سیاسی درونی بوده اند و بخش زیادی از انرژی انقلابی اولیه را مستهلک و نابود کردهاند.
پس تعارض اصلی در نظام سیاسی کشور ما تعارض بین ساختار اقتصادی-اجتماعی-فرهنگی امریکایی و ارزش ها و نهادهای انقلابی اولیهای است که خود اغلب به ریشههای این تعارض آگاه نیستند و خودشان به طور فزاینده گرفتار استحاله یا جذب در آن ساختار امریکایی میشوند.
@criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی
بسم الرب الحکیم
#تحلیل
پیشتر نوشته بودم که هژمون شدن #نیولیبرالیسم در ایران پساجنگ، بزرگترین پیروزی #ناتوی فرهنگی علیه انقلاب اسلامی بوده است و سر منشأ انحطاط اجتماعی و فرهنگی جامعهٔ ما است که امروز به مرحلهٔ بحران رسیده است. دلیل این که از #لیبرالیسم و #نیولیبرالیسم زیاد مینویسم و فوروارد میکنم همین است.
حالا بعد از ۳۳ سال از این شکست بزرگ و بیخبری مطلق از آن، شاهد شکلگیری یک آگاهی نوپا علیه آن هستیم که شخصیتهایی چون جبرائیلی و علیزاده پیشگام آن هستند و بزرگترین نمود این رویارویی جدید در مناظرات بر سر ارز ۴۲٠٠ شکل گرفت. دلیل این که از این دو شخصیت هم زیاد مطلب میگذارم همین است. این دو فرد برای اولین بار موفق شدند ضربهٔ بزرگی به هژمونی لیبرال در ایران وارد کنند. گرچه از پیشگامی سید مجید حسینی نباید فراموش کرد.
در کلیپ بالا اشاره میشود که این رویارویی منطبق با رویارویی سنتی اصولگرا-اصلاحطلب و انقلابی-غیرانقلابی نیست و این مرزبندی را قطع میکند. این یعنی بخش قابل توجهی از جریان انقلابی حزب اللهی هم متأثر از ناتوی فرهنگی استحاله شده است، سرنوشتی که دامنگیر بخشی از نسل اول انقلاب هم شد، یعنی دانشجویان خط امامی که بعد از استحاله، جریان اصلاحات را به وجود آوردند. لذا است که، بله، اگر ریشههای این استحاله شناخته نشود، تهدید استحالهٔ نسلهای جدید انقلابی هم وجود دارد.
لذا بازخوانی کارنامه سیاستگذاری اقتصادی نیولیبرال در ایران پساجنگ مهمترین تکلیف امروز ما است. کتاب «اقتصاد ایران در دوران تعدیل ساختاری» از فرشاد مؤمنی یک شروع خوب است.
@criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی
بسم الله المقسط
افزایش سود خالص شرکت های سیمان زیرمجموعه شستا از سال ۱۳۹۷ تا ۱۳۹۹
از حداقل ۴۶ درصد (فقط یک مورد) تا بیش از ۱٠٠٠ درصد! میانگین ۳۹۹ درصد! یعنی سالی ۲٠٠ درصد!
شرکتهای معدنی کلا در ایران یک کار دارن میکنن: دزدی
روش دزدی: گرانفروشی/قیمتگذاری جهانی
نتیجهٔ دزدی: تحمیل ۶ سال تورم ۵٠ درصدی به اکثریت جامعه
ایدئولوژی دزدها: #نیولیبرالیسم
همدستان دزدی: دانشکدههای اقتصاد و صنعت و معدن
بیشترین ذینفعان این دزدی:
در دولت روحانی اصلاح طلبان مرتبط با این شرکتها
در دولت رئیسی اصلاحطلبان و اصولگرایان مرتبط با این شرکتها
@criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی
بسم الرب الخبیر
#تحلیل #نیولیبرالیسم
نیولیبرالها نسخه حذف یارانه میپیچیند برای دولت!
بعد در روزنامههایشان نتایج حذف یارانه را به گردن دولت میاندازند!
بعد میگویند مشکل از برجام است دور بعد به ما رأی دهید تا این دفعه خودمان کشور را با اربابانمان در قطب سرمایهداری دنیا یعنی امریکا با هم چپاول کنیم!
لیبرال #سرمایهداری همیشه از این فریبکاری استفاده میکند. دولت را بازیچه خود میکند و از آن سوءاستفاده میکند و سپس اگر دولت بخواهد متعرض منافع آنها شود به دولت فحش میدهد! اسم این را هم با تمام خباثت میگذارد حمایت از #آزادی!
از آنجایی که بصیرت سیاسی میگوید هر سیاستی که با این اصرار و اجماع در حضور یک #اولیگارشی در کشور اجرا میشود باید ریشه در منافع همان اولیگارشی داشته باشد باید نحوه انتفاع اولیگارشی مزبور را از این سیاست شناسایی کرد. یک توضیحی که بنده شنیدم این است:
وقتی دولت موظف بود که ارز ۴۲۰۰ را برای کالاهای اساسی تأمین کند، بر اولیگارشی صادرکننده قاعدتاً باید فشار می آورد تا ارز صادراتی خود را به قیمت مذکور به دولت بفروشند. اولیگارشی اما دوست ندارد ارز خود را با قیمت مزبور به دولت بدهد بلکه میخواهد در بازار #آزاد به قیمت بالا ارز را بفروشد. پس هزار و یک بهانه جور میکند تا دولت را متقاعد کند که یارانه ارزی چیز بدی است! لذا انواع و اقسام توجیهات اثبات نشده میآورد که آقا کالای یارانهای دارد قاچاق میشود. یا دو نرخی باعث رانت است و ... که بر فرض هم این حرفهای اثبات نشده درست باشد راهش نظارت بیشتر و مؤثر است نه گران کردن ارز!
به همین راحتی با استدلالهای پوچ و فقط با تکیه به نفوذی که با قدرت فائقه مالی خود در ارکان جامعه (رسانه و دانشگاه و دولت) به دست آوردند، کل کشور را برای اجرای یک سیاست فاسد و ظالمانه بسیج میکنند!
لیبرال سرمایهداری دقیقاً همینگونه هژمونی خود را حفظ کرده است اگر نه برای یک انسان مطلع از نظریه و تاریخ لیبرال سرمایهداری، بطلان این ایدئولوژی از اوضح واضحات است. لذا شکست #کمونیسم هم نه به دلیل حقانیت سرمایهداری بود و نه بطلان کمونیسم (که باطل بود البته) بلکه به خاطر سابقه سرمایهداری در رشد اقتصادی و صنعتی با تکیه بر سه قرن چپاول دنیا بود! جنایاتی هم که لیبرال سرمایهداری کرده بود دهها برابر استالینیسم بود!
بصیرتی که اقتصاد سیاسی و سوسیالیستها هم به ما دادند همین است: هر سیاستی ذینفع دارد و اگر شما به ذینفعان احتمالی سیاستها توجه نکنید کلاه سرتان میرود!
در اسلام هم از مجموع روایات به دست میآید که به اهالی ثروت باید بدبین بود مگر این که مؤمن باشند و ثروتشان با رعایت تمام احکام شرعی و اخلاقی کسب و خرج شود که از جمله یعنی مازاد ثروت خود را هم خرج نیازمندان کنند نه ولخرجی. گفته شده که مال فتنه است. بدترین نقطه زمین بازارها است. مرفهین (مترفین) اغلب همیشه با انبیاء مخالفت میکردند. شیطان سوگند خورده امت محمد صلوة الله علیه را از طریق مال منحرف کند! مستضعفین وارث زمینند نه ثروتمندان!
خلاصه اسلام به دنیا و مال بدبین است مگر با شرایط جدی آن که از هر ده ثروتمند یکی هم نمیتواند همه آنها را احراز کند. اما لیبرال سرمایهداری مال را تقدیس میکند و دولت را هم خوار و خفیف میکند تا مزاحم اهل ثروت نشود!
@criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی
✍️ لیبرالیسم هنوز خون میدهد! ☠️
یک نمونه از رسوبات اندیشه اقتصادی لیبرال و نیولیبرال را در ذهن سیاسیون لیبرال ببینید!
سیاستگذاری واقعی و علمی آن فجایعی است که در سال ۹۶ و ۹۸ و ۱۴۰۱ اتفاق افتاد و باعث ناامنی و کشتار مردم و ضربه مهلک به سرمایه اجتماعی و تخریب آبروی نظام و تورم خردکننده بر طبقات پایین جامعه شده است! اینها همه نمونه سیاستگذاری واقعی و علمی از نظر #لیبرالیسم و #نیولیبرالیسم است!
البته این نگاه اصلاً عجیب نیست. سیاستهای مختلف آزاد سازی در دهههای اخیر در دهها کشور این فجایع را به بار آورده است از جمله در خود امریکا! آنچه دردآور است این است که به رغم این کارنامه سیاه و وقیح و بیرحمانه، سیاستهای اقتصادی لیبرالی در کشور ما ادامه مییابد و طرفدار دارد و بخشی از هژمونی دانشگاهی غالب است!
خلاصه لیبرالیسم هنوز هم خون میخواهد!
#لیبرالیسم_خونخوار
@criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی
بسم الله الرحمن الرحیم و مبروک لکم المیلاد لرسول رب العالمین (ص)
✍ وعده سلسله مقالات «شبکه نفوذ»
این مطلب از آقای جبرائیلی عزمی در من ایجاد کرد تا سلسله مطالبی را که مدتها در نظر داشتم در این کانال به تفصیل بنویسم را آغاز کنم. در شامگاه این روز فرخنده با توسل به وجود نورانی پیامبر حکمت و رحمت (ص) و فرزندشان امام صادق (ع) سلسله مقالاتی را آغاز خواهم کرد تا از بزرگترین و فاسدترین و منظومترین کید و خدعه شیطان بزرگ در مملکتی که شاهد طلیعه انقلاب مهدوی عج بود پرده بردارم.
«شبکه نفوذی» که آقای جبرائيلی احتمالاً بدون علم تفصیلی به سابقه و ابعاد آن، وجودش را حس کرده و سالها است بدون تفصیل و توضیح همین طور بر سر زبانهای انقلابیون میگردد دقیقاً موضوع مقالات آتی من خواهد بود.
این شبکه و ابعاد و عملیاتهای استراتژیک آن را که ۴۴ سال بلکه بیشتر در کشور ما فعال است معرفی خواهم کرد. فعلاً خلاصه میگویم: این «شبکه» در ایرانِ پسا انقلاب در عرصه اقتصاد و فرهنگ و تا حد زیادی در دیپلماسی تقریباً به تمام اهداف خود رسیده است و منجر به استحاله جامعه و اغلب مسؤولین ما شده است. خواهم گفت نفوذ عوامل این شبکه گاه تا بیت رهبری هم راه پیدا کرده بوده است و البته بیان این نکته نه برای تقدیح رهبری بلکه برای تبرئه ایشان و بصیرت به عمق خطر و اهمیت این شبکه و حساسیت بیشتر به عوامل متظاهر آن است. تا آغاز مقالات از هشتگهای انتهایی میتوانید ماهیت کلی پدیده مورد نظر را حدس بزنید گرچه تمام اهمیت این موضوع در تفصیل و جزئیاتش است نه در کلیات.
با توکل به خدا
#ناتو #ناتوی_فرهنگی #نیولیبرالیسم #شبکه_مخفی_ناتو
@criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی
✍️ رائفیپور، آخرین و غیرآخرین قربانی هژمونی لیبرال ایران پساجنگ و یک تبیین اجمالی از مناظره سوسیالیسم-لیبرالیسم
#نقد
با اطلاع خوبی که از مناظره بین سوسیالیستها و لیبرالها دارم و نقایصی که در ادله مشهور دو طرف هست، کاملاً پیشبینی میکردم که افرادی که از یک منظر هر ایدئولوژی را مطالعه کنند به همان طرف متمایل میشوند. اما چرا در ایران، مذهبی یا غیرمذهبی، همه اغلب به سمت لیبرالیسم متمایل میشوند؟ چون لیبرالیسم هژمونی ساختاری (اعم از دانشگاهی و رسانهای و سیاسی) در کشور دارد و لذا عجیب نیست که یک عوامی چون آقای رائفیپور که مطالعه تفصیلی در این دو ایدئولوژی و تاریخ آنها نداشته راحت تحت تأثیر هژمونی یکطرفه لیبرالی با استدلالهای ظاهرفریب اما ناقص آنها قرار بگیرد و حرفهای آنها را بپذیرد و تکرار کند! معتقدم از ناحیه خلأ فهم نظری و تاریخی کافی از مناظره سوسیالیسم-لیبرالیسم، بزرگترین ضربه را بعد از جنگ خوردیم! سخن کامل در این باره خارج از مجال یک پست اجتماعی است، اما ناگزیر نکاتی عرض میکنم. به راستی راز شکست سوسیالیسم در شوروی چیست؟ آیا حق با لیبرالها است؟
پاسخ اجمالی این است که شکست سوسیالیسم در شوروی بیش از این که ریشه در نقایص کمونیسم داشته باشد، ریشه در وضعیت تاریخی روسیه داشت. روسیه مثل تمام کشورهای جنوب و شرق، از توسعه صنعتی استعمار-پایه غرب عقب افتاده بود. لذا در شرایط رقابت با امپریالیسم غرب باید توسعه شتابان را هم برای جبران فاصله صنعتی با غرب و هم رسیدن به قدرت نظامی برای دفع تهدید نظامی غرب را اجرا میکرد. این مستلزم اعمال فشار کاری زیاد بر مردم شوروی بود. این فشار مضاعف برای جبران عقبماندگی صنعتی تاریخی خود منجر به کاستن از بخش کشاورزی و در نتیجه گسترش فقر غذایی و حتی مرگومیر در اثر قحطی در شوروی و همچنین پایین بودن دستمزدها شد.
نتیجه این تبیین کوتاه این است که سیاستهای توسعه شتابان رابطه ضروری با سوسیالیسم ندارد. غرب نیز برای رسیدن به توسعه شتابان باعث مرگ و میر و فلاکت وسیع میلیونها انسان در سراسر زمین شد و دقیقاً راز «موفقیت» مادی غرب همین جا است. غرب از این مزیت برخوردار بودن که هزینه انسانی مهیب توسعه صنعتی شتابان خود را بین گردههای کارگران سرزمین خود و بردگان و مردم مفلوک کشورهای مستعمره تقسیم کند! آنچه باعث پیشدستی غرب در توسعه صنعتی شد در حقیقت همین پیشدستی آنها در استعمار و بردهداری از دیگر کشورها بود، نه انقلاب علمی یا هوش بیشتر یا حتی انقلاب صنعتی یا هر توصیف متملقانه دیگر! چون بدون در نظر گرفتن عامل استعمار و صرفا با استناد به چند سال اختراع زودتر یک اسلحه یا ماشین بخار نمیتوان فاصله مهیب بین غرب و بقیه دنیا را توضیح داد! شاهد بیشتر برای این که توسعه شتابان و نه ایدئولوژی سوسیالیستی باعث ناکامی شوروی شد این بود که در کشورهای غیرکمونیستی و حتی متحد امریکا، مثل ایران در دوره شاهِ (نا)پهلوی هم سیاستهای توسعه شتابان منجر به تبعات اجتماعی وخیمی شد!
پس در شرایطی که هم توسعه صنعتی غرب و هم سیاستهای توسعهای در کشورهای جهان سومی متحد غرب تبعات انسانی وخیمی از جمله گسترش فقر داشته، مساوی گرفتن سوسیالیسم با توزیع فقر یک مغالطه لیبرالی از جانب وحشیترین نمایندگان سیاسی لیبرال سرمایهداری در غرب یعنی زوج سیاه تاچر-ریگان برای حیثیتآفرینی برای جنایتکارترین ایدئولوژی تاریخ بشر یعنی لیبرالیسم بود! این اشقیاء آن قدر وقیح بودند که انکار میکردند که ۵۰ سال حاکمیت سیاستهای سوسیالیستی روزولت بود که در خود امریکا رفاه عمومی ایجاد کرد اگر نه سرمایهداری لسه فر خود مردم امریکا را نیز به فلاکت انداخته بود که اوج آن رکود بزرگ سال ۱۹۲۹ و دهه ۱۹۳۰ بود!
این طوری لیبرال سرمایهداری، مواهب ناشی از سوسیالیسم را نیز به پای ایدئولوژی منحوس خودش سند زد تا زمینه را از دهه ۱۹۸٠ برای یک دور جدید از چپاول راحتتر و آزادتر مردم خود امریکا و دنیا فراهم کند! پستی یک ایدئولوژی از این بیشتر نمیشود که حتی موفقیتهای رقیبش را با فریبکاری به خودش نسبت دهد!
بعد از تبیین این نکته تاریخی، در خصوص نقایص زیربناهای فلسفی لیبرالیسم و سوسیالیسم نیز میتوان سخن گفت اما تردیدی نیست در سطح روبنایی سوسیالیسم با قطع نظر از مبانی الحادی غیرضروری آن، یک آرمان شریف است که از نظر من در شکل کلی همان آرمان امتگرایی انبیاء الهی است و کسانی که چشم بسته به سوسیالیسم فحش میدهند در حقیقت ناخواسته دارند به آرمان امتگرایی انبیاء توهین میکنند! پس زنده باد سوسیالیسم: آرمان انبیاء!
#بیسوادی #استحمار_نیولیبرال #نیولیبرالیسم #تاریخ #سوسیالیسم #هژمونی
@criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی
✍ تکرار سیکل انقلابی سابق و اصولگرای لاحق: این بار برای آقای رئیسی ۱
#نقد #مقاله
بله!
حالا با محقق نشدن آرمانهای انقلابی، آقای رئیسی هم که انقلابی بود را میگویند اصولگرا است و این یک سیکل تکراری در حیات سیاسی جریان انقلابی است!
این بزرگواران باید ملاحظه فرمایند که یک زمانی جریان حزباللهی منتقدِ سیاسیونِ مشهور به «خط امام» که شامل آقای هاشمی رفسنجانی هم میشد، اصطلاح «اصولگرایی» را برای تمایز خود مطرح کرد تا بگوید با جریان آقای هاشمی تفاوت دارد. ادعا این بود که باید به «اصول» انقلاب و امام خمینی برگردیم!
بعد که بخشی از جریان اصولگرا با ورود به قدرت کارنامه مطلوبی از خودش نشان نداد، حالا «اصولگرایی» که روزگاری برای بیان آرمانهای امام و انقلاب به جای اصطلاح فینفسه گویای «خط امام» نشسته بود، خود تبدیل شد به نماد سوءاستفاده از آرمانها یا جناحزدگی یا محافظه کاری و سرنوشتی مشابه اصطلاح «خط امام» پیدا کرد.
حالا جریان معتقد به اصول انقلاب دنبال اصطلاح جدیدی میگشت و این بار گویاترین واژه یعنی «انقلابی» را برای خودش برگزید و آقای رئیسی در انتخابات نامزد جریان «انقلابی» شد.
البته جریان انقلابی چون نمیتواند از اصطلاح بسیار گویا و شایان «انقلابی» عبور کند، احتمالا این برچسب را از آقای رئیسی پس خواهد گرفت و البته برای جامعه باید توضیح دهد که چه طور انقلابی سابق همیشه بعد از به قدرت رسیدن تبدیل به اصولگرای اسبق میشود، سرنوشتی که پیشتر برای آقای احمدینژاد و قالیباف نیز رقمخورده است!
پاسخهای کلیشهای مانند این که انقلاب دارد خالصسازی میشود یا ما با کسی عقد اخوت نبستهایم مدتهاست قدرت تبیینی خود را از دست دادند.
بنده پاسخ این مسئله را غفلت تاریخی انقلابیون از «اقتصاد سیاسی» میدانم.
جریان انقلابی اغلب کلا از این مسئله غافل است که ساخت اقتصادی کشور تعیینکنندگی زیادی بر سیاستهای دولتها دارد و دولتها در حقیقت اسیر ساخت اقتصادی و بازیگران قدرتمند آن هستند. دولتها میآیند و میروند اما ساخت اقتصادی به دلیل ثبات بازیگران اقتصادی و استحکام موقعیت آنها ثابت است. این بازیگران همیشه منافع خود را به سیاسیون تحمیل میکنند و این معنای کلیدی «#اقتصاد_سیاسی» است: منافع بازیگران اقتصادی مهمترین عامل در تعیین و جهتدهی به سیاستها است!
سخن از گروههایی چون بانکهای خصوصی، سلاطین واردات در اتاق بازرگانی، اولیگارشی خام فروش، اولیگارشی املاک و غیرهم است! اینها حاکمین حقیقی این کشور هستند!
لذا هیچ جریان سیاسی که فهم انتقادی از ساخت اقتصاد سیاسی و برنامه و شهامت اصلاح آن را نداشته باشد نمی تواند تغییر در اوضاع اقتصادی کشور ایجاد کند.
انحراف و همزمان غفلت بزرگی که #نیولیبرالیسم در کشور ایجاد کرده همین است. این غفلت نیولیبرالی دامنگیر جریان انقلابی نیز شده است!
جریان انقلابی نسبت به چالش اقتصاد سیاسی یا واقف نیست یا آن را در حد مبارزه با «مفاسد اقتصادی» میفهمد و نسبت به گفتمانهای نظری و روندهای قانونی که مسبب معضلات اقتصادی و اجتماعی است اشراف ندارد و مسئله اصلاحات در یک ساختار اقتصادی که در بنیان خود با رانت و فساد و سوداگری عجین بوده است را ساده میانگارد.
جریان انقلابی اغلب پنداشته که (به قول شیخ حسن روحانی) «با یک مشت شعار» و «مدیریت جهادی» که در عمل مابهازایی بیش از صرف پرکاری و دوندگی اجرایی ندارد میتواند انقلاب را احیا و مملکت را اصلاح کند.
@criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی
ببینید سیاست اقتصادی در ایران چه وضعی دارد که همه دولتها را این طور به فضاحت توجیهات سخیف میاندازد و ملت را به مرحله انفجار و خشم!
ضربهای که شیطان #نیولیبرالیسم به اقتصاد و آبروی جمهوری اسلامی زد نتانیاهو و بن سلمان نزده است!
این #استعمار_نو است که جمهوری اسلامی را به این فضاحت رسانده اما متأسفانه شناختی از استعمار نو که از طریق سیاستهای اقتصادی نیولیبرالی اتفاق میافتد در کشور وجود ندارد بلکه جریان اصلی (شبه)علم اقتصاد در این کشور خودش عامل این استعمار نو است!
نیولیبرالیسم میگوید بازار ارز را آزاد بذار و تعیین قیمت را هم به همین بازار بسپر. نتیجه داشتن بازار آزاد ارز هم خصوصاً در شرایط تنش دائم سیاسی و عدم رونق اقتصادی و حضور وسیع دلالان و ارز داران ذینفع در گرانی دلار همین است: جهش دائمی دلار. ملتهای زیادی با این سیاست به خاک سیاه نشستند ولی جریان اصلی اقتصاد در این کشور هرگز حذف بازار آزار ارز و پیمانسپاری ارزی را به دولت توصیه نمیکند که هیچ بلکه به شدت از این کارها نهی میکند. چرا؟ چون این سیاست «کمونیستی» است!
این چنین ترس از لولوی «کمونیسم» (ایدئولوژی که درست نمیشناسنش) باعث شده کشور را به سمت فلاکت اقتصادی محض ببرند و بعد مدعی باشند کمونیسم باعث فلاکت جامعه است! بعد سنگ کره جنوبی را به سینه میزنند که با سیاستهای «کمونیستی» سنگ بنای پیشرفتش گذاشته شد!
@criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی
انا لله و انا الیه راجعون
وضع اقتصاد امروز برای ما یک تهدید امنیت ملی است!
وجود بازار آزاد ارز و طلا یک تهدید امنیت ملی است.
سالی چند میلیارد دلار قاچاق و خروج سرمایه یک تهدید امنیت ملی است!
ذینفع شدن بازیگران کلان اقتصادی در جهش نرخ دلار و طلا یک تهدید امنیت ملی است!
دلاری شدن اقتصاد یک تهدید امنیت ملی است!
تبدیل شدن ایران به بهشت دلالها و سوداگرها یک تهدید امنیت ملی است!
خلاصه #نیولیبرالیسم یک تهدید امنیت ملی است!
و همه اینها در ملتهبترین شرایط منطقهای است!
هر چه زودتر ممنوعیت معاملات ارز و طلا و خروج سرمایه و اجرای پیمانسپاری ارزی باید در دستور کار قرار گیرد و با متخلفین به شدیدترین شکل برخورد شود!
کمپین این مطالبه از دولت باید راه بیفتد! بسم الله!
فرهنگ سوداگری که همراه ورود #نیولیبرالیسم به جان این مملکت انداخته شد دقیقاً مثل خود مبدأ جهنمی آن در غرب، در حال نابودی معنویت و اخلاق و دین و دنیای ما است!
مسئله فراتر از این دولت و آن فرد است! هر چه زودتر باید آگاه شد و قیام کرد: قیام علیه فلسفه و اخلاق و سیاست نیولیبرالی!
شیطان #نیولیبرالیسم مترصد موج جدیدی از چپاول ملت با گرانسازی دلار است! این شیطان با همکاری عواملش (اقتصاددانان!) بارها و بارها این کار را به نفع چپاولگرانی که اسمشان شرکتهای صادراتی است کرده است! این شیطان دستبردار نیست تا این کشور را از هم بپاشاند! گوشت و لبنیات و میوه را مدتهاست از سفره دهکهای پایین جامعه حذف کرده است! حالا رسماً به دنبال تحمیل قحطی به دهکهای پایین است! شیطان در غزه با بمب و حصار مردم را قحطی میدهد، در ایران با گرانسازی دائمی دلار در اقتصادی که اسیر دلار شده است!
بسم الرب الحکیم الواسع!
✍️ در دفاع از دیدار دکتر جلیلی با مارکسیتهای ایرانی /۱
#فلسفه_سیاسی #حکمرانی #مارکسیسم #نیولیبرالیسم
شخصیت متأله-کارشناس ممتاز دکتر جلیلی که پیشتر تبیین کردم امروز از هر سو مورد حمله است: از سوی لیبرالها و از سوی حزباللهیهای طیف قالبیاف! بر خود فرض میدانم که از این شخصیت ممتاز در برابر حملات دفاع کنم همانطور که برای تبیین شایستگیهای ویژة احمدینژاد احساس وظیفه کردم! متأسفانه فقر و ضیق معرفتی شایع در جریان حزبالله باعث میشود که هم خودشان قدرت تعامل با دگراندیشان همگرا را نداشته باشند و بدتر این که با هر کسی که در این مسیر حتی از موضع معرفتی فعال و وفاداری اعتقادی حرکت میکند بدترین برخوردها را میکنند.
آقای جلیلی اخیراً دیداری آنلاین با جمعی از فعالین ایرانی خارج از کشور داشتند. بنده تمام شرکتکنندگان آن را نمیشناسم اما با شناخت اجمالی که دارم در مجموع حرکت مثبتی بوده است.
حالا برخی دوره افتادهاند که برخی از اینها مارکسیت هستند و بعد اینها را دارند سعی میکنند بچسبانند به مجاهدین خلق!
پیشتر در یک مطلب تفصیلی توضیح دادم که عملکرد تروریتسی مجاهدین خلق در ایران که به شکلگیری فضای چپستیزی و غلبه نیولیبرالیسم در ایران کم کرده بنا به قرائن مهمی احتمالاً یک دسیسة امنیتی-شناختی از طرف خود امریکا بوده است! پس درس اول این است که ما از چپستیزی و مارکسیستستیزی خیری ندیدیم بلکه ضرر کردیم! نکتة دوم این که عملکرد مجاهدین خلق از سال ۱۳۶۰ هیچ نسبتی با ایدئولوژی چپ ندارد! با گروهی طرف بودیم که علیه یک انقلاب ضدامریکایی و ضدسرمایهداری قیام مسلحانه کرد؛ با صدامی که همان زمان مورد حمایت غرب هم بود همکاری کرد، و بعداً به شکل علنی تحت حفاظت امریکا و دولتهای غربی آن هم جریانهای نومحافظهکار مارکسیست-ستیز و رژیم سعودی قرار گرفت! خلاصه تمام اقدامات مجاهدین خلق از سال ۱۳۶۰ بدین سو کاملاً متضاد با ایدئولوژی مارکسیستی و چپ است! این را هر آدمی با کمترین دانش تاریخی و نظری باید بفهمد! حالا کدام احمقی میآید میگوید که اگر کسی مارکسیست است پیشفرض باید بگیریم ضدانقلاب است؟!! مارکسیسم ذاتاً با ایدئولوژی انقلابی ما همگرایی دارد! ما فقط با زیرشاخههای فمینیستی و گرایشات الحادی احتمالی مارکسیستها تعارض داریم اما اغلب مارکسیستهایی که امروز از ایران دفاع میکنند گرایشات فمینیستی رادیکال یا گرایشات الحادی صریح یا شناختهشده ندارند. فردی مثل علی علیزاده رسماً میگوید به اسلام شیعی اعتقاد دارد گرچه خودش مذهبی نیست!
@criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی
بفرمایید: از دو سال پیش از نفوذ #نیولیبرالیسم به قلب جبهه انقلاب سخن میگفتم و این نمونه نمیتوانست از این سمبلیکتر باشد: پسر منبریِ معروف و محبوب انقلابیها و سخنران سابق بیت رهبری میگوید علت قتلعام معدنکارها اهمال کارفرمای بیوجدان در اجرای امنیت محیط کار نیست، بلکه تعیین نرخ دولتی برای محصولات معدنی است؛ نرخی که سالها به دلار پگ شده و پابهپای افزایش دلار بالا رفته وطبقه معدنکار را به الاف و الوف رسانده اما هنوز هم کم بوده و باید دولت اجازه افزایش بیشتر آنرا دهد آنهم در شرایطی که دستمزد کار هم در ایران بسیار پایین است!
بگذریم که اگر این دروغ راست هم بود کارفرما باید کار را تعطیل میکرد نه این که جان کارگران را تبدیل به ریسک سرمایهگذاری کند!!!
به اصلاحطلبان میگفتیم لیبرال و گرفتار التقاط فکری هستند اما وقتی این بحران فکری به فرزند منبری انقلابی معروف رسیده باید چه بگوییم!
آقا انقلاب را به نیولیبرالیسم باختیم و علی الاسلام سلام تا ظهور پسر فاطمه عج!
@criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی