eitaa logo
دانش حیاتی
360 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
530 ویدیو
9 فایل
کانالی برای نخبگان: مطالب حیاتی با رویکرد بین-رشته‌ای: فلسفه، الهیات، سیاست و اقتصاد. هشتگ #مقاله، #تحلیل و #نقد برای مطالب خودم: https://eitaa.com/criticalknowledge/460 @mshessami87 تماس نامزد دکتری فلسفه اسلامی و محقق #سیاست و #اقتصاد و #رسانه و #تمدن
مشاهده در ایتا
دانلود
دانش حیاتی
🔸رد پای دشمنان ایران به وضوح مشخص است. 🔹از صندوق بین المللی پول و نسخه هایش برای نابودی زندگی معیشت
به نام ذات احدی که گوهر عدل است ✍ چپاول ایران و دولت به دست شرکت‌های شبه‌دولتی! ⚠️در این کلیپ از مصاحبه دکتر جبرائیلی با برنامه جدال، با حقایق دردناکی رو به رو می‌شوید. 🔹به یاد می‌آورید که در دوره دولت قبل در اوج جنگ اقتصادی دولت ترامپ علیه ایران،‌ بلوایی رسانه‌ای بر سر بودجه نهادهای حوزوی برپا شد که چرا در شرایط تحریم بخش زیادی از بودجه کشور به وسیله این نهادها «بلعیده می‌شود». شکی نیست که تمام دریافت‌کنندگان بیت‌المال باید پاسخگو باشند، اما آمارهای آن دوره تا کنون نشان می‌دهد که سهم کل نهادهای حوزوی از بودجه کشور کمتر و اغلب بسیار کمتر از یک درصد بودجه یا ۶ همت (هزار میلیارد تومان) بوده است! 🔹همزمان،‌ در حالی که همه در سال ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ در مجموع فقط ۱۴ همت (هزار میلیارد تومان) به طور خالص سود و مالیات به دولت پرداخت کردند، نمودار آقای جبرائیلی فقط برای یکی از شرکت‌های پتروشیمی طی دو دوره ۹ ماه در این دو سال، بیش از ۳۵ همت سود خالص نشان می‌دهد: نزدیک به ۱۰ همت برای سال ۱۴۰۰ و بیش از ۲۵ همت برای سال ۱۴۰۱! نکته جالب این که همین شرکت‌ها در دو سال مذکور از دولت در مجموع ۶۸ همت کمک دریافت کرده‌اند! 📚 منابع: https://www.irna.ir/news/84159187 https://www.irna.ir/news/84582777 🔹اما افزایش ۲.۵ برابری سود خالص یک شرکت دولتی در عرض این ۱ سال چه دلیلی می‌تواند داشته باشد؟ پاسخ شهودی جهش قیمت است. این شرکت‌ها به دلیل افزایش قیمت دلار با صادرات محصولات خام و نیمه‌خام به درآمدهای هنگفتی می‌رسند، در حالی که بقیه جامعه تحت فشار تورمی دلار قرار می‌گیرند. آن‌ها همچنین محصولات نیمه‌خام خود را به قیمت دلاری به تولیدکنندگان داخلی می‌فروشند که باعث تورم قیمت‌های کالاهای نهایی می‌شود. خلاصه چیزی که شاهد هستیم چپاول سازمان‌یافته کشور و دولت به وسیله شرکت‌های شبه‌دولتی است! 🔹در مصاحبه بالا واقعیت دردناک دیگری نیز بیان شد. در شرایط جنگ اقتصادی امریکا، () که تحت سلطه طبقه حاکمه امریکا است در اصلاحات بودجه‌ای ایران نقش تعیین‌کننده‌ای ایفاء می‌کند که برای کسانی که با سابقه این نهاد استعماری آشنا هستند، نقشی آشنا است: حذف یارانه‌های عمومی برای مردم و افزایش قیمت دلار! نتیجه حذف یارانه سوخت، شورش‌های آبان ۹۸ بود با تبعات دومینو‌وار وخیمش برای ایران از تخریب پایگاه اجتماعی نظام تا ترور سردار سلیمانی و سقوط هواپیمای اوکراینی. از این جهت، شورش‌های آبان ۹۸ را که نظیرش در ۴۰ سال گذشته در ده‌ها کشوری که از سیاست‌های ضداجتماعی IMF پیروی کردند دیده شده باید در فهرست بلند IMF Riots یا شورش‌های IMF دسته‌بندی کرد. لازم به ذکر است IMF از حیث ایدئولوژیک ملتزم به و سهام‌داران اصلی آن هستند! 🔹طبق توضیحات دکتر جبرائیلی،‌ افزایش قیمت بنزین نهایتاً نقشی در کاهش کسری بودجه دولت نیز نداشت بلکه اثر عکس داشت! ↩️ نتیجه: بزرگ‌ترین بازنده سیاست‌های نیولیبرالی امریکایی در ایران (حذف یارانه و افزایش دلار و خصوصی‌سازی‌ها) دولت و مردم هستند و بزرگ‌ترین برنده‌ی آن‌ها شرکت‌های شبه‌دولتی. 🔹طبق گواهی دکتر جبرائیلی و شناخت اجمالی حقیر، صاحبان و سهام‌داران شرکت‌های شبه‌دولتی با این که بزرگ‌ترین برندگان اقتصادی کشور هستند، اغلب هیچ اعتقادی به نظام و ارزش‌های آن ندارند و تنها برندگان روندی هستند که در صورت استمرار می‌تواند منجر به فروپاشی نظام و کشور شود. روشن است که گرایش نظام به خصوصی‌سازی این شرکت‌های شبه‌دولتی فقط باعث حذف همان سهم اندک دریافتی دولت از محل سود سهام این شرکت‌ها می‌شود و نتیجه آن کاهش درآمد دولت و فشار بیشتر بر اقتصاد عمومی و سود بیشتر صاحبان این شرکت‌ها خواهد شد. 🔹این روند بسیار شبیه به روندی است که در دوره گورباچوف و یلتسین طی کرد که در آن طیفی از مدیران دولتی نیولیبرال که به دنبال چپاول راحت‌تر مردم روسیه بودند، با حمایت از سیاست‌های آزادسازی و خصوصی‌سازی، مقدمه فروپاشی سیاسی و اقتصادی شوروی را فراهم کردند، اما خود به اولیگارش‌های روسیه جدید تبدیل شدند! 🔹لذا باید عنایت کرد و نسخه‌ای در راستای است! امروز طبق تعریف مصطلح اولیگارشی کشورهای مهد لیبرالیسم و نیولیبرالیسم (امریکا،‌ انگلیس و فرانسه) تعریف اولیگارشی را به راحتی ارضاء می‌کنند: نظامی سیاسی که در آن حکومت در دست صاحبان ثروت و اشراف است. 🔹جریان انقلابی آگاه و بصیر باید از تبدیل شدن جمهوری اسلامی به یک نظام اولیگارشیک جلوگیری کند. برای این کار باید هژمونی نیولیبرالیسم را در سطح نظری و سیاسی شکست داد! @criticalknowledge
دانش حیاتی
دکتر نیلی می‌گوید آیا باید انسان خوبی باشیم تا اسراف نکنیم؟! یا باید قیمت آنقدر بالا باشد که برای فر
🌱بسم الرب الحکیم🌱 ✍ ملازمهٔ لیبرالیسم و آگنوستیسیسم: یک اعتراف مغتنم! 🔹یکی از مبانی معرفتی —مکتبی که صورت‌های فلسفی، حقوقی، سیاسی و اقتصادی دارد— (agnosticism) است. آگنوستیسیسم را لفظاً می‌توان به مذهب تعطیل یا نادانست‌گرایی یا ناشناخت‌گرایی ترجمه کرد (ترجمه مشهور اما غیردستوری آن «ندانم‌گرایی» است) که حال فرد یا مکتبی است که از شناخت موضوعی ابراز عجز جدی کند یا شناخت را محال بداند. از لحاظ تاریخی آگنوستیسیسم اغلب معطوف به موضوعات فلسفی و الهیاتی (وجود خدا، هدف و معنای حیات و ماهیت انسان) مطرح بوده است. ⚔ مشخصاً در طلیعهٔ عصر مدرن از قرن شانزدهم بود که قصور جریان‌های مذهبی و فکری اروپا از توافق بر سر مسائل الهیاتی —که نهایتاً سر از جنگ‌های مذهبی خانمان‌سوز نیز در آورد— باعث شیوع شکاکیت‌گرایی (skepticism) و آگنوستیسیسم در بشر اروپایی شد. 💡نکتهٔ بسیار مهم و مربوط به ما نحن فیه این هست که لیبرالیسم ناگزیر پاسخی حقوقی و سیاسی به این وضعیت تعلیق و بحران معرفتی بود. سکولاریسم که خود از شؤون لیبرالیسم بود، با اعلام لاینحل بودن اختلافات فِرق مسیحی حکم به اخراج حُکام دینی (حالا فرقه‌ای) از حکومت کرد و از جز ما یتفق علیه یعنی اعتقاد به خدا، عیسی علیه السلام و لفظ کتاب مقدس را به عنوان مذهب رسمی نپذیرفت و گرچه لیبرال‌های پروتستان مانند هم‌کیشان کاتولیک خود در دورهٔ جنگ‌های صلیبی و دورهٔ استعمارگری اسپانیا و پرتغال، از رویکرد تکفیری مسیحیت نسبت به دیگر ادیان نهایت استفاده را بردند، اما با گسترش الحاد از قرن نوزدهم، ناشناخت‌گراییِ زیربنای لیبرالیسم توسعهٔ بیشتر پیدا کرد و به خود خدا و اخلاق مسیحی گسترش یافت، چنان که لیبرالیسم تبدیل به پایگاه سیاسی همهٔ جریان‌های لامذهب، آتئیست و آگنوستیک از جمله حتی مارکسیست‌های غیرکمونیست شد! 🔹آنچنان که در خاطرم هست، تاریخ اندیشهٔ سیاسی کمبریج به ملازمهٔ لیبرالیسم با اگنوستیسیسم تصریح داشت آنجا که می‌گفت لیبرالیسم در شرایط عدم توافق جوامع بشری بر ارزش‌های بنیادی، ضامن حداقل ارزش‌های مورد اتفاق است یعنی آزادی فردی و رفاه مادی. 💡البته از نظر ما روشن است در وضعیتی که ارزش‌های الهی و دینی انکار یا مجهول شوند، اغراض دنیایی و ارزش‌های مادی در جامعه انگیزهٔ غالب خواهند شد و این وضعیت بیش از همه به نفع آن‌ها است که در شرایط هرج و مرج معرفتی و اخلاقی، می‌توانند گوی سبقت را در رقابت بی‌رحمانهٔ مادی از دیگران بربایند. طبق این تحلیل، جامعهٔ طبقاتی با تمام ضایعات و مظالمش فقط خروجی اجتماعیِ بحران معرفتی بشر مدرن است و لیبرالیسم هم توجیه‌کنندهٔ این وضعیت در سطح حقوقی، سیاسی و اقتصادی است. ↩️ لذا با توجه به توضیحات بالا، صحبت آقای مسعود نیلی، یکی از پدران در ایران، در بارهٔ عدم اولویت اخلاق در تصمیمات اقتصادی و مشخص نبودن معنای «انسان خوب»، اصلاً مایهٔ تعجب نیست و صرفاً بیانی از آگنوستیسیسمِ منطوی در تمام اَشکال لیبرالیسم است. آنچه مایهٔ تعجب و تأسف است این است که طیفی از درس‌خوانده‌های لیبرال-آگنوستیک که خودشان به حیرت و سرگردانی خودشان در مسائل فلسفی، الهیاتی و ارزشی اذعان می‌کنند سه دهه است که برای جمهوری اسلامی که دارای مبانی صریح الهیاتی و ارزشی و تحت رهبری یک عالم دینی است برنامه‌ریزی می‌کنند! 😐 📚 لذا بطلان این تصور که دانشمندان علوم اجتماعیِ آگنوستیک می‌توانند برای اسلامی برنامه‌ریزی کنند در نظر و عمل اثبات شده است. این طایفه خود بخشی از مشکل هستند نه راه‌حل. این وضعیت بدون تحول در قابل حل نیست و لازمهٔ این هم ورود فقها، الهی‌دانان و متافیزیسین‌های مسلمان به علوم اجتماعی است.* جمهوری اسلامی هم دیر یا زود باید این برنامه‌ریزان آگنوستیک را بازنشست کند. —————— * ضمناً اتفاقاً این دقیقاً همان رویکردی است که این حقیر در کانال دانش حیاتی پیگیر هستم: منظر فلسفی و الهیاتی به مسائل اجتماعی @criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی
✍️ شاهد از غیب رسید: استناد خبرگزاری تسنیم به گزارش بنیاد هریتج: صهیونیست! یا نیولیبرال؟ 😐 پیرو ارجاع بالا، با این خبر صبح از خبرگزاری تسنیم رو به رو شدم. https://www.tasnimnews.com/fa/news/1402/01/18/2876498/ « بهبود ۱ پله ای رتبه ایران در رده بندی جهانی آزادی اقتصادی» خبرگزاری تسنیم با تیتر کردن این نکته، قاعدتاً قصدی جز توصیف مثبت از وضعیت ایران در سال اخیر با توجه به این شاخص نداشته است. ⁉️ اما مشکل کجا است؟‌ مرجع این رده‌بندی «جهانی» بنیاد هریتج است! هریتج یک بنیاد دست‌راستی امریکایی است که از لحاظ ایدئولوژی است. باید دقت کرد اصولاً گفتمان جهانی که حول و حوش «آزادی اقتصاد»،‌ «» و «» شکل گرفته است گفتمانی انگلیسی و امریکایی و ذی‌نفعان و مبلغین اصلی آن شرکت‌ها و مؤسسات مالی بزرگ غرب خصوصاً فرانسه و انگلیس و امریکا هستند چرا که آزادی تجارت برای آن‌ها یعنی دست‌رسی به بازارها و منابع بیشتر؛ و بازار آزاد برای آن‌ها یعنی مالیات کمتر و دستمزد کمتر به نیروی کار و هزینه کمتر برای رعایت استانداردهای محیط زیست؛ و همگی این‌ها یعنی سود بیشتر برای این شرکت‌ها! پس دقت کنید چه طور گفتمان آزادی بازار و تجارت مستقیماً ترجمه می‌شود به سود بیشتر برای شرکت‌های بزرگ و ضرر بیشتر برای اکثریت مردم دنیا و محیط زیست! حالا آیا رسیدن به این «آزادی» افتخار دارد؟ 🗽دقت کنید تقریباً تمام کودتاهایی که امریکا در دنیا انجام داده است یا تحت عنوان دفاع از دموکراسی بوده یا دفاع از بازار آزاد از جمله کودتای ۲۸ مرداد در کشور ما! بله! ملی شدن در ایران اقدامی علیه بازار آزاد بود! به هر حال شما زدید دارایی‌های شرکت نفت ایران و انگلیس (بریتیش پترولیوم امروز) را مصادره کردید! پس طبق منطق بنیاد هریتج که مورد وثوق تسنیم است کودتای ۲۸ مرداد در دفاع از «آزادی اقتصادی»‌ کار درستی بوده است! 💡لذا باید دقت کنیم کل گفتمان «آزادی» در اقتصاد مدرن یک گفتمان استعماری است. آیا این حرف به این معنی است که ما با هر نوع آزادی در اقتصاد یا زندگی مخالفیم یا طرفدار اقتصاد کمونیستی یا هر نوع اقتصاد دولتی هستیم؟ قطعاً خیر! نکته این هست که مفهوم آزادی در غرب مدرن از آغاز تا بدین روز ذیل ایدئولوژی و مطرح شده است و این فهم و کاربرد از آزادی فقط در راستای منافع شرکت‌های بزرگ غربی است که بانی اصلی استعمار و برده‌داری و ذی‌نفع اصلی نظام اقتصادی نابرابر جهانی هستند. 💭 حالا یاد آورید فقر شناختی که در مقاله گذشته در بالا قبلاً توضیح دادم که دامن‌گیر عمده جریان انقلابی ما بوده است. سپس به این عنایت کنید که خبرگزاری تسنیم در ادامه برای این که بخواهد کمی ژست «انقلابی» بودن بگیرد در ادامه می‌نویسد: «تحلیلگران با توجه به وابستگی بنیاد هریتج به محافل صهیونیستی گزارش‌های این بنیاد را عاری از جهت‌گیری‌های سیاسی نسبت به کشورها نمی‌دانند. برای مثال چین به عنوان دومین اقتصاد بزرگ دنیا در رده بندی اقتصادهای آزاد دنیا رتبه‌ای بهتر از 154 به دست نیاورده است. نمره چین در شاخص آزادی اقتصادی هریتج در سال 2023 بالغ بر 48.3 اعلام شده است. از سوی دیگر، به رژیم صهیونیستی در شاخص آزادی اقتصادی نمره 68.9 داده شده و این رژیم در رتبه 34 جهان از این نظر قرار داده شده است.» 😐 این به قول فرنگی‌ها disclaimer (برائت‌جویی) از دو جهت عجیب است! اولاً انگار که تنها دشمن ما در دنیا صهیونیست‌ها هستند! کلاً برای من عجیب است که بخشی از قشر انقلابی ما وقتی می‌خواهند به هر چیزی در غرب فحش دهند برچسب «صهیونیست»‌ به آن می‌زنند! مثلاً می‌گوییم چرا سازمان بهداشت جهانی بد است؟ می‌گویند صهیونیست است! با این که «صهیونیست»‌ در عرف دنیا معنای خاصی دارد و بر هر دولت یا نهادی که با رژیم اسرائيل ارتباط دارد نمی‌گویند صهیونیست که در این صورت چین هم یک دولت صهیونیست است! ادامه دارد... @criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی
دانش حیاتی
بسم الرب الخبیر ✍️ ملازمهٔ لیبرالیسم و اولیگارشی: مورد ایرانی نویسنده این متن را خیلی نمی‌شناسم. ظاهراً متعلق به طیف اقتصادانان لیبرال است. این متن باعث واکنش‌هایی در بین جریان متدین شده است. تحلیل درخور این موضع نیازمند بررسی مبانی تصوری و تصدیقی آن است. مشهور در سنت لیبرال این است که آزادی سیاسی ملازم با است. دموکراسی یعنی حق عمومی برای تعیین سیاست‌ها و سیاست‌مداران. اما اگر کسی اقدام به نفی دموکراسی و اثبات کرد، لابد چیزی غیر از حق تعیین حکومت به طرق متعارف (انتخابات آزاد) منظورش است. آزادی در این سیاق قاعدتاً باید به آزادی‌های فردی مثل آزادی در رفتارهای شخصی با کمترین دخالت دولت حمل گردد. اما مشخصاً انکار ، خصوصاً با بیان جسورانه بالا، قاعدتاً نشان دهندهٔ عدم حساسیت (بلکه بی‌حسی) اخلاقی گوینده است. خوب حاصل این ایجاب‌ها و سلب‌ها را ببینیم چه می‌شود: کسی دغدغه‌اش تولید ثروت و آزادی‌های فردی است. دموکراسی به معنای انتخابات آزاد بنا به عرف سیاسی لیبرال مورد دغدغه‌اش نیست و آن را در کنار عدالت اجتماعی با بیانی تند نفی می‌کند. به نظر شما حاصل این همه چیست؟ این دقیقاً تعریف سرمایه‌داری لیبرال از نوع فرانسوی، انگلیسی و امریکایی است؛ یعنی لسه فر. در سرمایه‌داری لسه فر (لیبرال و نیولیبرال)، ثروت‌مندان حاکمان سیاسی حقیقی و نامحدود هستند. آن‌ها با کنترل ثروت، همه چیز از جمله انتخابات، سیاست‌مداران و رسانه‌ها را کنترل می‌کنند و بسط یدی فوق‌العاده دارند. در چنین سیستمی، از دموکراسی اگر اثری هم باشد، صرفاً مکانیسمی صوری است برای پنهان‌سازی یک نظام اولیگارشیک. حقیقتاً نظام‌های سیاسی لیبرال و نیولیبرال، تعریف را ارضاء می‌کنند که عبارت است از نظام سیاسی که در آن ثروت‌مندان قدرت و نفوذ بسیار زیادی دارند. طبیعتاً یک طرفدار اولیگارشی دقیقاً‌ مثل آقای خالقی می‌اندیشد: به تولید ثروت فکر می‌کند اما چون به عدالت اجتماعی و حاکمیت عمومی اعتقادی ندارد، منظورش تولید ثروت برای انباشت ثروت شخصی بدون هیچ مسئولیت اجتماعی است. در جامعه‌ای که عدالت اجتماعی و حاکمیت عمومی هم نباشد، طبیعتاً صاحبان ثروت حاکم خواهند بود! پس در حقیقت، آقای خالقی در یک خط ماهیت تفکر خود را فریاد زده است: اولیگارشی! لذا حدس می‌زنم (مطمئن نیستم) اگر وابستگی‌های مالی ایشان را هم چک کنید،‌ نهایتاً به اولیگارشی فائق در کشور برسید! البته آنچه عجیب‌تر است، چنان که جلوتر گفتم، میزان وقاحت و جسارت ایشان در بیان موضع خود است! البته شاید آقای خالقی به جمع طیف بزرگی از روشنفکران، سوسیالیست‌ها یا مذهبیون سابق پیوسته که معتقدند عدالت اجتماعی آرمانی دست‌نیافتنی است؛ ارتجاعی که در بین بسیاری از مارکسیست‌های سابق سابقه داشت. حقیقتاً واقع‌اش این است که عدالت اجتماعی بدون بنیان‌های متافیزیکی و الهیاتی درخور، آرمانی دست‌نیافتنی است و اگر دیدید بسیاری از اقتصاددان‌های فاقد دانش الهیات یا گرایش معنوی به این جمع‌بندی رسیدند تعجب نکنید! @criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی
✍️ تأملاتی تاریخی و فلسفی در ضلالت تفکر مدرن با نظر به مواضع غنی‌نژاد در مناظره با علی‌زاده (۱) مناظرهٔ بین غنی‌نژاد و علی‌زاده که از حیث موضوع و سطح و طرفین بی‌سابقه بود بحمدالله برگزار شد. خوشحالم که در سطح خودِ بحث، که بود، علی‌زاده مجدداً خوش درخشید، تا نقایص جدی مناظرهٔ قبلی آقای درخشان با غنی‌نژاد جبران شود. نقطهٔ قوت علی‌زاده غیر از تسلط به مباحث اقتصاد سیاسی و آمارهای مربوطه، دانش خوب او از تاریخ بود و شاید همین دانش فلسفی نیز در علاقهٔ سال‌های اخیر او به جایگاه ایران و جمهوری اسلامی بی‌تأثیر نبوده است چون قویاً معتقدم یک انسان آشنا به تاریخ اندیشه به شرط صداقت نمی‌تواند نسبت به امتیازات اندیشه و فرهنگ اسلامی-انقلابی ما تجاهل ورزد. اما در این نوشتار به چند نکتهٔ محتوایی و روشی اشاره می‌کنم که البته نکات روشی برای خودم اهمیت بیشتری دارد. اول نکات محتوایی: غنی‌نژاد اولاً به سابقهٔ سیاه که ایدئولوژی استعمار فرانسه و انگلیس و امریکا و در دهه‌های اخیر، دولت‌های بی‌رحم و جنایتکاری چون ریگان و بوش بود التفات نداشت یا تجاهل می‌کرد. ثانیاً فهم تاریخی او از تطورات گرفتار نوعی عقب‌ماندگی بود: گویی خبر نداشت که لیبرالیسم کلاسیک که در بازخوانی قرن بیستمی آن به دست امثال هایک تحت عنوان نئوکلاسیک نیز شناخته می‌شود، امروز حتی در نگاه لیبرال‌های جدید (که غیر از نیولیبرال‌ها هستند. توضیحش بماند.) یک ایدئولوژی ضدانسانی، ظالمانه و ارتجاعی تلقی می‌شود. ذهنیت لیبرال ایرانیِ معاصر ظاهراً صرفاً به جنبهٔ ضدسلطنتی و ضداستبدادی لیبرالیسم کلاسیک معطوف است، گرچه حتی چنان که علی‌زاده هم مختصری اشاره کرد، این جنبه نیز خالی از مناقشه نیست چرا که جان لاک پدر لیبرالیسم کلاسیک نه مخالف مطلق بلکه مخالف سلطنت مطلقه و خصوصاً شاه چارلز اول بود. جان لاک برغم این که افسوس می‌خورد که تئوریسین‌های حکومت مطلقه، ملتِ انگلستان را در حد بردگان شاه می‌دانند، خود با برده‌گیری از ملل «کافر» غیراروپایی و غیرمسیحی مشکلی نداشت و صاحب سهام یک شرکت تجارت برده بود! به علاوه، تقریر صحیح‌تر منازعهٔ انقلابیون انگلیسی با سلطنت چارلز عبارت از منازعه‌ای طبقاتی بین صاحبان جدید و قدیم است تا منازعهٔ بین روشنفکران مصلح و حکام مستبد! این‌ها حقایقی است که امروز برای اهالی تاریخ اندیشه روشن است فلذا این میزان شیفتگی غنی‌نژاد به لیبرالیسم کلاسیک و تصور رومانتیک و تخیلی او از لیبرالیسم به عنوان یک نوع آزادی‌خواهی سعادتمندانه و حتی الهی!! بسیار مایهٔ شگفتی و تأسف است! اما نکتهٔ روشی: می‌خواهم سراغ نقدی بسیار اساسی‌تر از روش فکری غنی‌نژاد بروم که امروز دامن‌گیر بسیاری از علمای انسانی و حتی اساتید دانشگاهی این رشته‌ها است. ترجیع‌بند سخنان غنی‌نژاد در هر دو مناظرهٔ او این بود که اقتصاد دولتی و دستوری یک شر مطلق است، گزاره‌ای که با لجاجتی شبه‌کودکانه بر آن تأکید می‌ورزید. این لجاجت را البته بنده هم به حساب نقیصهٔ بنیادین در روش منطقی او و هم جهلش به ادبیات انتقادی ضدلیبرال می‌گذارم. به نقیصهٔ دوم اشاره کردم و به این افزودهٔ مختصر اکتفاء می‌کنم که ظاهراً چارچوب کلی اندیشهٔ اقتصادی غنی‌نژاد از دوران جوانی با ترجمه و مطالعهٔ آثار لاک و اسمیث و هایک بسته شده و او ظاهراً فرصتی برای مطالعهٔ درخور نوشته‌جات منتقد لیبرالیسم کلاسیک و نیوکلاسیک پیدا نکرده است و اگر امروز علی‌زاده اقتصادنخوانده می‌تواند او را به راحتی رسوا کند به دلیل آشنایی او با گفتمان‌های منتقد لیبرال سرمایه‌داری است. @criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی
اما نکته محتوایی: اصولا به نظر میرسد دیپلماسی رسمی کشور ما سازگاری ساختاری با منافع غرب و دارد. یعنی اگر برنامه دفاعی و منطقه‌ای جمهوری اسلامی که تحت هدایت سپاه پاسداران است را فاکتور بگیرید اصولا سیاست خارجی جمهوری اسلامی غرب‌گرا است، بوده و خواهد بود حتی آن هنگام که فکر می‌کنیم دولتی انقلابی سر کار است و شعارهای متفاوتی می‌دهد! طبق تحقیقات من این ریشه در بنیان‌های دیپلماسی رسمی کشور دارد که در دوره سازندگی تحت هدایت آقای هاشمی رفسنجانی گذاشته شد و با توسعه غربگرایانه در داخل و بازگشت سرمایه‌داران غربگرای دوره پهلوی سازوار شد تا این که در دوره اصلاحات به روابط نزدیک با گلوبالیست‌ها رسید و حتی ندای باورناپذیر اتحاد با ناتو از مجلس اصلاحات به هوا بلند شد! خلاصه داستان حاکمیت بر سیاست داخلی و خارجی کشور قصه پرغصه ای است که سرنوشت انقلاب ما را دگرگون و مغلوبه کرد. @criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی
دانش حیاتی
🔸آیا رئیس بانک مرکزی هم بی سواد و کمونیست مسلمان است؟! 🔹یادآوری سید یاسر جبرائیلی از تجربه ای که حس
بسم الرب الحکیم پیشتر نوشته بودم که هژمون شدن در ایران پساجنگ، بزرگترین پیروزی فرهنگی علیه انقلاب اسلامی بوده است و سر منشأ انحطاط اجتماعی و فرهنگی جامعهٔ ما است که امروز به مرحلهٔ بحران رسیده است. دلیل این که از و زیاد می‌نویسم و فوروارد می‌کنم همین است. حالا بعد از ۳۳ سال از این شکست بزرگ و بی‌خبری مطلق از آن، شاهد شکل‌گیری یک آگاهی نوپا علیه آن هستیم که شخصیت‌هایی چون جبرائیلی و علی‌زاده پیشگام آن هستند و بزرگترین نمود این رویارویی جدید در مناظرات بر سر ارز ۴۲٠٠ شکل گرفت. دلیل این که از این دو شخصیت هم زیاد مطلب می‌گذارم همین است. این دو فرد برای اولین بار موفق شدند ضربهٔ بزرگی به هژمونی لیبرال در ایران وارد کنند. گرچه از پیشگامی سید مجید حسینی نباید فراموش کرد. در کلیپ بالا اشاره می‌شود که این رویارویی منطبق با رویارویی سنتی اصولگرا-اصلاح‌طلب و انقلابی-غیرانقلابی نیست و این مرزبندی را قطع می‌کند. این یعنی بخش قابل توجهی از جریان انقلابی حزب اللهی هم متأثر از ناتوی فرهنگی استحاله شده است، سرنوشتی که دامن‌گیر بخشی از نسل اول انقلاب هم شد، یعنی دانشجویان خط امامی که بعد از استحاله، جریان اصلاحات را به وجود آوردند. لذا است که، بله، اگر ریشه‌های این استحاله شناخته نشود، تهدید استحالهٔ نسل‌های جدید انقلابی هم وجود دارد. لذا بازخوانی کارنامه سیاستگذاری اقتصادی نیولیبرال در ایران پساجنگ مهم‌ترین تکلیف امروز ما است. کتاب «اقتصاد ایران در دوران تعدیل ساختاری» از فرشاد مؤمنی یک شروع خوب است. @criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی
دانش حیاتی
❗️شهید مطهری علیه شاه سخنرانی کرد، اما از دانشگاه اخراج و تعلیق نشد ✍️ محسن برهانی، حقوقدان: مرحوم
بسم الرب الخبیر ✍ مطهری، پهلوی و سیاست فرهنگی امریکا آقای برهانی مجدداً اظهاراتی کردند که نشان‌دهندهٔ فقر عمومی اهالی علوم انسانی ما نسبت به پیچیدگی سیاست‌های امریکا و بستگان آن در متن منازعات ایدئولوژیک است. این فقر علمی مسبب عمده انحرافات و معضلات امروز ما است که همان احیای هژمونی پس از جنگ است که تبدیل به جو غالب دانشگاهی و عمومی جامعه ما شده است که پیشتر در باره آن زیاد نوشته‌ام. اولا واقعاً این طور نیست که شهید مطهری از لحاظ سیاسی در تقابل کامل با حکومت پهلوی بودند. ایشان حتماً با حکومت پهلوی مخالف بودند اما پرداختن به اندیشه اسلامی غیر از تقابل سیاسی با حکومت وقت است. ایشان به ندرت اظهار نظر سیاسی مستقیم علیه رژیم داشتند. اگر از شنیدن این حرف تعجب می‌کنیم متأسفانه به دلیل روایت بسیطی است که جریان انقلاب از شخصیت‌های دینی انقلاب ما ارائه داده. لذا مثلاً بیشتر تعجب خواهیم کرد که بشنویم شهید بهشتی با وزارت فرهنگ رژیم که تحت وزارت یک فرد بهایی بود هم همکاری می‌کردند. یا امام موسی صدر اصولا با انقلاب و نهضت سیاسی امام خمینی مخالف بودند چون فکر می‌کردند موفق نمی‌شود و حتی با رژیم پهلوی روابط مثبتی داشتند. اما این که چرا رژیم پهلوی حضور برخی روحانیون چون استاد مطهری و بهشتی را در دانشگاه‌های خود می‌پذیرفت، به همان دلیل بود که بسیاری از الهی‌دانان مثل سید حسین نصر و هانری کربن هم با دستگاه پهلوی همکاری می‌کردند و اصولا غیر از امام خمینی ترس جدی از دیگر الهیون حوزوی و دانشگاهی نداشت. محمدرضا پهلوی با این که عمله حقیر و فاسد بود ظاهراً با تأثیرپذیری از همین الهی‌دانان گهگاه با همه تناقضاتش به اسلام ابراز علاقه شخصی می‌کرد. بدانیم قبل از انقلاب تقریباً هیچ کدام از مراجع ما هم با رژیم مخالفت علنی نمی‌کردند و در مقابله با مارکسیست‌ها و حزب توده با رژیم اگر نه همدل که همراستا بودند. پس همکاری پهلوی با الهی‌دانان چیز عجیبی نبود. اما نکتهٔ بس مهم‌تر: حضور امثال شهید مطهری در نظام دانشگاهی پهلوم حتی منافعی هم برای رژیم پهلوی و امریکا داشت و آن مقابله با بود. می‌دانیم بخش عمده‌ای از مباحث شهید مطهری به نقد ماتریالیسم دیالکتیک و مارکسیسم اختصاص یافته بود. این یک واقعیت است که استعمار و امپریالیسم شبه‌مسیحی غرب همیشه به ادیان به چشم متحد طبیعی علیه مارکسیسم نگاه می‌کردند و تصور انقلاب دینی تا قبل از سال ۱۳۵۷ برای آن‌ها اصلا ممکن نبود. لذا است که اصولا تقویت دین را به نفع امپریالیسم می‌دانستند. تنها مثال نقض برای این تصور آن‌ها شخصیت‌های دینی ضد استعمار نادری چون سید حسن مدرس، فضل الله نوری، و امام خمینی بودند که با تصور دفع خطر آن‌ها همچنان همکاری با مراجع مذهبی و الهی‌دانان در مقابله با مارکسیسم برای رژیم مفید بود. غفلت از این نکته مهم تبعات جدی برای ما داشته است. مثلاً این که چه طور تنها پس از پیروزی انقلاب و روشن شدن پتانسیل انقلابی عظیم مکتب تشیع و التفات غرب به ایده‌های ضدسرمایه‌داری شهید بهشتی و مطهری است که از طریق وابستگان مستقیم و غیرمستقیم شبکه‌های اطلاعاتی خود این متفکرینِ حالا صریحاً انقلابی را حذف می‌کنند. طبق این تحلیل می‌توان گفت شبکه ناتو پس از استفاده احسن از مباحث ضدمارکسیستی شهید مطهری ایشان را حذف می‌کنند تا نبوغ علمی این استاد مطهر هرگز مصروف نقد لیبرال سرمایه‌داری نشود! این طوری این بصیرت بنیادین و ممتاز امام خمینی ره هم روشن می‌شود که چرا همکاری با نهادهای طاغوت حتی از سر تقیه بدون تالی فاسد نخواهد بود و چرا سرمایه‌داری دشمن بزرگ‌تری از کمونیسم و شوروی بود! آنچه که بنده فهمیدم این است که نقد انحصاری و یکسویهٔ مارکسیسم در ایران در عین این که بنیهٔ عمیق اندیشهٔ اسلامی را نشان می‌داد زمینهٔ یکه‌تازی لیبرالیسم را بعد از انقلاب فراهم کرد! این که امروز آقای برهانی نیز همکاری رژیم پهلوی با شهید مطهری را حمل به آزاداندیش‌تر بودن آن رژیم منحوس از جمهوری اسلامی می‌کند هم ناشی از همین غفلت مفرط از سیاست‌های فرهنگی امریکا در ترویج چپ‌ستیزی است که نهایتا جمهوری اسلامی را در غیاب متفکرین قدر ناقد لیبرال سرمایه‌داری به چاه انداخت تا در ایران پسا انقلابی به هدف خود برسد! @criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی
دانش حیاتی
📢 عباس عبدی: قیمت بنزین و قیمت نان، ناموسی شده/ از ترس حوادث سال ۹۶ و ۹۸ و ۴۰۱ سیاستگذاری واقعی و عل
✍️ لیبرالیسم هنوز خون می‌دهد! ☠️ یک نمونه از رسوبات اندیشه اقتصادی لیبرال و نیولیبرال را در ذهن سیاسیون لیبرال ببینید! سیاستگذاری واقعی و علمی آن فجایعی است که در سال ۹۶ و ۹۸ و ۱۴۰۱ اتفاق افتاد و باعث ناامنی و کشتار مردم و ضربه مهلک به سرمایه اجتماعی و تخریب آبروی نظام و تورم خردکننده بر طبقات پایین جامعه شده است! این‌ها همه نمونه سیاست‌گذاری واقعی و علمی از نظر و است! البته این نگاه اصلاً عجیب نیست. سیاست‌های مختلف آزاد سازی در دهه‌های اخیر در ده‌ها کشور این فجایع را به بار آورده است از جمله در خود امریکا! آنچه دردآور است این است که به رغم این کارنامه سیاه و وقیح و بی‌رحمانه، سیاست‌های اقتصادی لیبرالی در کشور ما ادامه می‌یابد و طرفدار دارد و بخشی از هژمونی دانشگاهی غالب است! خلاصه لیبرالیسم هنوز هم خون می‌خواهد! @criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی
هدایت شده از دکتر علی سعیدی
🎸 و تلک القضیه و تلک القضیه... ❗️چگونه می‌شود انگاره‌های را باور کرد در حالیکه برای ریاضی‌وارکردن پدیده‌های واقعی، فروض بسیار ساده‌انگارانه‌ای وضع می‌شود و با استنتاج در این وضع ساده‌سازی شده، نتایج و توصیه‌هایی برای دنیای واقعی گرفته می‌شود! ❗️ که ستون فقرات ارتباط تورم با نقدینگی است و به اتکای آن دولتهای ما سالهاست به دنبال کنترل نقدینگی برای مهار تورم هستند در شرایطی می‌تواند درست باشد که بازار پول در تعادل مکانیکی باشد و امکان وجود پول مازاد در دست مردم نباشد، نظام بانکی وجود نداشته باشد، در دنیا فقط یک کشور وجود داشته باشد، تجارت خارجی و نرخ ارز نباشد، اطلاعات کاملا شفاف و در اختیار همه باشد، بازارها انحصاری نباشد، دولتی در کار نباشد، فناوری بزرگ مقیاس نباشد، استعمار و استثماری در کار نباشد، جامعه و تاریخ ناشی از نظم خودجوش هایکی باشد، ظلم و استکبار در جهان نباشد، آمریکا و انگلیس و اسراییل نباشد و خیلی چیزهای دیگر! ⛔️ اما این یک قضیه است و نقدینگی عامل تورم، قضیه دیگری است! ❗️چگونه می‌شود به لیبرالیسم اقتصادی باور داشت و مدام از خصوصی‌سازی گفت و از رقابت و نفی انحصار و رانت و فساد حرف زد و همزمان از لزوم جمع‌شدن فروشگاه‌های کوچک و نانوایی‌ها و کسب‌وکارهای محلی و گسترش فروشگاههای زنجیره‌ای و تولیدی‌های بزرگ مقیاس انحصاری دفاع کرد؟ ⛔️ اما این یک قضیه است و آن قضیه دیگری است! ❗️چطور می‌شود زمین و زمان را به هم بافت که دولت باید کوچک شود تا جلوی آزادی‌ها و حقوق فردی را نگیرد و همزمان از انبوه‌سازی و مرتفع‌‌سازی مسکن دفاع کرد و حریم خصوصی افراد را نادیده گرفت؟! ⛔️ البته این یک قضیه است و آن قضیه دیگری است! ❗️چطور می‌شود که خود را اقتصاددان محض دانست عاری از ارزش و سیاست و در روز روشن پرچم اوکراین را بالا برد و درباره محاسبات هزینه و فایده اسراییل در طوفان‌الاقصی و حمله تروریستی در ایران اظهارنظر کرد؟! ⛔️ لازم به ذکر است که آن یک قضیه است و این قضیه دیگری است! ❗️چطوری باور کنیم که خلق پول به خاطر کسری بودجه دولت علت تورم است و همزمان، خلق پول بانکهای خصوصی تورم‌زا نیست؟ یا چطوری بپذیریم که افزایش قیمت ارز و خوراک پتروشیمی‌ها تورم‌زا نیست اما افزایش حقوق و دستمزد کارگران و کارمندان تورم ایجاد می‌کند؟ ⛔️ عرض شد که آن یک قضیه است و این قضیه دیگری است! 🔆 اصلا علت ناآرامی ما و مشکلاتی که با داریم این است که نمی‌توانیم این قضایا را از هم تفکیک کنیم، وگرنه مسأله خیلی روشن است: هر نظریه و عملی که به نفع سرمایه‌داران و مستکبران عالم باشد علمی و منطقی و کاربردی است و هر جا به ضرر ایشان باشد ایدئولوژیک و کمونیستی و تخیلی و غیرکاربردی است، متوجه شدید؟! 📣 🆔 @DrSaeedi
دانش حیاتی
🔻پاسخ زنده‌ یاد فریبرز رئیس دانا به مغلطه‌های نئولیبرال‌ها در خصوص ‎#حداقل_دستمزد حقوق کارگر در جام
بسم الرب الجبار مرحوم فریبرز رئیس‌دانا از سه دهه پیش از منتقدین سیاست‌های لیبرالی در اقتصاد بودند اما در سه دهه بعد از جنگ جریان انقلابی ما از ماهیت این سیاست‌ها ناآگاه بود و غلبهٔ چپ‌ستیزی بر گفتمان جریان انقلابی نیز باعث عدم اقبال از انتقادات جریان چپ اصیل از سیاست‌های اقتصادی کشور می‌شد. البته جریان چپ به علت هویت اغلب سکولار خود نمی‌تواند در همه مسائل مورد وثوق و اعتماد باشد، اما مهجوریت جریان چپ در اقتصاد بعد از حذف نخبگان فکری انقلاب چون مطهری و بهشتی باعث یکه‌تازی در اقتصاد و فاجعه دهه‌های پس از جنگ شد. حالا اگر به این هم فکر کنید که فریبرز رئیس‌دانا از اهداف قتل‌های زنجیره‌ای بود و شواهد دال بر ارتباط بانیان قتل‌های زنجیره‌ای با سرویس‌های امنیتی غربی را مورد توجه قرار دهیم، آنگاه به این نتیجه می‌رسیم که غرب برای احیاء لیبرالیسم بعد از انقلاب تا چه حد دسیسه‌گری کرده است! @criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی
هدایت شده از کاغذِ سفید 🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 این کسی که خطاب به رئیس جمهور شهید گفت غلط کردم، یکی از عوامل بدبختی دولت رییسی در اقتصاد است اسماعیل سقاب اصفهانی، رئیس ستاد تحول دولت سیزدهم، همان ابتدای تدوین، سند تحول رو دو دستی تقدیم اندیشکده سیاستگذاری شریف کرد. اندیشکده‌ای که به گفتهء مسعود درخشان به اندیشکدهء سلطنتی چتم‌هاوس بریتانیا وصل بود و برخی اعضای آن، عوامل سازمان ملل! بودند، به نحوی که بسیاری از مفاد به درون سند تحول تخلیه شد! پ‌ن: ۱_ تا زمانی که بدنه ی مسؤلین ، مشاوران، کارشناسان در پست های مختلف، تفکر غربی و لیبرالی دارند ، خود پیامبر هم حاکم شود ، تحولی اتفاق نمی افتد! ۲_ نقد سازنده و مطالبه گری صحیح موجب بسط ید رئیس جمهور برای عدم پذیرش این تحمیل ها میشود. 🌴اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌴 🇮🇷 🇵🇸 @yalesaraat