به نام پروردگار حکیم
🏡
حکمت مسکن و حکمت نسوان 🧕
#مقاله
✍ محور نوشتهٔ بالا بیحریم بودن
#معماری_مدرن است که البته تنبُّه مهمی است. دلیل این خصوصیت غیر از اوبژهشدگی (objectification) زنان (به معنای مخصوص به خودش که توضیح خواهد شد)، ناسوتی بودن
#تمدن_مدرن است.
☯ اما اصل کلی در حکمت ربّانیِ مُدُن و قومیت (جامعهشناسی ربّانی) این است که آنگاه که بشر نظر از باطن و
#ملکوت هستی برگیرد یا باطن را انکار کند، ناگزیر تعلقات دنیایی وجههٔ همت و مایهٔ مباهات و موضوع استعلائش خواهد شد. پس در ارتفاعِ مسکنْ بلندی جوید و در عیان کردن اموال درونی و تزیین نمای بیرونیِ مسکن فخر پوید.
🔹
#زنان هم در این تمدن ناسوتی، که از غایات متعالی بریده، منبع التذاذ هستند و بس؛ آنهم بدون قاعدهٔ عقلانیِ نکاح که در آن التذاذ با تعاون در حیات و وفا در ملازمت و دوام مصاحبت و امتداد نسل و تربیت فرزند دنبال میشود، پس لذت جنسی بریده از این لوازم و غایات سعید ملاحظه نمیشود.
🔹 پس زنان در نگاه حکیمانهٔ توحیدی نیز جهات اوبژگی یا موضوعی یا سببی دارند، لذا مثلاً گفته شده «النساءُ حرثٌ لکم»، اما چون این موضوعیت و سببیت معطوف به غایتی شریف است، خودِ سبب شرافت مییابد، چنان که مرد نیز اسباب آرامش و تأمین و التذاذ زن است، فلذا از دامن زن در بیان علماء ربانی به مطار معراج مرد تعبیر گردد.
🔹پس وجه قبح اوبژگی زن در تمدن مدرن نه به صرف موضوع شناسایی شدن، بلکه به دلیل شُهره و بیحریم شدن او در علن و مرای عام است، اگر نه نفس شناخت زن مثل هر کدام از اصناف و انواع دیگر موجودات فینفسه مطلوب است و این به دلیل شرف و ارزش ذاتی علم است. به راستی، وصف اصلی زن در دوره مدرن objectification یا شیءشدگی، شیءسازی یا تشییء است، و این غیر از اوبژگی برای شناخت (object of knowledge) است.
🔹این نیز دانسته شود که تفطن به باطن هستی ملازمهای با بطون و درونی شدن زندگی دنیایی دارد. پس چنان که دار هستی باطن دارد و وطن معنوی انسان در باطن و ملکوت هستی قرار دارد، مسکن ارضیِ ابناء آدم نیز لاجرم باطن و اندرونی باید، و چنان که قلب مؤمن حرم الله است، بیت مؤمن نیز حریم دارد. و این گونه شریعت الهی حکم ملکوت را به دنیا، و حکم باطن را به ظاهر تسری دهد و علل احکام عیان گردد، و حکمت حضرت رحمان معلوم شود.
فتأملوا یا إخوانی و إخواتی 🙏
فالحمدالله علی کل نعمه 🤲🕋
و صلوة علی نبیه الرحمه و اله الاطهر🌸
@criticalknowledge