بسم الله الرحمن الرحیم (چرا سفر با اتوبوس) همین اول بسم الله بگویم که من از آنهایی نیستم که به هر بهانه ای سفر میروند. این نوشته بر اساس تجربه شخصی خود اینجانب است که هر از گاهی به سفر میرود. و در دوم الرحمن الرحیم بگویم که ادعا نمیکنم که سفر با اتوبوس مطلقا خوب است، نه. نظر من این است که اگر شما هم مثل من باشید برایتان سفر با جناب اتوبوس میتواند لذت بخش باشد. سرتان را بیخودی به درد نمی آورم و دلایلم را ردیف میکنم: مفت البته این روزها مفت خیلی معنا نمیدهد و برای اتوبوس ها هم باید اندازه پروازهای فرست کلس (درست نوشتم؟) خرج کنی تا راضی شوند، ولی خب باز هم کمتر کمر شکن اند. حالا سریع نرو سرچ کن بلیط چارتر تهران-کیش 17 هزار تومان بعد بکنی توی چشم من که ببین ببین. بلیط های معمولی را میگویم سینمای متحرک بی مزه شاید در نظر اول این یک نقیصه به چشم بیاید ولی برای من جذاب است، این که بنشینم با 20، 30 نفر یک فیلم طنز مسخره را ببینم، اصلا مطلق این دورهمی با غریبه ها به بهانه ی فیلمی سخیف جذاب است. سرِ گرم، شیشه سرد این از دلچسب ترین اتفاقات اتوبوسی برای اینجانب است، اینکه سرم را بچسبانم به شیشه سرد و با تکان های اتوبوس، سرم مثل چکش به شیشه بخورد، و هر از گاهی دماغم به علت نامعلومی بخارد، و همزمان خیره بشوم به حرکت جاده و، بیابان و کوه های در دوردست و فکر بکنم به همه چیز ... تنهای تنهای تنها اگر میخواهید تنها سفر کنید و حوصله معاشرت با بقیه را ندارید و میخواهید در لاک صندلی خود فرو بروید اتوبوس پیشنهاد اُکازیونی(درست نوشتم؟) است، راحت یک بلیط از ردیف صندلی های تک نفره را بگیرید، با گوشی سرشار از شارژ و هندزفری در صندلی ات ولو شو، با گوشی سرت را گرم کن، کمی فکر کن، کتابی بخوان، موسیقی گوش بده، غصه بخور، بخند، چیزی بخور، چرتی بزن و ... در جوار یار اگر هم دو نفره البته با یار، سفر میکنید باز هم نمیشود از کنار اتوبوس به راحتی گذشت، مخصوصا اگر اوایل زندگی تان باشد. چرا که اگر بخواهید با قطار بروید، جدا از هزینه گزافش برای 2 نفر، یا باید کوپه را دربست بگیرید که خب همان داستان هزینه گزاف میشود برای 4 نفر و اگر بخواهید فقط دو بلیط بگیرید احتمالا باید چند ساعتی جدایی از یار را تحمل کنید. پس همان اتوبوس منطقی تر است، در جوار یار، فیلمی ببینید، گپی بزنید، تخمه ای بشکنید، میوه ای برای هم پوست بکنید، دست هم را بگیرید و همین، فقط و فقط در همین حد. خواب راحت این هم کمی طعنه آمیز به نظر میرسد، ولی من با خواب داخل اتوبوس هیچ مشکلی ندارم، شبیه گهواره تاب میخورد، صدای بوق ماشین ها مثل لالایی عمل میکند و چراغ خوابِ قرمز اتوبوس هم که همیشه خدا روشن است. و اتفاقا با خوابیدن در تخت طبقه دوم و سوم قطار بسیار مشکل دارم، همه اش فکر میکنم نکند بیفتم و شکستنی‌ها بشکنند. چالش ها سفر با اتوبوس چالش هایی هم دارد که اتفاقا آنها هم برای من شیرین است، چرا که نوع متفاوتی از زندگی است و اصلا مگر قرار است همه چیز مثل زندگی شهری راحت باشد؟ حالا آن چالش ها چیست؟ مثلا (گلاب به رویتان) دستشویی رفتن، وضو در هوای سرد، غذای تو راهی، کوفتگی عضلات، گاهی حالت تهوع، نق نق کردن یک نوزاد، بوی پا، بلند بلند صحبت کردن نفر پشت سری با تلفن، سرمای اتوبوس در شب، گرمای اتوبوس در روز و خیلی چیزهای دیگر