از مدینه تا کربلا قسمت پانزدهم با خبر شد حسین، ابن سعید میر حجاج شد به حکم یزید قصد او قتل او به موسم حج تا نهد در ستم بنای جدید تا ز بی حرمتی و خونریزی بشود شهر امن یار مصون عمره ی مفرده به جا آورد هشت ذی حجه شد ز مکه برون قبل حرکت چنین خطاب نمود به بنی هاشم و همه یاران حمد مخصوص رب بی همتاست می شود آنچه میل اوست، همان در جهان نیست قدرتی بر پا جز به حول و به قوه ی یزدان به فرستاده ی خدای بزرگ می فرستم درود بی پایان چون شیاری که می نشیند بر گردن دختری ز گردنبند بی گمان مرگ لازم و حتمی است مرگ و انسان قرین هم هستند بر ملاقات با نیاکانم من پر از شوق، مثل یعقوبم گشته تقدیر مقتلی بر من که نمایانده رب محبوبم خوب گویا به چشم می بینم در نواویس تا به کرب و بلا در زمینی که هست دشت بلا گرگها حمله می کنند به ما قطعه قطعه کنند اعضایم سیر سازند ازآن شکمها را تا توانند می خورند و سپس پر نمایند بر خود انبانها می نویسد هر آنچه حکم قضا نیست کس را ره گریز از آن ما رضاییم و بی گمان خشنود زآنچه راضی بود از آن یزدان امتحانی اگر چه هست سترگ پیشه سازیم استقامت را صبر سازیم در مقام بلا تا دهد اجر صابران بر ما بین احمد و پاره های تنش فصل هرگز نمی شود پیدا بی گمان در بهشت هم هستند در کنار رسول پاک خدا چونکه هستند نور چشم رسول موجب شادی و رضای رسول می رسد عاقبت بدون گمان وعده هایش به دستشان به حصول پس بدانید هر که در ره ما می نماید ز خون خویش گذر هست مشتاق بر لقای خدا همره من شود برای سفر (بله آگاه باشد ابن علی کامل از نحوه ی شهادت خود بذل جان زنده گر کند آیین باید آماده ی شهادت شد) یکم بهمن نود و پنج آخرین بازنگری ۱۶ تیر ۱۴۰۳