خدا رحمت کنه حاج آقا خوشوقت رو. خیلی ازش سؤالات متفاوت میپرسیدند تا یک جواب محیر العقول بشنوند. ایشون مداومت داشت بر یک جواب: رعایت تقوی...
میفرمود با تقوی به همه چیزی که میخوای میرسی. چند صد تا سخنرانی ایشون رو اگر گوش بدید میبینید در این مورد صحبت میکنند و بدون اینکه از نقطه مرکزی دور بشن توضیحش میدن.
واجب جاده رسیدن به مقصد هست و حرام حدود و تابلوهای خطر و موانع سقوط.
فاصله واجب تا مستحب از خورشید هست تا ستاره. یعنی کسی که واجباتش رو فهمید و عمل کرد هزاران هزار بار سریعتر و زودتر به مقصد میرسه. وقتی واجب صرف نمی کنه میریم سراغ مستحبات و سعی می کنیم نوعی ارضاء نفسانی برای خودمون دست و پا کنیم.
حال انجام واجب رو نداریم. یعنی حال رشد رو نداریم. ضعیف هست معده ما. بیماریم. غذای اصلی رو نمیپذیره میره سراغ هله هوله.
کسی که با تمام وجودش محض واجبات بشه به قول آقای خوشوقت فاصلهای با مقصد نداره. کسی که بنای زندگیش رو بر این میگذاره که واجب و حرام رو یاد بگیره و عمل کنه به سرعت ولی خدا رو پیدا می کنه.
نه اینکه ایشون بره دنبال ولی خدا، ولی خدا به سرعت میاد پیش ایشون. ولی خدا کاری در زمین به جز دستگیری نداره. وگرنه جای ولی خدا در آسمانهاست.
این عمل مشترک با ولی خدا همسفر و همراه و هماهنگ و هم افق می کنه انسان رو با ولی خدا. ناگزیر محشور میشه با ولی خدا.
کسانی که اهل عمل هستند ناگهان خودشون رو در محضر می بینند. اهل عمل اینجوری هستند. خوشا به سعادتشون. اونوقت اونقدر این عمل از اینها وقت و انرژی میگیره که هیچ جای دیگه پیداشون نمی کنی . اصلا وقتی ندارند برای صرف کردن به چیز دیگه. از بس واجبات ریخته سرشون.
وقت ندارن حرف دیگه ای بزنن. وقت ندارن فکر دیگه ای بکنند. مشغولند.