1⃣ روزی شخصی، برای بزرگی نامه ای فرستاد که در آن نوشته بود: «به من علمی بیاموز و مرا موعظه و ارشاد کن. » بزرگ در پاسخ نوشت: «علم بسیار است، ولی اگر قدرت داری، ستم و بدی مکن به آن کسی که او را از همه بیشتر دوست داری. » وقتی جواب نامه به دست طرف رسید و از محتوای نامه آگاهی یافت، پیش آن بزرگ رفت و گفت: «تو به من نوشته ای به کسی که او را بیشتر از همه دوست داری، بدی نکن. مگر می‌شود انسان کسی را دوست داشته باشد و نسبت به او ستم و بدی کند؟ » بزرگ گفت: «خود را از همه بیشتر دوست داری و گرامی ترین افراد پیش تو نفْست است، وقتی که معصیت می‌کنی، به نفْس خودت ستم و بدی کرده ای. پس گناه نکن و به خودت ستم نکن». 2⃣ چنین نقل شده است که حضرت عیسی بن مریم (علیهما السلام) فرمودند: «ای انسان‌های بد! شما مردم را سرزنش می‌کنید، در حالی که به بدی آنان دارید و خود را سرزنش نمی کنید، در حالی که به بدی خود دارید» 3⃣ به عارفی گفتند: «ای شیخ! دل‌های ما خفته است که سخن تو در آن اثر نمی کند، چه کنیم؟ » گفت: «کاش خفته بودی؛ زیرا چون خفته را بجنبانی، بیدار شود. دل‌های شما مرده است که هر چند می‌جنبانی، بیدار نمی شود». (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b