رجبعلی خیاط می گوید: «در ایّام جوانی دختری رعنا و زیبا از بستگان،
دلباخته مَنْ شد و سرانجام در خانه ای خلوت مرا به دام انداخت، با خود
گفتم: «رجبعلی! خدا می تواند تو را خیلی امتحان کند، بیا یک بار تو خدا
را امتحان کن! و از این حرام آماده و لذّت بخش به خاطر خدا صرف نظر کن.
سپس به خداوند عرضه داشتم: «خدایا! من این گناه را برای تو
ترک می کنم، تو هم مرا برای خودت تربیت کن!» آن گاه یوسف
گونه پا به فرار می گذارد و نتیجه این ترک گناه، باز شدن دیده
برزخی او می شود؛ به گونه ای که آنچه را که دیگران نمی دیدند و
نمی شنیدند، می بیند و می شنود و برخی اسرار
برای او کشف می شود
🎁
⚡✨⚡✨⚡✨⚡✨⚡
🟥گروه داستانهاوحکمتهای پندآموزدرایتا
https://eitaa.com/joinchat/3409314105C446fc7291b
💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍃
کانال داستان
https://eitaa.com/joinchat/894959749C24465c6bb5
@DastanD