«خداوندگار ما یک شب در این محل خیمه ای برافراشت و سپس محلی برای جشن و پذیرایی در آنجا بنا کرد معماران چندین نقشه به نظر او رسانیدند و یکی از آن نقشه ها انتخاب شد چهار امیر از چهار گوشه مأمور مراقبت از ساختمان گشتند تیمور به قدری به این ساختمان علاقه مند بود که یک ماه و نیم در سمرقند ماند تا در ساختن عمارت شخصاً نظارت کند در هر گوشه ی کاخ یک تخته سنگ مرمر تبریز
گذاردند. نقاشان اصفهان و بغداد طوری دیوارهای این عمارت را نقاشی کردند که نقاشی چینی اتاق کار تیمور هم به آن زیبایی نمیباشد صحن عمارت با مرمر سنگفرش شده و دیوارها از تو و بیرون با بلور مستور است. این باغ را باغ شمال می نامنده در اطراف این باغ ها شهر قرار دارد و محیط شهر پنج میل می باشد قاصد از دروازه ی موسوم به دروازه ی فیروزه واقع در دست راست از میان قطار ملاهای خر سوار می گذرد خود قاصد سوار بر اسب و مسلح است اسیش عرق کرده و از لبانش کف می ریزد چشمان قاصد از گرد و غبار قرمز شده و اسلحه ی او مانند شلاق به اسب میخورد و اسب دیوانه وار می.دود این قاصد از میان سپاهیان هند می آید.
کسانی که پشت سر قاصد آمده اند با عجله دنبال وی وارد می شوند و از راهی که به محله ی ارمنی ها منتهی میشود راه خود را ادامه میدهند در این محله مردان رنگ پریده با جامه های خز تیر برنگ درآمد و شد هستند و از اینجا به بازار زین ساران می روند.
بوی چرم و روغن به مشام میرسد کمی بالاتر کاخ یکی از فرمانروایان دولتی است و منشیان با عجله نامه را دریافت میدارند تا از روی آن اخبار را کپی کنند. ممکن است کمی بعد مردم پاره ای از اخبار را بشنوند هیچگاه در دربار تیمور شایعات را روی کاغذ نمیآورند معلوم میشود پاره ای مطالب فوری است. فرمانی از طرف خداوندگار (تیمور) رسیده است ولی معلوم نیست فرمان چه
است افسران حاکم سمرقند سواره از کاخ بیرون آمده و زبانها به حرکت در
می آیند تاتارهای مسلح به طرف قلعه ی تپه میروند حرمسرای همایونی در قلعه است. خانم های حرمسرا هر کدام باغ و عمارت جداگانه ای دارند و امروز در یکی از آن عمارات حرم مجلس جشنی منعقد است.
عمارت در میان صحرایی از گل سرخ و لاله واقع شده و کسی که آن را دیده می گوید سقف اتاقها شبیه به کاخهای چینی میباشد. در اتاق ها توی هم باز می شود و میان اتاق ها ایوانهایی است که پردههای حریر پشت گلی بر آن آویخته اند. دیوارها و سقف عمارات با کاشیهای مطلا و نقشه های مروارید تزیین شده است. منگوله های ابریشمی در اثر وزش باد مانند پرده های متحرک پس و پیش می روند نیمکت های مخمل و حریرپوش روی پایه های سیمین قرار دارند. اتاقها را با قالیهای نفیس بخارا و فرغانه فرش کرده اند در هر گوشه از اتاق ها چهار پایه های طلا و روی چهارپایه ها شیشه های عطر است این عطردانها با فیروزه و زمرد و یاقوت ترصیع شده است تنگهای طلا پر از شراب و عسل و شرابهای معطر روی میزهاست و همه ی تنگها را از تو با مروارید مرضع کرده اند پهلوی هر تنگ طلایی شش جام طلاست و همین که شراب را در جام میریزند یاقوتی به عرض دو انگشت از میان جام برق میزند. مجلس جشن در سراپرده ها زیر سایه ی آفتاب .است مو آوا با ریش بلند سفید و چند امیر تاتار و بسیاری از شاهزادگان ایرانی و عده ای مهمانان افغان و عرب در آن جشن شرکت دارند همه در حال انتظار هستند که ناگاه سارای ملک خانم وارد
می شود. معذلک کنیزان سیاه پیشاپیش ملکه در حرکت هستند و عده ای از خانم ها در کنار او حرکت میکنند و چشمانشان را به زمین دوخته اند. با این که تاج ملکه سنگین است سر خود را بالا گرفته و راست راست راه میرود این تاج به شکل کلاه خود ساخته شده و از زرناب و جواهرات گرانبها تشکیل مییابد و حلقه ی پهن طلایی از روی تاج تا پایین ابروی ملکه فرود آمده است و بالای تاج یک قلعه ای از مینیاتور ساخته اند و چند پر قشنگ روی آن است پرهای دیگری از اطراف تاج تا روی
گونه های ملکه آویخته شده و میان برها زنجیرهای نازک طلا دیده می شود. لباس ملکه اطلس ارغوانی است و براقهای طلا دارد. پانزده زن دامان ملکه را در دست دارند سارای خانم به صورت خود سفیداب قلع مالیده و نور حریری مطابق معمول روی صورت کشیده است طردهای مشکینش روی شانه ها پراکنده .است
پس از جلوس سارای خانم ملکه دیگری میاید که جوان تر و چابکتر از او است. ولی نسبت به سارای خانم احترام فوق العاده ای بجا میآورد پوست تیره و چشمان گشاد وی میرساند که از نژاد مغول است این شاهزاده خانم دخترخان مغول و آخرین زن تیمور می باشد.
ساقیان برای خانم ها شراب می آورند جامها و تنگهای شراب در سینی های طلاست. ساقیان حوله های سفید پاکی روی دست دارند چون نباید دستشان به سینی بخورد. خانم ها جام را بر می دارند و می نوشند. ساقی ها تعظیم می کنند و عقب می روند ساقیان برای خدمتگزاری امیران می آیند.