درون رمانت زندگی کن
راه یافتن به درون شخصیتهای داستانی تا اندازه زیادی سرگرم کننده است. برای مثال، شخصیت اصلی را مجسم کن. از چه حرف می زند؟ کجا و چگونه زندگی میکند؟ روزها چه برنامهای دارد؟ کوچکترین جزئیات زندگیاش را بررسی کن. چه گذشتهای داشته است؟ گذشته در زندگی کنونیاش چه تأثیری دارد؟ در زندگی دچار چه تناقضهایی است؟ چه رازهایی دارد؟ از چه میترسد؟ بیش از همه عاشق چیست؟ از چه بیزار است؟ با چه شاد میشود؟ چه کسانی در زندگیاش اهمیت دارند؟ رابطهاش با آنان چطور است؟ چه رویاهایی در سر میپروراند؟ مهمترین آرزویش چیست و هیچ احتمال میدهد روزی به آن برسد و برایش مایه می گذارد؟ صد دلاری زبان بسته را چطور خرج می کند؟
آزادانه بنویس و بگذار او به زبان خودش به پرسش هایت پاسخ دهد او را در صحنه ای مجسم کن و به صحنه حرکت بده و ببین که چه می کند و چه میگوید. آزادانه گفت و گوهایی را بنویس که در آنها با مردم، همسر یا دوست دخترش، مادرش، رئیس، صندوقدار استارباکس، یا سر پیشخدمت رستورانی گران قیمت، صحبت می کند. گفت و گوهایی را بنویس که در آنها پشت سرش حرف می زنند. به چیزی که درباره او يقين داری یک اما اضافه کن و ببین ناگهان چه از ذهنت میگذرد. او مرسدس میراند، اما..
نتیجه این گونه تمرینها چیزی است بیش از شکلگیری وجود یک شخصیت. به کمک تجربه هایی از این دست میتوان صدای شخصیت را شنید. شيوه آگاهانه یا شهودی او در گزینش بعضی از موضوعها، جملهها، کلماتی که بازتاب منش اوست، نحوه تربیت، تجربههای او، همه و همه بیگمان در گفت و گوها نمود دارند.
📚اندیشههای نو در رماننویسی
باربارا شوپ
dastannevid.com