📚 «زندگی به خیار می‌مانَد؛ تهش تلخ است.» دوستش گفته بود: ازقضا سرش تلخ است. مردم اشتباه می‌کنند؛ سر و ته خیار را اشتباه می‌گیرند. سر خیار آن جایی است که زندگی خیار آغاز می‌شود... رشد می‌کند، پیش می‌رود تا جایی که دیگر قدرت قد کشیدن ندارد؛ می‌ایستد و دیگر هیچ، یعنی تمام... . زندگی خیاری است که باید آغازش را کَنْد و انداخت دور؛ چون دستِ ما نبوده... .» آنچه خواندید، بخشی بود از مجموعه‌داستان ته خیار، که شامل ۳۰ داستان کوتاه است. در این مجموعه‌داستان، مرادی کرمانی با بیانی طنز‌آمیز و شیرین به روایت مسائل دردناک و تلخی چون بیماری، پیری، و مرگ می‌پردازد و مفاهیمی عمیق را شکل می‌دهد؛ مفاهیمی که، علاوه بر کودک و نوجوان، برای بزرگسالان نیز خواندنی است. هوشنگ مرادی کرمانی، متولد روستای سیرچ در استان کرمان، فعالیت‌های هنری خود را در سال ۱۳۴۰ با رادیو کرمان آغاز کرد و به‌خاطر داستا‌ن‌هایش در حوزهٔ کودکان و نوجوانان به شهرتی فرامرزی دست یافت. لحن عامیانه و صادقانه، طنزپردازی، و همچنین توانایی‌اش در به تصویر کشیدن درد و رنج انسان به زبانی ساده، مرادی کرمانی را نویسنده‌ای پرطرفدار کرده‌است. کاربرد مَثَل‌ها، کنایه‌ها، تعبیرها، و ترکیب‌های عامیانه، نیز اصطلاحات روستایی و شهری، به‌خصوص ازآنِ شهر کرمان، از دیگر ویژگی‌های آثار مرادی کرمانی است. dastannevis.com