*در تکبیر چهارم اذانم به چه فکر کنم؟* افعال خدای سبحان نیز از توصیف منزه است. همان گونه که او ذاتاً، صفاتاً و اسمائاً قابل وصف نیست، افعالاً هم همین طور است. از مجموع ذات و وجه نفس شکل میگیرد که افعال مربوط به نفس است. در مثال دانه، مثلا ریشه یک فعل دارد... ساقه فعل دارد... ذرات عالم مجموعشان فعل دارد...هر ذره هم جداگانه فعلی دارد.... 🌿قُلْ لَوْ كَانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِكَلِمَاتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِمَاتُ رَبِّي وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَدًا اگر دریا جوهر بشود برای ثبت کلمات رب من، دریا تمام می شود قبل ازین که کلمات رب تمام بشوند اگر چه دریای دیگری هم کمکش بیاید. پس کلمات حق نامحدودند ...علامه در تفسیر این آیه میفرمایند: از آنجایی که بر طبق إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشَيْءٍ إِذَا أَرَدْنَاهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ....قول خدای سبحان فعل اوست و آنچه که از وجود می دهد می شود قول حق.. پس قول حق، همان فعل حق است و فعل حق همان کلمات حقند چون در واقع آیاتی هستند که دلالت به وجود حق می کنند. خود ما هم فعل اوییم... افعال ربط خاصی به ذات حق دارند... همه افعال حیّ هستند و دارای علم.... علم انها به اندازه حصه وجودی آن هاست. یعنی هر موجودی حیات دارد و علم به مقام پروردگارش دارد و چون معرفت دارد تسبیح حق را می گوید و حمد حق را به جا می آورد. 🎤استاد سعادت فر @hobbenamaz